بدون تردید کتاب "هزار و یک شب" یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک است. کتابی که سرشار از قصههایی است که در دل تاریخ مردم مشرقزمین استخراج شده و قدمتی بسیار زیادی دارد,حتی بسیاری این اثر را فرا ملی می دانند.ما در این مقاله قصد داریم برای اولین بار یک معرفی بسیار تکمیلی از کتاب هزار و شب داشته باشیم و یکم باید حوصله کنید برای خوندنش,در بین کسانی که این کتاب رو خوندن یا قصد خرید کتاب رو دارن همیشه یه سوالات مجهولی دارن که راحت نتونستن جوابشو بگیرن . این کتاب هزارو یک شب از کجا آمده آیا آن را باید یک اثر ایرانی بدانیم؟ کدام ترجمه از کتاب هزار و یک شب کاملتر هست و به واقعیت نزدیکتر است؟ در حال حاضر در بین نسخه هایی که از کتاب هزار و یک شب در بازار وجود داره کدوم بهتر و کامل تره ؟
هزار و یک شب با نام عربی (الف لیله و لیله) و نام انگلیسی ( one thousand and one nights ) داستانی به نقل از پادشاهی، با عنوان شهریار (پادشاه) و روایتگر آن شهرزاد (دختر وزیر) است. که اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران باستان میگذرد و داستانهای آن را از ریشهٔ ایرانی و برگردانی از «هزارافسان» دانستهاند.
از شخصیت های اصلی داستان هستند . «دو شاهزاده برادر، به نامهای شهریار (یا شهرباز) و شاه زمان، مورد خیانت زنان خود قرار میگیرند شاه زمان تَرک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر میشود و شهریار هم به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح درمیآورد و بامداد دستور قتلش را میداد. تا اینکه دیگر دختری در شهر نمیماند و وزیر شهریار که دو دختر به نامهای شهرزاد و دنیازاد داشت و به شدت نگران این قضیه بود به پیشنهاد شهرزاد وی را به عقد پادشاه درمیآورد. شهرزاد همان شب به شهریار میگوید که خواهری دارد که هر شب با قصههای او به خواب میرود و درخواست میکند که همان شب خواهرش را به قصر بیاورند تا برای بار آخر برایش قصه بگوید. دنیازاد میآید و شهرزاد قصه گویی را آغاز میکند، شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فردا شب ادامه قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد میکند و این قصه گوییها هرشب ادامه پیدا میکند.
آیا داستان هزار و یک شب را باید یک داستان ایرانی بدانیم؟
در واقع (الف لیله و لیله) نام اصلی و عربی آن بوده که به معنی هزار افسان که بعد از ترجمه به فارسی نام هزار و یک شب رو به خودش گرفته.
کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم میشود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمهای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان میباشد و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. میتوان گفت در تمام ترجمهها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شدهاست.
به نقل از علیاصغر حکمت
داستان کتاب هزار و یک شب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب به ایران زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست. متأسفانه اصل پهلوی کتاب را زمانی که به عربی ترجمه شد از بین بردند. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به مروجالذهب مسعودی (درگذشته به سال ۳۴۶ ه.ق) و الفهرست ابن ندیم (درگذشته به سال ۳۸۵ ه.ق) مراجعه میدهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار و یک شب با کتاب استر تورات استدلال میکند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شدهاند و ریشه واحد دارند. نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنانکه حکمت میگوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) درآمدهاست.
رضا طاهری در مقدمهٔ کتاب قصههای ایرانی هزار و یک روز از فرانسوا پتیس دلاکروا ساختار داستانی کتاب هزار و یک شب را از رستهٔ کتابهای جامع الحکایات و ادبیات تو در تو میداند و ساختار داستانی این کتاب را این گونه بررسی میکند: ساختار کمیتی «هزار و یک شب»: 11 داستان دنبالهدار، 41 داستان بلند و 202 داستان کوتاه است و دهها داستان خطی که جمعاً 244 قصۀ کلاسیک است.
بهرام بیضایی از دیگر کسانی که در این زمینه کار کردهاست و در جواب به شرق شناسانی که ریشهٔ هزار و یک شب را به اعراب و یونانیان نسبت میدهند اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمیآورند، چنین میگوید:
" هزار و یک شب اصلیتی ایرانی دارد چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است. "
به تازکی کتابی با نام «بوطیقای نو و هزار و یک شب» به نویسندگی جواد اسحاقیان , توسط انتشارات افراز چاپ شده، که «هزار و یک شب» یک اثر ایرانی است و دانشنامه بریتانیکا ریشه همه قصههای جهان را این اثر میداند.
جواد اسحاقیان میگوید
جواد اسحاقیان پژوهشگر و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره چگونگی تهیه کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب» که به تازگی توسط انتشارات افراز چاپ شده، گفت: چند سال پیش یونسکو به عنوان یک سازمان علمی و فرهنگی از ایران تقاضا کرد سالی را به نام سال شهرزاد نامگذاری کند تا به این ترتیب، اثر «هزار و یک شب» معرفی شود. پس از این درخواست، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول اجرای این طرح شد.
