باقری
باقری
خواندن ۱۳ دقیقه·۲ سال پیش

روزمرگی های یک ریاضیدان جوان

به نقل از مجله همشهری دانستنی‌ها - محدثه طالبی (با اندکی ویرایش)

ایمان افتخاری یک ریاضیدان برجسته ایرانی است؛ جوانی که حضور در کشورش را به استادیاری در دانشگاه هارواد ترجیح داده است. معاون پژوهشکده ریاضی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و از ریاضیدانانی که روی یکی از جدیدترین و مهم ترین شاخه های ریاضی کار می کند. ریاضیدان جوانی که زمانی استادیار دانشگاه هاروارد بود و حالا به خواست خودش در کشورش به دانشجویان وطنی درس می دهد. با او در پژوهشگاه دانش های بنیادی گفت و گو کردیم. یک میز، کتابخانه ای که از آثار شاعران قرن هفتم تا آخرین کتب علمی در آن در کنار هم نشسته اند، در کنار خط خطی های دختر دو ساله اش که به دیوار چسبانده شده اند، اثاث اتاق آقای ریاضیدان را تشکیل می‌دهند.
آنچه می‌تواند ایمان افتخاری را به درستی توصیف کند این است که او به شدت خودش است، بی هیچ نمایشی، با پاسخ هایی صریح و مفصل که احتمالا از روحیه معلمی اش می‌آید. با وجود اعتماد به نفس بالایی که خودش هم آن را قبول دارد، کمترین تعریفی از خودش نه به کلام می آورد و نه در لحن و رفتارش نمود دارد. وقتی یخ گفت و گو آب می‌شود و چهره جدی و آرامش به خنده‌های رهاتر باز، خاطرات ناگفته ای از زمان اقامتش در آمریکا تعریف می‌کند؛ خاطراتی متضمن به توصیه های کاربردی برای دانش آموزان و دانشجویان جوان!


همین که وقتی یک پسربچه دوازده، سیزده ساله بود، به تنهایی شاهنامه را کامل خوانده بود، و یا اینکه شب‌ها تا دیر وقت در مدرسه می‌ماند تا به خاطر علاقه اش به برنامه نویسی مسائل ریاضی را مدلسازی کند، نشان می‌داد که او با بقیه فرق دارد. پسر گلپایگانی هشت ساله بود که با خانواده‌اش به تهران آمد. شاگرد همیشه ممتاز، روند صعودی پیشرفت علمی اش را بدون کمترین افت و خیزی طی کرد؛ روندی که از دبستانش در گلپایگان شروع شد و به علامه حلی، شریف، پرینستون و در نهایت هاروارد رسید. ورودش به علامه حلی از نظر علمی بسیار برایش پربار بود، اما جز آن، اعتقادات و بخش بزرگی از تعهدش به کشور و انگیزه هایش برای بازگشت از آمریکا به ایران را مدیون معلم ها و افراد حاضر در علامه حلی می داند.

فراز و فرود طلایه داران المپیاد

ایمان خیلی زود تصمیم گرفت ریاضیدان شود؛ سال سوم راهنمای اعتماد به نفس بالایش در مسابقات کمکش کرد تا نظر معلمان و مسئولان به سمتش جلب شود و فرصت های بیشتری را در اختیارش قرار دهند. او اولین دانش آموز دوم دبیرستانی ایرانی بود که در المپیاد علمی جهانی شرکت کرد، مدال طلا گرفت و به او اجازه داده شد تا سوم دبیرستان را جهشی بخواند. او سال بعد نه تنها مدال طلای المپیاد جهانی را به دست آورد، که به عنوان دومین دانش آموز ایرانی پس از مریم میرزاخانی موفق شد نمره کامل المپیاد را هم به دست آورد:
«بار دوم رفته بودم نمره کامل بگیرم. در فیلم هایی که از آن موقع مانده معلوم است که ما ازخودمتشکر بودیم. البته در علم واقعی و فارغ از مسابقات خوب نیست آدم دچار توهم باشد. خیلی از ریاضیدان های بزرگ در مواجهه با افراد، با اعتماد به نفس نیستند و ممکن است سریع خودشان را ببازند، اما در خلوت شخصی قوی عمل می کنند. در نظام تعلیم و تربیت ما، معمولا به چنین افراد شاخصی بی توجهی می شود، چون بلد نیستند خودشان را پرزنت کنند.»

