چقدر بعضی اتفاقات ساده میتونه در آیندهت تاثیرگذار باشه... مثلا همین تایپ کردن، نمیگم درحد تایپیست های بیرون سرعتم بالاست ولی قواعد اصلیشو بلدم و سالهاست که استفاده میکنم. خیلی سال پیش، وقتی که راهنمایی بودم، میدیدم که خواهرم تحقیقهای مدرسهش رو تایپ میکنه -حتی بعضی اوقات برای بقیه بچهها تایپ میکرد و ازشون پول میگرفت D:- وقتی به سن اون رسیدم، دقیقا تو همون مدرسه بودم و با همون تحقیقهایی که باید تایپ میشدن. به من هم یاد داد. واقعا راحت بود و فقط نیاز داشتم که تمرین کنم تا سرعتم بالا بره. حالا سالها گذشته و من بسیار خوشحالم که این مهارت رو برای نوشتن دارم.
چقدر بعضی اتفاقات ساده میتونه در آیندهت تاثیرگذار باشه... مثلا همین تایپ کردن، نمیگم درحد تایپیست های بیرون سرعتم بالاست ولی قواعد اصلیشو بلدم و سالهاست که استفاده میکنم. خیلی سال پیش، وقتی که راهنمایی بودم، میدیدم که خواهرم تحقیقهای مدرسهش رو تایپ میکنه -حتی بعضی اوقات برای بقیه بچهها تایپ میکرد و ازشون پول میگرفت D:- وقتی به سن اون رسیدم، دقیقا تو همون مدرسه بودم و با همون تحقیقهایی که باید تایپ میشدن. به من هم یاد داد. واقعا راحت بود و فقط نیاز داشتم که تمرین کنم تا سرعتم بالا بره. . حالا سالها گذشته و من بسیار خوشحالم که این مهارت رو برای نوشتن دارم.
یا اینکه تشويقهای مادرم که میگفت چه خوب انشا نوشتی، حسم به نوشتن رو بهتر میکرد و با اعتماد به نفس و علاقه مینوشتم. به گذشته که نگاه میکنم میبینم به طرز جالبی نوشتن برام راحتتر بوده تا صحبت کردن. مثلا وقتی میخوام چیزی رو توضیح بدم، اگر بنویسمش خیلی بهتر و جامع تره تا اینکه توضیحش بدم. حتی زمان یادگیری زبان هم همینطور بودم.
الان میخوام توضیح بدم که چی شد از اینجا سردرآوردم. منظورم از اینجا دقیقا خود ویرگول نیست، منظورم فضا و هدف وجودشه... دو سال پیش با ویرگول آشنا شده بودم اما این بار فرق داره. فرقش اینه که این دفعه دلیل خیلی بهتری دارم برای نوشتن. همون هم باعث میشه که نوشته هام مثل نوشته دو سال پیشم راهی پیشنویس ها نشن که خاک بخورن و حتی فراموششون کنم.
داستان ازونجا شروع شد که چندبار در اینستاگرام پستی از پیجی که خیلی اتفاقی داشتمش و اصلا یادم نیست چرا فالوش کرده بودم دیدم. در این پست ادعا شده بود که در دوره ای به نام پازل علاقه به کسایی که نمیدونن علاقهشون چیه، یاد میده که چطور این علاقه رو پیدا کنن. نمیدونم شما هم مثل من، حالتون از این همه پکیج فروش در اینستاگرام بهم میخوره یا نه؛ و نمیدونم تا حالا شده دوره ای بسیار خفن رو تهیه کرده باشین و مدرس اون دوره بیاد بهتون کلی اطلاعات جدید و جالب بده ولی آخرش نگه قراره اینا رو دقیقا چطور استفاده کنی و در دریایی از اطلاعات رهات کنه، اما برای من اتفاق افتاده. برای همین خیلی بدبین بودم، اما مدام داشت یکی از بزرگترین دغدغه های من رو فریاد میزد. با خودم فکر میکردم اگر واقعا بفهمم بالاخره تو این دنیا از پس چه کاری بهتر برمیام چی؟ و اون موقع بود که با دودلی و فرض اینکه نهایتا پولم رو ریختم دور، دوره رو خریداری کردم.
من این روزها وقت آزاد بسیار بسیار کمی دارم. اما تمرین های این دوره واقعا جالب بود و تاحالا جایی ندیده بودمشون. از هر فرصتی که میتونستم استفاده میکردم تا انجامشون بدم. برعکس وقتایی که یه کتاب روانشناسی میخونم و حوصله انجام دادن تمرینهاش رو ندارم، تمرینهای این دوره رو با علاقه انجام میدادم.
شاید براتون سوال باشه که مگه چی داشت؟ خب شاید کلیشه ای باشه اگر بهتون بگم میرفت از دوران کودکی شروع میکرد به بررسی، اما این واقعا فرق داشت. این منو میبرد به اون دوران و کلی حس نوستالژی برام زنده میکرد و بعد نتیجه هایی ازشون میگرفت که فکرشم نمیکردم. این تازه بخشی از قسمتهای جذابش بود. خیلی دوست دارم بیشتر و بیشتر راجع بهش توضیح بدم، اما فکر میکنم بهتره خودتون برید و با چالشهاش سرگرم بشید. شاید شما هم مثل من بالاخره اون چیزی که خیلی باهاش حال میکنید رو پیدا کردین. جالب اینجا بود که من بعد از اتمام دوره هنوز هم علاقه م رو پیدا نکرده بودم. و مدتی بعد، یهو یاد نوشتن افتادم و دیدم دقیقا با ویژگی هایی که مدنظرمه متناسبه. باورم نمیشد که بالاخره پیداش کرده باشم. هنوز هم 100درصد مطمئن نیستم، ولی برای اطمینان و پرکردن این 100درصد تنها راهی که دارم تجربه این کاره.
به نظرم شما هم اگر دوست دارین یه سر به سایت زیر بزنید، شاید خوشتون اومد.