وی افزود: وزارت ارشاد برای انجام این کار، تعدادی از نویسندگان را طرح سرپرستی محسن میهندوست گردهم آورد. آقای میهندوست یک اسطورهشناس و از دوستان من است که ۲۰ جلد کتاب درباره اسطوره نوشته و مسئول گردآوری محققان و اهالی قلم برای طرح معرفی «هزار و یک شب» شد. او جمعی از نویسندگان و مترجمان از جمله عبدالله کوثری، بهرام بیضایی و... را دعوت به کار کرد و خواست تا برای نوشتن مقالاتی در این باره بسیج شوند. در مجموع، مقالههایی که تولید شدند، در دو شماره از ماهنامه «هنر» چاپ شدند. من هم یکی از افرادی بودم که به خواست آقای مهیندوست در این زمینه دست به قلم شدم. علت دعوت ایشان از من، کارهایی بود که در زمینه اسطوره انجام داده بودم که در واقع ۲۷ جلد کتاب است که تا به حال ۱۵ جلدشان منتشر شده است.
این محقق ادبی در ادامه گفت: من در آن مجموعه یک مقاله درباره خوانش روانشناختی از هزار و یک شب داشتم. به دلیل آن که تا پیش از آن، هزار و یک شب را نخوانده بودم، مجبور شدم یک بار از ابتدا تا انتها آن را مطالعه کنم و جذب این اثر شدم. این آقای میهندوست بود که بانی خیر شد این مقاله نوشته شود و سالها بعد هم کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب». بعد از سالها که از چاپ آن مقاله و دهه ۸۰ می گذرد، آن نوشته را بسط و گسترش داده و کتاب پیش رو را نوشتم. این کتاب شامل خوانش بعضی از حکایتهای هزار و یک شب، براساس نقد ادبی نو یا بوطیقای نو است. به عنوان مثال، فصل اول کتاب «نقد کهن الگویی حکایت تاج الملوک» است که براساس آرا و اندیشههای کارل گوستاو یونگ نوشته شده است. فصل دیگر «از ریخت شناسی قصههای پریان تا حکایت علاءالدین ابوالشامات» که چارچوب نقدش براساس نظریات ولادیمیر پراپ است. این محقق ۱۰۰ قصه روسی را از مجموعه قصههای عامیانه روسی مطالعه کرده و مشترکات آنها را استخراج کرده است.
اسحاقیان در پاسخ به این سوال که آیا هزار و یک شب، یک اثر ایرانی است، گفت: بله این اثر، کاملا ایرانی است و اصل آن مربوط به دوره اشکانیان و ۲ هزار سال پیش است. بعدها حکایت های هندی به آن اضافه شده و در دوره پس از اسلام هم افسانهها و حکایتهای عربی و آنچه در بغداد بوده است. سپس حکایتهای مصری، یونانی و یهودی به این اثر اضافه شده اند.
وی همچنین در پاسخ به سوال دیگر درباره ملیت «شهرزاد قصهگو» گفت: شهرزاد هم یک زن ایرانی است. او برای شاه زمان که یک امیر عرب و بسیار ستمگر بوده، قصه تعریف میکرده است. شهرزاد، دختر یک وزیر ایرانی است و شاه زمان، کسی بوده که هر شب یک دختر به خلوتسرایش برده میشده و او تا صبح مشغول عیش بوده و با دمیدن صبح، آن دختران را میکشته است. خواهر شهرزاد که دینارزاد نام داشته، او را راهنمایی میکند که هر شب برای خلیفه قصهای بگو و آن را به اتمام نرسان. به این ترتیب، قصهگویی شهرزاد برای شاه، هزار و یک شب به طول میانجامد. شهرزاد هر شب قصه را تا جایی حساس پیش میبرد و نزدیکیهای صبح، ادامه را به فردا شب موکول میکند. در این هزار و یک شب، شاه انسان دیگری میشود و دیگر نمیتواند شهرزاد را بکشد. او که انسان نیکویی شده از شهرزاد صاحب دو فرزند شده و آخرین حکایت هزار و یک شب هم، صرف نظر کردن از کشتن شهرزاد است.
این منتقد ادبی در ادامه گفت: دانشنامه بریتانیکا، ریشه و منشا همه قصههای جهان را هزار و یک شب میداند. درباره این اثر، نظرات مختلفی وجود دارد. مثلا بهرام بیضایی در مقالهاش که در مجموعه مقالات مجله «هنر» چاپ شد، معتقد است که شاه زمان، همان ضحاک است و شهرزاد و خواهرش، دختران جمشیدند. او کتابی به نام «ریشههای درخت کهنسال» دارد و در آن، عناصر هزار و یک شب را ریشه یابی کرده است.
اسحاقیان در پایان گفت: کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب» کاملا استدلالی است و ۱۴ مقاله درباره حکایات هزار و یک شب را با چارچوب نظریه های ادبی در بر می گیرد.