سال 76، ایمان تحصیل در رشته ریاضی را در دانشگاه صنعتی شریف آغاز کرد؛ اما این مهمترین اتفاق آن سال برای او نبود. تلخ ترین اتفاق برای المپیادی ها و شریفی های آن دوره در یکی از روزهای پایانی همان سال رقم خورد. 26 اسفند ماه، اتوبوس دانشجویانی که از مسابقات ریاضی و کنفرانس دانشجویی دانشگاه چمران اهواز به تهران باز می گشتند، حوالی پلدختر از جاده منحرف شد و سقوط کرد. ایمان افتخاری که پس از مریم میرزاخانی رتبه دوم مسابقات دانشجویی کشور را کسب کرده بود، آسیب جدی دید و بعد از جراحی چند روزی را در بیمارستانی در خوزستان بستری شد؛ این در حالی بود که باقی بازماندگان این حادثه، فردای آن شب به همراه پیکر هفت تن از دوستانشان با هواپیما راهی تهران شده بودند.

دوره کارشناسی، سه ساله تمام شد و ایمان افتخاری دانشگاه پرینستون را از بین چند دانشگاهی که از آن ها پذیرش داشت، برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا انتخاب کرد. در این مدت شادابی جوانی در کنار انگیزه بی پایان ریاضیدان جوان برای پیشرفت باعث شد تقریبا تمام زندگی را روی درس متمرکز کند:

«هدف گذاری من تا اواخر دوره دکتری به سمت دانشمند موفق شدن و آمریکا ماندن بود. نسبت به مسائل مختلف بی تفاوت بودم و فکر می کردم خدمت به کشور این است که فرد علمی موفقی باشم. لازمه این موفقیت هم، کار زیاد است. قسمت قابل توجهی از زمانم صرف مطالعه می شد. در زمان تز، ۱۶ ساعت در روز کار می کردم. از نکات مثبت غرب این است که می توانید مدت طولانی روی کار متمرکز شوید. برای این که وقت تلف نشود، شنبه ها به اندازه یک هفته غذا درست می کردم. گاهی غذایی که می خوردم واقعا بوی گندیدگی می داد.»

وقتی این جای ماجرا می رسد چهره اش را در هم می کشد و سرش را تکان می دهد:

«هنوز بویش یادم می آید. اما می خوردم، چون زمان مهم بود. الویه دوست داشتم، یک تشت الویه درست می کردم و چون غذای سردی است، روزهای آخر هفته دیگر تمام بدنم می لرزید و می خوردم.»

البته این همه سختی نتیجه داشت. موفقیت های علمی و کاری ایمان در آن دوره به بالاترین حد خودش رسیده بود. وقتی مدرک دکترا را گرفت، از هاروارد، کلمبیا، ام آی تی و استنفورد پیشنهاد کار داشت. او در نهایت هاروارد را برای تدریس انتخاب کرد. او در همه سال های سخت تحصیل، با برنامه ریزی منظم، علایق دیگرش را هم پی گرفت. ورزش و یک روز درمیان دویدن یکی دو ساعته، یکی از این برنامه ها بود. چند سال آخر اقامت در آمریکا هم وقت قابل توجهی را به مطالعات اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی اختصاص داده بود. علاقه اش به ادبیات، حالا گسترده تر شده بود و به علوم انسانی و اسلامی هم می پرداخت. در سال آخر دکتری با آن حجم سنگین مطالعات و کار علمی، روزی یک ساعت به صورت مرتب و بعد از مدتی یکشنبه ها از صبح تا شب را به این بخش از مطالعاتش اختصاص می داد. همه این ها البته در کنار جلسات قرآن و جلساتی بود که با شیعیان غیرایرانی بوستون برگزار می کرد.