عباس مخبر، اسطورهشناس و مترجم فلسفی-ادبی نیز در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد: «هزارویک شب» جزو قصههای قومی محسوب میشود. داستانهای این کتاب اسطوره نیستند اما بیارتباط با اسطوره نیز به نظر نمیرسند. «هزار و یک شب» جزو قصههای قومی محسوب میشود. نمیتوان قصههای این کتاب را جزو اسطورهها بهحساب آورد اما چندان هم بیارتباط با اسطوره نیستند.
وی افزود: بهنوعی شاید بتوان گفت قصههای هزارویک شب تجزیه لاشههای اسطوره است. قصههای این کتاب به منطقهای چون بینالنهرین و ایران نسبت داده میشود و در برخی قسمتها نمونههایی از اسطورههای این مکانها به چشم میخورد. به هر حال هزارویک شب جزو قصههای قومی است و در بسیاری از کتابهای پیش و پس از آن نیز آمده است. داستانهایی مانند هزارویک شب را در قصههای قومی خراسان و فارس میتوان خواند.
این مترجم توضیح داد: ژوزف کمبل درباره هزارویک شب میگوید «هزارویک شب یک جبار را به انسان تبدیل کرد.» من این تعبیر را تا بهحال در جایی نخوانده و ندیده بودم. در واقع در هزارویک شب چگونگی قصهپردازی به جان نویسنده مرتبط است، به شکلی که اگر قصه جذاب نباشد نویسنده جان خود را از دست خواهد داد.
مخبر در پاسخ به این پرسش که «چرا نویسندگان ایرانی مانند نویسندگان غربی از هزارویک شب برداشت آزاد و اقتباس نداشتهاند؟» گفت: داستان و رمان از غرب به ایران آمده است. ما پیش از ورود ادبیات داستانی به ایران، صرفاً همین قصههای قومی و مقامهنویسیها را داشتهایم. نویسندگان غربی معمولاً به میراثهای شرق بیشتر توجه کردهاند.
پرویز عباسی داکانی، شاعر و پژوهشگر ادبیات کلاسیک گفت: در کتابهای تاریخی عربها آمده که کتابی با عنوان «هزار افسان» وجود داشته و پس از آنکه به عربی ترجمه میشود به قصههای بغدادی تغییر نام و هویت میدهد. همین کتاب بعدها به اروپا میرود و مورد استقبال اروپاییان قرار میگیرد. «هزار و یک شب» در اروپا به زبانهای فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و ایتالیایی ترجمه میشود و در هر جا رنگ و بوی بومی به خود میگیرد. در واقع هزارویک شب در هر تاریخ و جغرافیایی رنگ همان زمان و مکان را به خود میگیرد.
این پژوهشگر ادبیات کلاسیک توضیح داد: البته در هر ترجمهای تک قصههایی اضافه شده و همین امر باعث شده که هزارویک شب به مجموعهای مسافر تبدیل شود. هزار و یک شب نمونه بارز تعالی فرهنگی است. آندره ژید میگوید: «من هر وقت به خانه میروم میدانم که کتاب ارزشمندی منتظر من است و آن همان هزار و یک شب است.» بورخس نیز به تأثیر از هزارویک شب کارهای متعددی انجام داده است.
شارح کتاب «شرح گلشن راز» ادامه داد: نویسندگان ما معمولاً از ادبیات داستانی خودمان کمتر اطلاع دارند. صادق چوبک در نامهای به سهراب سپهری مینویسد: «کسی که نمیتواند گلستان را به درستی از رو بخواند چگونه میخواهد نویسنده شود؟» از سوی دیگر ما نوعی انقطاع فرهنگی داریم که نسلهای پیشین با آن روبهرو بودهاند و گرفتار آن هستند. از هزارویک شب به اشکال مختلف میتوان استفاده کرد.
داکانی به داستان هزارو یک شب اشاره کرد و ادامه داد: در «هزارویک شب» زنی میخواهد هستی زنانه را به واسطه زبان از خطر نجات دهد. مردی پادشاه و نماد قدرت است و میخواهد زن را از بین ببرد. زن با زبان خود به درون مرد راه میجوید و در برابر او قدرتی زنانه ایجاد میکند. این دیالکتیک کفه ترازو را به سمت زن سنگینتر میکند و نشان میدهد که اگر زن اهل فرهنگ باشد، میتواند عامل قدرت را جابهجا کند. زن در هزار و یک شب برای زندگی میجنگد و این زندگی صرفاً مختص به او نمیشود. در قرآن کریم آمده است که لیلهالقدر از هزار شب بالاتر است و گویی هزارویک شب یکی از همین شبهاست. حدیث نبویای هم از پیامبر اکرم (ص) داریم که میفرمایند: «در هر هزارهای یک مصلح پیدا میشود» و گویی آن مصلح همان شهرزاد هزار و یک شب است.
وی توضیح داد: شهرزاد در هزار و یک شب به شکل ناجی وارد عرصه میشود. پادشاه پیش از او زنان زیادی را میکشد و این زن آمده تا نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی زنان دیگر را هم نجات دهد. او از طریق قصه تحولی در درون آدمها ایجاد و پادشاه را تبدیل به آدمی خوب میکند.