مسئولیت اجتماعی بازگشت به وطن

مجموعه آثار شهید مطهری، تفسیر المیزان و دیگر کتب اعتقادی در کنار کتاب های تاریخی، تعلیم و تربیت و... بخشی از سیر مطالعاتش در آن زمان بودند که در تغییر دیدگاه و تصمیمش برای بازگشت موثر بودند. با این همه خودش هنوز فکر می کند آن قدر که باید و شاید در اوایل جوانی تنوع مطالعاتی نداشته:

«افراد خاستگاه های فکری متفاوتی دارند؛ بنابراین نمی شود پررنگ گفت چه بخوانند اما هرچه می خوانید، منصفانه بخوانید و در حوزه مطالعاتتان تنوع داشته باشید؛ این باعث می شود شخصیت جامع تری پیدا کنید و از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.»

ایمان ثمره این مطالعات را زمانی که به ایران برگشت و به فعالیت های اجرایی و سیاستگذاری در حوزه علم مشغول شد، بیشتر احساس کرد:

«بخشی از کار علمی فعالیت علمی صرف است، اما بخش دیگرش همکاری در تیم، مدیریت تیم و سیاستگذاری علمی جامعه است. به این معنی، تنوع مطالعاتی در تعامل با محیط و افراد نقش موثر دارد. فرد نباید بی سررشته از رشته های مرتبط به حوزه فعالیتش باشد. فیزیک، مهندسی، سیاستگذاری های تکنولوژی، تعلیم و تربیت و تفکر در مدیریت مواردی بود که من با آن ها برخورد داشتم. در هر حوزه ای هر چقدر هم باهوش باشید، بی نیاز از مطالعه نیستید، چرا که افرادی که باهوش تر بودند سال ها وقت گذاشته اند، مسائل را مرتب و منظم کرده اند و راهش را پیدا کرده اند. هر چند که در حوزه های گوناگون و غیرتخصصی خودتان آخرش آماتور خواهید بود.»

افتخاری البته حساب پرداختن به فعالیت های متنوع را از وقت تلف کردن جدا می داند و می گوید باید تفریحاتمان را به ویژه در بازه بیست تا سی سالگی منصفانه رصد کنیم. او هم مثل همه تجربه این وقت تلف کردن ها را داشته است؛ برای نمونه سال آخر دبیرستان وقت زیادی را صرف بازی های کامپیوتری که بسیار هم دوستشان می داشت کرد؛ اما خیلی زود فهمید چیزی از این بازی ها نصیبش نمی شود. حالا هم شبکه های اجتماعی را کنار گذاشته است؛ چرا که باور دارد ورود به این فضا، حتما با غرق شدن در آن همراه خواهدبود و برای او حتی ۳۰ دقیقه اینترنت گردی ای که در خلال کارهابش پیش می آید هم، عبور از خط قرمز اتلاف وقت است: «هرچه بیشتر می گذرد افراد راه های بیشتر و بیشتری را پیدا می کنند که وقتشان را تلف کنند و ببینند که در زندگیشان اتفاقی نمی افتد!»