کاوه میرعباسی، مترجم و نویسنده گفت: تفاوت بارزی میان داستانهای شرقی و غربی که از هزار و یک شب الهام گرفتهشده است وجود دارد. در داستانهای شرقی همواره ضرورتی وجود دارد تا مثلاً برای نجات جان کسی قصهپردازی شود اما در داستانهای غربی این ضرورت به سرگرمی تبدیل شده است. در داستان اصلی ماجرای علاءالدین و علیبابا وجود ندارد اما این قصهها در متنهای اروپایی به چشم میخورد.
از جنبههای مختلف میتوان به تأثیر هزار و یک شب بر داستانها و رمانهای غربی و شرقی اشاره کرد. «رابرت لویی استیونسن» داستانهایی دارد که در سه جلد با عنوان «هزار و یک شب جدید» منتشر شده است. من با خواندن داستانهای او میخواستم بدانم که تأثیر هزار و یک شب بر ذهنیت استیونسن چگونه بوده است.
مترجم کتاب «نادیا» اثر آندره برتون، نخستین رمان سورئالیستی دنیا توضیح داد: اگر بخواهم به لحاظ تکنیکی دست روی موضوع بگذارم باید به تودرتو بودن داستانها اشاره کنم. من کتابی به نام «دست نوشته پیدا شده ساراگوس» اثر نویسنده لهستانی به نامیان پوتوتسکی که داستانهایش را به زبان فرانسوی مینویسد، خواندهام. این کتاب به لحاظ همین تودرتو بودن داستانها، بیشترین شباهت را به هزار و یک شب دارد. من حتی فیلم این کتاب را در دوران دانشجویی دیده بودم. روایت قصه این کتاب بسیار شبیه به هزار و یک شب است.
این مترجم اضافه کرد: کتاب دیگری به نام «مارگارت دوناوا» اثر نویسندهای به نام «هپتامرون» فرانسوی وجود دارد که این داستان هم میتواند راهگشایی برای پی بردن به نگرش غربی باشد. در داستانهای ایرانی مثل «چهل طوطی» که مربوط به ادبیات شرق میشود طوطیای برای بانوی خود قصه میگوید تا با قصهپردازی مانع به خطا رفتن او در غیاب شوهرش شود. این یعنی همان ضرورت و ایجاب. یا داستان «آزادبخت و 10 وزیر» که در آنجا نیز «آزادبخت» مانند شهرزاد برای نجات جان خود قصه میگوید.
احمد ابومحبوب، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات کلاسیک گفت: تعداد نویسندگان ایرانی که از «هزار و یک شب» تأثیر پذیرفتهاند بسیار اندک است. دلیل اصلی این موضوع نپرداختن دانشگاههای ما به «هزار و یک شب» است. این در حالی است که یک نویسنده انگلیسی میگوید: «هزار و یک شب مادرخوانده ادبیات انگلیس است.» شمار نویسندگان ایرانی که از این اثر اقتباس کردهاند و به خلق معنا و آفرینشگری در هنر داستاننویسی دست زدهاند بسیار اندک است.
این استاد دانشگاه توضیح داد: در فضای آکادمیک بیشتر ادبیاتی را در نظر داریم که مربوط به مشاهیر شناختهشده ما هستند. تا پیش از اینکه دانشگاه در ایران تأسیس شود نخبگان ما هنوز متنهایی را میپسندیدند که ادبیاتی رسمی و خشک و فاخر داشته باشد و غیر از این نثر، نثر دیگری را قبول نداشتند. این در حالی است که ما در عصر صفویه ادبیاتی داشتیم که در همان زمان بسیار شکوفا شد. هزار و یک شب نمونهای بارز از ادبیات این دوره است. در ایران من ندیدهام که نویسندگانی به شکل خودجوش از هزار و یک شب الگو برداری کنند و شاید اصلاً چگونگی اقتباس از این اثر را بلد نباشند.
ابومحبوب ادامه داد: این در حالی است که در غرب انواع اقسام فیلمها، انیمیشنها، موسیقیها و حتی سمفونیها بر اساس هزار و یک شب تولید شده است. امروز در آلمان یک مرکز دایرهالمعارف هزار و یک شب تأسیس شده که هر اثری که در جهان چه در قالب ادبی و موسیقی و حتی نقاشی با این موضوع تهیه میشود، در آنجا جمعآوری میکنند.
محمد جعفری قنواتی، پژوهشگر ادبیات فولکلور و عضو هیات علمی نخستین جشنواره «هزار و یک شب» گفت: «هزار و یک شب» جزو ادبیات شفاهی ما محسوب میشود. شباهت ادبیات فولکلور را با «هزار و یک شب» از دو زاویه میتوان ارزیابی کرد. یکی از آنها به لحاظ موضوع قصههاست. داستانهایی شبیه به هزار و یک شب در روایتهای شفاهی ما وجود دارد که 12 داستان از این دست را در کتاب «روایتهای شفاهی هزار و یک شب» آوردهام. این کتاب حدود 10 سال پیش منتشر شد.
وی افزود: دومین شباهت در ساختار است؛ مثلاً داستانهایی مانند «سلیم جواهری» از لحاظ ساختار بسیار شبیه به هزار و یک شب است. در این داستان هم کسی قصه میگوید تا مرگی را به تأخیر بیندازد. در مجموع داستانهایی شبیه به هزار و یک شب در ادبیات فولکلور ما وجود دارد که در ادبیات رسمی ما مانند سندبادنامه و بختیارنامه هم دیده میشود.
خلاصه کتاب هزارو یک شب
شروع این داستان به قبل از شروع قصهگویی شهرزاد برمیگرده. شهریار پادشاه ایران بوده. خوب یا بد؟ نمیدونم. میدونم که آدم حساسی بوده، میدونم که مادر وحشتناکی داشته،و میدونم که عاشق زنش بوده. اینقدر که وقتی زنش بهش خیانت میکنه، نه میتونه ماجرا رو هضم کنه، و نه میتونه ازش بگذره.
شهریار انتقام خودشو از کشتن زنش شروع میکنه. بعد، تمام زنان حرمسرا رو میکشه. بعد شروع میکنه هر روز دختری زیبا رو به زنی گرفتن، و روز بعد کشتنش. فلسفهش هم این بوده که دیگه به زنی فرصت خیانت به خودش رو نده. شهریار آسیب دیده بود، و داشت به همه آسیب میزد. چون چرا که نه؟ میتونست.
این ماجرا چند سال طول کشید. کار به جایی رسیده بود که خیلی از مردم یا دخترای خودشونو فراری میدادند، یا ناقصشون میکردند. به هرحال شهریار فقط دختران سالم و زیبا رو میخواست. اگه دربار از یه همچین مواردی با خبر میشد، نتیجهش اعلام خیانت و اعدام بود. مردم در شرف شورش بودند.
وزیر شهریار مرد خوبی بود. و وظیفهی پیدا کردن زنان روزمرهی شهریار به عهدهش بود. چیزی مشابه جایگاه ارمایل و کرمایل در داستان ضحاک. ولی خب، این قصه دیگریه. امشب، ما قراره قصهی شهرزاد رو نقل کنیم. بانوی همهی قصهها.
تو یه همچین شرایطی، دختر بزرگ وزیر اعظم پا پیش گذاشت. عاشق شهریار بود؟ نمیدونم. دلش برای مردمش و کشورش میسوخت؟ شاید. اما میدونم شهرزاد به جادوی قصهها و توانایی قصهگویی خودش باور داشت. شهرزاد باور داشت که قصهها میتونن جان آدمها رو نجات بدن.
شهرزاد خواهرکی داشت. دنیازاد. شب ازدواج، قبل از همبستر شدن با شهریار، از او فرصت میخواد تا قصهای را برای خواهر کوچکترش تعریف کند. آخرین قصه قبل از خواب را. دنیازاد به حضور شهرزاد و شهریار میاد. شهرزاد قصه رو شروع میکنه، اما تمومش نمیکنه. قصه رو تو اوجش قطع میکنه.
شهریار مجذوب قصه شده بود. دلش میخواست باقیشو بشنوه. به شهرزاد شب دیگری فرصت میده تا قصه رو برای دنیازاد تموم کنه. و شهرزاد، هوشمندانه قصهها رو در دل همدیگه میتنه. پایان هر قصهای، شروع قصهی دیگری میشه. از جایی دنیازاد کنار میره، و شهریار تنها شنونده قصههای شهرزاد میشه.
این ماجرا حدود سه سال طول میکشه. شهرزاد حدود سه سال، هزار و یک شب، هرشب برای شهریار قصه میگه. در طول این زمان سه بار باردار میشه. سه پسر به دنیا میاره. و هرشب، حتی بعد از وضع حمل، به قصه گفتنش ادامه میده. سرنوشت یه ملت گرو این قصهها بود. سرنوشت خود شهرزاد گرو این قصهها بود.
نمیتونم براتون وصف کنم که در جایگاه شهرزاد بودن چه حسی داره. این که یه شب وسط قصهای شهریار خمیازهای کشید، و شهرزاد در لحظه از ترس تا دم مرگ رفت و برگشت. از این که هزار و یک شب بتونی بیوقفه قصه بگی و حواست باشه قصهها تکراری نباشند. شهریار حافظه بسیار خوبی داشت.
از یه جایی به بعد از ترس تکراری شدن قصهها، شهرزاد به کمک خواهر و پدرش سعی کردن قصههای گفته شده رو مکتوب کنند. پدر شهرزاد سفر زیاد میرفت. از کشورهای دیگه براش قصه جمع میکرد و میاورد. شهرزاد اگر مجبور میشد میتونست از خودش قصه بسازه، ولی در اصل قصهگو بود، نه قصهساز.
این رو هم تصور کنید که جون شهرزاد و خانوادهش چقدر تو تمام این مدت در خطر بوده. مادر شهریار چشم دیدن شهرزاد رو نداشت. کافی بود پای شهرزاد جایی بلغزه، سیاستمدارانه بودن ماجرای قصهگویی جایی به وضوح مشخص شه، و همه چی تموم میشد. شهرزاد تحت یه همچین فشارهایی به قصه گفتنش ادامه داد.
و مهمتر از همه، مفاهمی بود که شهرزاد در لا به لای قصهها سعی میکرد به شهریار منتقل کنه. قصهها فقط راه نجات مردم نبودند. قصهها درمان بودند. شهرزاد قصههاشو با دقت انتخاب میکرد. شب به شب، قصه به قصه، شهریار داشت مسیر درمان خودش رو طی میکرد.
هر دردی دورهی درمانی دارد. درمان شهریار هزار و یک شب طول کشید. شهریار یک روز بیدار شد، و دیگر دردی نداشت. نفرتی نداشت. قصهها رسالت خود رو انجام داده بودند. شهریار درمان شده بود.
در پایان هزار و یک شب، شهریار خبر جشن ازدواجش با بانوی محبوبش رو به مردم داد. شهرزاد و شهریار هرگز مراسم ازدواج نداشتند. با ایدهی هر شب با زنی ازدواج کردن و روز بعد کشتنش فرصتی برای جشن گرفتن نمیشود. اما شهریار بعد از سه سال، ازدواج خودش رو با شهرزاد جشن گرفت.
و این داستان حتی در مورد شهرزاد نبود. درمورد شهریار هم نبود. درمورد قصهها بود. قصههایی که میتونن جون آدمها رو نجات بدن. قصههایی که میتونن درمانگر باشند. قصههایی که جادو میکنند.
و ای کاش، آنها در کنار هم تا ابد به خوبی و خوشی زندگی کرده باشند.
ترجمه های کتاب هزار و یک شب
قصه هاي هزار و يك شب که در زبان عربی به «الف ليله و ليله» مشهور بود ، حدود 300 سال قبل توسط آنتوان گالان به زبان فرانسه ترجمه شود. و در حدود 150 سال بعد عبد الطيف تسوجی تبریزی به سفارش دربار محمد شاه قاجار آن را به زبان فارسی ترجمه می کند و تا چندی پیش که آقای ابراهیم اقلیدی ترجمه جدیدی از کتاب هزار و یک شب ارائه دهد هیچ ترجمه ی حرفه ای و کامل دیگری وجود نداشت .
اما در حال حاضر برخی از ناشران با غلط گیری و رفع ایرادات ویراستاری کتاب هزارویک شب را با ترجمه عبدالطیف تسوجی به بازار عرضه می کنند.
به نقل از ابراهیم اقلیدی که خود بعد مترجم کتاب هزار و یک شب به زبان فارسی مدرن و امروزی است «ترجمه عبدالطیف تسوجی را با وجود برخی خطاها و ايرادهایی که بعضا در متن دیده می شود, تاكنون بهترين نمونه ترجمه به زبان فارسي است.
نخستين بار موسي فرهنگ در سالهاي ابتدايي دهه سي به مدير انتشارات گوتنبرگ پيشنهادمي دهد به جاي تصحيح و ويراستاري ترجمه تسوجي متن كامل گالان برگردان فارسي شود ، كه به دليل عدم موافقت، وي تنها ويراستاري وغلط گيري ترجمه تسوجي را انجام مي دهد و تعداد اندكي قصهرا به كار اضافه مي كند.
پس از آن اين نسخه و نيز نسخه تسوجي بارها و بارها از سوي ناشران مختلفي تجديد چاپ مي شود والبته غلط هاي مطبعي فراواني هم به متن راه مي يابد .
در سال هاي ابتدايي دهه 80 كه انتشارات هرمس ويراستاري تازه اي از متن تسوجي را با برخي توضيحات و پانوشت ها در دوجلد كاغذ نازك و در بيش از 2300 صفحه به بازار كتاب عرضه مي كند.
محمدابراهیم اقلیدی، مترجم و عضو هیأت علمی نخستین دوره جشنواره «هزار و یک شب» در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: تسوجی در زمانی زندگی میکرد که زبان فارسی هنوز مدرن نشده بود. ویژگی زبان ترجمه او نزدیکی به زبان عربی بود.
وی افزود: یکی دو اشتباه کوچک در ترجمه تسوجی دیده می شود اما ترجمه او بی نقصترین ترجمه موجود از هزار و یک شب به زبان فارسی است. این را بدون هیچ ریایی عرض میکنم که زبان من در ترجمه هزار و یک شب آشفتگیهایی دارد اما تسوجی از کلمههای فرانسوی معرب شده یا زبانهای دیگر نیز بهره برده و زبان فارسی او در عین حال زبان فارسی اصیلی است.
این مترجم اضافه کرد: معتقدم که زبان در بستر تاریخی باید تغییر کند اما اگر بخواهیم از این زبان برای ترجمه بهره ببریم، باید به زبان عامه نزدیک باشد. به همین دلیل ترجمه تسوجی درخشانترین ترجمه هزار و یک شب است.
اقلیدی اضافه کرد: ترجمه فرانسوی کتاب هزار و یک شب نیز مانند ترجمه فارسی او، هزار و یک شب واقعی نیست اما کتابی جداگانه و مفید محسوب میشود. «گالان» مترجم این کتاب که به زبان ترکی تسلط کاملی داشته، در قهوهخانههای ترکیه میگشته و قصههایی را گوش میکرده اما او در ترجمه کتاب خود داستانهایی مانند علاءالدین و چراغ جادو و چهل دزد را میآورد که در متن اصلی کتاب هزار و یک شب نیست. در واقع این مترجم بود که باعث شد ایرانیها بفهمند کتابی به نام هزار و یک شب وجود دارد.
این عضو هیأت علمی نخستین جشنواره «هزار و یک شب» اضافه کرد: شازدههای قاجار وقتی متوجه شدند کتابی به فرانسوی منتشر شده، آن کتاب را به ایران آوردند. کامران میرزا این کتاب را به تسوجی داد و تسوجی نیز نسخه عربی آن را پیدا کرد و مشغول ترجمه کتاب شد.
وی در پایان یادآور شد: قصههای هزار و یک شب در عهد کهن به شکل شفاهی وجود داشته اما هرگز نوشته نشده است. هزار و یک شب به نظر من یکی از بینظیرترین کتابهایی است که در جهان وجود دارد اما هیچگاه به زبان پهلوی یا اوستایی نگاشته نشده است.
اینم از داستان ترجمه کتاب هزار و یک شب
پس نتیجه می گیریم کاملترین ,دست نخورده ترین و بهترین ترجمه کتاب هزار و یک شب مربوط به عبدالطیف توسجی تبریزی است اما یه مقدار خواندن ترجمه این مترجم سخت تر از ترجمه آقای اقلیدی هست و ترجمه آقای اقلیدی به زبان امروزی نزدیکتره ولی یه مشکلی اساسی که وجود داره اگه بخواهید کتاب هزارو یک شب رو با ترجمه آقای اقلیدی خریداری کنید حداقل باید 700 هزار تومان هزینه کنید.
اگر از وضع مالی خوبی برخوردار هستید و خیلی کتابخون نیستید و می خواهید خیلی راحت و سریع کتاب رو بخونید و بگذرید پیشنهاد ما به شما ترجمه آقای اقلیدی هست.
?
تجربه شخصی من از مطالعه کتاب هزارو یک شب با ترجمه عبدالطف تسوجی
حسنی که این ترجمه برای من داشت اینه که متن به صورتی هست که ذهن آدم رو میبره با خودش به دوران قدیم و تصویر سازی ذهنی بهتری شکل می گیره , مثل اینه که شما یه فیلم قدیمی ببنید ولی صحبت کردنشون عینه صحبت کردن امروز و کوچه بازاری خودمون باشه که خیلی جور درنمیاد البته سلیقه ای هست.دومین حسنی که داشت معنی بعضی از کلمه هارو که نمیفهمیدم که تعدادشون خیلی هم نیست باعث میشد تا سریع کلمه رو تو گوگل سرچ کنم و معنی رو پیدا کنم همین کار باعث می شد هم چند چیز جدید یاد بگیرم هم اون کلمه تو ذهنم میموند و یادم نمیرفت .باز اینم سلیقه ای هست و انتخاب با شما...
حالا اگر قرار شد نسخه عبدالطیف تسوجی رو بخرید , بازم کلی کار دارید چون بیشتر از صد مدل تو بازار کتاب با این نام تو بازار وجود داره که شاید 5 تاش خوب و کامله و بقیه ناقص,سانسور شده و پر از غلط املایی هست.جالبه که از 500 صفحه این کتاب تو بازار هست تا 2500 صفحه روی جلد همشون هم نوشته کاملترین متن.
پس با بشینید تا بهترین نسخه های موجود تو بازار رو مقایسه کنیم تا خدای نکرده پولتونو دور نریزید.
1. کتاب هزار و یک شب دوره پنج جلدی نسخه ابراهیم اقلیدی نشر مرکز :
بهترین نسخه هزار و یک تو بازار همین نسخه هست ولی متاسفانه قیمت بسیار بالایی داره و تخفیف جزئی هم ناشر براش در نظر گرفته اگر دوست دارید این کتاب رو با متن روانتر مطالعه کنید و وضع مالیتون هم خوبه بهترین گزینه برای شما این نسخه هست . از لحاظ ظاهری هم تقریبا چیزی کم نداره روکشی مثله چرم مصنوعی داره و طلاکوب هم هست کاغذی هم که براش در نظر گرفتن کاغذ بالک هست تقریبا 3500 صفحه هم هست.این نسخه قابی نداره و داخل یک کارتن شبیه به کارتون لوازم برقی به شما تحویل داده میشه.قیمت این نسخه 695000 تومان هست که نهایت درصد تخفیفش 10 درصد هست.
خرید کتاب هزار و یک شب نسخه ابراهیم اقلیدی با تخفیف ویژه
قیمت روی جلد:695.000 تومان با تخفیف 625.000 تومان
?
2.کتاب هزار و یک شب دوره پنج جلدی نسخه عبداللطیف طسوجی (تسوجی) نشر توسعه و فرهنگ روانشناسی تهران/نشر چلچله :
دومین گزینه از بهترین کتاب های هزار و یک شب موجود در بازار که با کلی بررسی بهش رسیدیم هزار و یک شب پنج جلدی نشر توسعه فرهنگ و روانشناسی تهران هست که ترجمه عبداللطیف طسوجی هست و خود استاد ابراهیم اقلیدی هم خودشون این نسخه رو بهترین و معتبر ترین نسخه موجود می دونن.این نسخه حدود 2500 صفحه هست در پنج جلد که از هر لحاظ قابل قبوله و از کاملترین نسخه های بازار هست از لحاظ نگارش صفحه آرایی هم عالیه فقط یک مقدار مطالعه این نسخه سخت تر از نسخه ابراهیم اقلیدی هست ولی احیانا معنی کلمه ای رو ندونستید میتونید تو گوگل سرچ کنید و معنیش رو دربیارید اینجوری هم کلمه جدید یادمیگیرید هم دیگه ذهنتون بیرون نمیره.برای این نسخه از کاغذ تحریر با کیفیت استفاده شده و دو نوع قابدار و بدون قاب ارائه شده که قاب جنس MDF داره و دو طرح کلاسیک و فانتزی داره که نسبت به سلیقه خودتان میتونید انتخابش کنید.نسخه قابدار قیمتش 650.000تومان هست و نسخه بدون قاب 600.000 تومان که در دیجی کتاب براش یه تخفیف فوق العاده گذاشتند که به همه چی می ارزه ? و بعد از کسر تخفیف میتونید این نسخه رو به قیمت 260.000 تومان تهیه کنید که واقعا قیمت مناسبی میشه حتی ارزونتر از نسخه های دو جلدی حتی میتونید کلی هدیه بدن و حاشو ببرید چون داخلش هم قیمت 650.000 تومان درج شده
خرید کتاب هزار و یک شب دوره پنج جلدی (قابدار) نشر توسعه و فرهنگ روانشناسی تهران طرح کلاسیک
قیمت روی جلد 650.000 تومان قیمت با تخفیف 360.000 تومان
?
خرید کتاب هزار و یک شب دوره پنج جلدی (قابدار) نشر توسعه و فرهنگ روانشناسی تهران طرح فانتزی
قیمت روی جلد 650.000 تومان قیمت با تخفیف 360.000 تومان
?
خرید کتاب هزار و یک شب دوره پنج جلدی (نسخه بدون قاب) نشر توسعه و فرهنگ روانشناسی تهران
قیمت روی جلد 600.000 تومان قیمت با تخفیف 310.000 تومان
?
3.هزار و یک شب دوره شش جلدی (قطع پالتویی) نسخه عبداللطیف طسوجی تبریزی نشر نگاه :
رتبه سوم از بهترین نسخه های هزار و یک شب موجود در بازار متعلق به هزار و یک شب شش جلدی نشر نگاه است .این نسخه شباهت بسیاری به نسخه قبلی یعنی هزار رو یک شب پنج جلدی نشر توسعه و فرهنگ روانشناسی تهران دارد و هر دو ترجمه عبداللطیف طسوجی می باشند با این تفاوت که این نسخه شش جلدی می باشد در قطع پالتویی که حدودا هم اندازه کتاب های جیبی معمول است و یه دو سانتی ارتفاع بیشتری دارد ،این نسخه یه مقدار فونت ریزی داره و به دوستانی که یکم ضعف بینایی دارند توصیه نمی شود از متن و نگارش مناسبی برخورداره ولی من نسخه پنج جلدی رو از نسخه کاملتر دیدم.از کاغذ تحریر برای این نسخه استفاده شده و یک قاب هم براش در نظر گرفتن.قیمت روی جلد 525.000 تومان قیمت خورده که این قیمت برای یک کتاب جیبی کمی گرون به نظر میرسه ولی به هر حال باز انتخاب با شماست.
خرید کتاب هزار و یک شب دوره شش جلدی نشر نگاه
قیمت روی جلد 525.000 تومان قیمت با تخفیف 450.000 تومان
?
?
4.هزار و یک شب دوره چهار جلدی (قطع وزیری) نسخه عبداللطیف طسوجی تبریزی نشر مهراج :
رتبه چهارم بهترین کتاب هزار و یک شب متعلق به نشر مهراج است,از ویژگی های مهم این نسخه به جز ترجمه طسوجی بودن می توان قطع وزیری و جلد سخت (گالینگور) بودن آن اشاره کرد.این نسخه در حدود 1700 صفحه در قطع وزیری هر جلد حدودا 400 صفحه با کاغذ تحریر در دو نوع قابدار و بدون قابدار ارائه شده است.برای دوستانی که کتابخانه دارند و کتابهاشون رو تو قفسه می چینن نیازی نیست دیگه قابدارش رو تهیه کنن و هزینه اضافی بابتش پرداخت کنن.صحافی این کتاب ها دوختی هم هست که از مقاومت خوبی برخوردار هست.قیمت این کتاب هم 650.000 تومان هست که بدون قابش رو میتونید 310.000هزار تومان بخرید که تقریبا نسبت به رقبا قیمتی خوبی داره.
خرید کتاب هزار و یک شب دوره چهار جلدی قطع وزیری نشر مهراج
-