چرا هاروارد را رها کردم؟

«توپولوژی بعد پایین» و «نظریه ریسمان» مفاهیم و موضوعات اصلی ای هستند که ایمان افتخاری و فعالیت علمی ریاضی اش روی آن متمرکز است؛ مباحثی که بخش عمده آن ها از شاخه های نسبتا جوان علم ریاضیات هستند و افتخاری یکی از افرادی است که در این شاخه ها به موفقیت هایی رسیده. ریاضیدانی که از جایی تصمیم گرفت مسیرش را در دنیای ریاضی، در کشور خودش ادامه بدهد. در این بخش با او در مورد فعالیت هایی که بعد از بازگشت به ایران داشته، حرف زدیم. سال ۸۶ تصمیم گرفت به ایران برگردد؛ تصمیمی که چند سال به آن اندیشیده بود و آن قدر بالا و پایینش کرده بود که موقع اجرا تردید چندانی به خود راه نداد:

«من در حوزه مستقیم علمی افت کردم. با ۴۰ درصد پتانسیل قبلی فعالیت می کنم. هنوز سعی می کنم کار با کیفیت بالا انجام دهم، اما با آن موقع قابل مقایسه نیست. البته این موضوع شگفت زده ام نکرد. این طبیعت محیط علمی ماست. آن جا همکارانی که کار نزدیک به هم انجام دهیم زیاد بودند، از هر اتفاق علمی به سرعت باخبر می شدیم، اگر به تکنیکی در حوزه دیگر نیاز داشتم، می توانستم در اتاق همکارم را بزنم و سوال بپرسم. الان یک سوال را باید ای میل کنیم و در ای میل آن ارتباط تعاملی دونفره وجود ندارد. ریاضی ما هم آن غنای بین المللی را ندارد. مثل این است که شما یک بازیکن مستعد را که می تواند در بارسلونا بازی کند بردارید بگذارید در یک تیم چینی. ممکن است بعد از پنج سال همچنان بازیکن خوبی باشد، اما در مقیاس بین المللی دیگر چندان مطرح نیست. وقتی فرد از محیط علمی مرکزی خارج شود، امکان این که به مرجعیت برسد، نیست.»

ترک آسان استادیاری هاروارد

چرا افتخاری با این استعداد و انگیزه، وقتی در زمینه ای فعالیت می کند که موفقیت در آن مستلزم حضور در مرکز علمی آن رشته است، خودش را از آن جمع جدا می کند و به ایران بر می گردد؟ بخشی از دلایل او خانوادگی و برخی دیگر شخصی هستند؛ دلایلی مثل این که او محیط فرهنگی غرب را نمی پسندد و با باورهای او هماهنگی ندارد. اما مهمتر از آن دلایل اجتماعی است. او به جای این که به خودش، به موفقیت های علمی، به کرسی استادی در دانشگاه هاروارد و خیلی از داشته ها و آرزوهای در دسترس فکر کند، به مسئولیت اجتماعی اش می اندیشد:

«برگشتن به ایران یک بعد اجتماعی هم دارد؛ به این معنی که عملکرد من در جامعه خودم چه تاثیر می گذارد. واقعا یکی از دلایل پررنگ این بود که محیط غرب آدم را از تکالیفی که به عنوان فردی از جامعه به عهده دارد، غافل می کند. نظام جامعه و باورهای ما، برای فرد مسئولیت اجتماعی و تکالیفی نسبت به جامعه قائل هستند. من در محیطی می توانم تاثیرگذاری داشته باشم که در آن رشد کرده ام و افراد و ساز و کارهایش را می شناسم.»

از نظر ایمان افتخاری، بازگشت نخبگان به کشور باید با چنین فعالیت هایی همراه باشد:

«مهم است که فرد تلاش کند مجموعه های علمی داخل کشور رشد کنند و دانشجو تربیت کند. کار علمی انفرادی نیست. دست کم ۱۰- ۱۵ نفر باید دور هم جمع شوند که یک کار علمی معنادار انجام شود. آنوقت کسی که با رزومه خوب فارغ التحصیل می شود، مجموعه ای در داخل کشور را هم که ۱۵ ریاضیدان خوب در آن فعالیت می کنند، در کنار دانشگاه های خارج از کشور و به عنوان یک گزینه خوب برای ادامه فعالیت می بیند. در فیزیک، مخابرات، بیوتکنولوژی و ریاضی مجموعه های کوچک اما خوبی دارد شکل می گیرد. وقتی این مجموعه ها دست به دست هم بدهند و یک دانشگاه خوب را تشکیل دهند، جذابیت این مجموعه بیشتر می شود. افرادی که ورودشان به ایران را با نقش داشتن در چنین جریانی همراه کردند، رضایت شغلی بهتری دارند؛ چرا که احساس می کنند که من اگرچه از حرکت صرف علمی شخصی تا حدودی عقب افتاده ام، اما می توانم کار کنم که ۴۰ سال بعد نتایج جدی تری برای کشورم داشته باشد.»

افتخاری به عنوان معاون پژوهشکده ریاضی پژوهشگاه دانش های بنیادی، همه تلاشش را برای جذب نخبگان، چه آن ها که در خارج از کشور فارغ التحصیل شده اند و چه داخلی ها انجام داده. زمانی که او وارد مجموعه شد، تنها یک عضو هیئت علمی و چهار پست دکتری در مجموعه بودند، اما حالا این اعداد ۱۰ برابر شده اند و سالانه بیش از ۲۰۰ درخواست برای ملحق شدن دریافت می کنند که بخش قابل توجهی از آن ها پرونده هایی کاملا درخشان و سطح بالا هستند.

رویایی به بلندی اعتلای علم ایران

تا قبل از حضور ایمان افتخاری در ایران، آمار روشنی از مهاجرت نخبگان، نرخ بازگشت و... وجود نداشت. او سعی کرد این بررسی ها را علمی و دقیق انجام دهد:

«ورود کشور ما به سیاستگذاری علم و فناوری جدید است. ابتدا آماتور بودیم، اما گزارش های جدید معاونت علمی و دیگر نهادهای مسئول کشور با دقت بیشتری است. چیزی که دوست دارم تاکید کنم این است که فضا با همه مشکلاتی که وجود دارد، فضایی است که می شود به آینده اش امیدوار بود.»

این امیدواری از روحیه افتخاری ناشی می شود. کسی که در زمان دست و پنجه نرم کردن با چالش های فراوانی، اگر شبی از نگرانی خوابش نبرده، دلیلش نگرانی برای منافع مردم بوده است:

«چیزی که خیلی در ایران آدم را اذیت می کند این است که افرادی از سر جهل یا از سر منافع شخصی تصمیماتی می گیرند که آدم به عینه می بیند منافع عظیم ملی زیر پا گذاشته می شود و صدمات جبران ناپذیری به فرهنگ و تعلیم و تربیت زده می شود. آدم وقتی در این چالش قرار می گیرد، با خودش می گوید که کلا پایم را از این کار بیرون بکشم یا تا زمانی که موفق شوم، بایستم و آن کاری را که می دانم درست است عملی کنم. آنوقت باید گناه آن عمل اشتباه دیگران را هم در حد سهم خودم به گردن بگیرم. شب هایی که من خواب نداشتم و فشار رویم بوده از این جنس مسائل بوده. نهایتا فکر می کنم برای این بازگشته ام که این فشارها را تحمل کنم. اما امیدوارم در زندگی ام این را که چند موسسه متوسط داشته باشیم، ببینم. متوسط به معنای واقعی اش؛ یعنی موسسه ای که در آن به طور متداول کار خوب و هر چند وقت یک بار کار درجه یک انجام می شود و محل رفت و آمد بین المللی و شناخته شده است. البته در حوزه های تربیتی هم رویاهای جدی تری دارم.»

برای اطلاعات بیشتر به کانال سرچشمه دانایی: معرفی منابع مفید برای دانستن در پیام‌رسان ایتا بپیوندید.

مریم میرزاخانینخبگان
عضو هیئت علمی دانشگاه، عاشق تفکر، گفتگو و حل مسئله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید