ویرگول
ورودثبت نام
محمد معراجی
محمد معراجیمحمد معراجی هستم، طراح و دانش‌آموخته‌ی گرافیک با بیش از ۲۰ سال تجربه در دنیای دیزاین و هنر. به‌صورت تخصصی روی UI/UX و طراحی هویت برند کار می‌کنم.
محمد معراجی
محمد معراجی
خواندن ۴ دقیقه·۸ ماه پیش

تفاوت هنر و دیزاین؛ دو مسیر متفاوت اما مرتبط

بسیاری از طراحان و هنرمندان تفاوت بین هنر و دیزاین را به‌درستی درک نمی‌کنند. برخی تصور می‌کنند که طراحی نیز مانند هنر، باید یک سبک شخصی ثابت داشته باشد. اما آیا این دیدگاه درست است؟

در این مقاله، از تجربه‌ی شخصی خودم و دیدگاه استفان زاگمایستر، طراح گرافیک مشهور، استفاده می‌کنم تا نشان دهم چرا طراحی وابسته به نیازهای پروژه است و نه صرفاً سبک شخصی طراح.


تجربه‌ی من؛ از هنر تا دیزاین

از زمانی که وارد هنرستان گرافیک شدم، همیشه دوست داشتم به‌عنوان یک طراح یا نقاش، سبک شخصی خودم را داشته باشم. در آن زمان، اساتید از هنرمندان و طراحان برجسته صحبت می‌کردند و این تصور را ایجاد می‌کردند که می‌توان در دیزاین، همانند نقاشی، سبک ثابت و مشخصی داشت.

اما وقتی وارد دنیای طراحی گرافیک کاربردی شدم، متوجه شدم که طراحی چیزی فراتر از ایجاد یک سبک شخصی است. یک طراح باید نیازهای سفارش‌دهنده، مخاطب و هدف پروژه را در نظر بگیرد. در نتیجه، برخلاف هنرمندان که آزادی عمل بیشتری دارند، طراحان گرافیک نمی‌توانند سبک ثابتی داشته باشند. این همان سوءبرداشتی بود که سال‌ها در ذهن من وجود داشت.

چرا دیزاین سبک ثابت ندارد؟

مطالعه‌ی کتاب «سبک شخصی در دیزاین ارزشی ندارد» از استفان زاگمایستر دیدگاه من را در این زمینه عمیق‌تر کرد. او هنر و دیزاین را در یک طیف قرار می‌دهد و استدلال می‌کند که تمرکز بیش‌ازحد بر سبک شخصی، بدون توجه به نیازهای پروژه و مخاطب، ارزش چندانی ندارد. در ادامه به برخی از نکات کلیدی این کتاب می‌پردازم:

۱. طراحی، یک ابزار حل مسئله است

هنر، بیان شخصی هنرمند است، اما طراحی یک راه‌حل بصری برای یک مسئله‌ی خاص است. طراحان موفق به جای تمرکز بر سبک شخصی، روی هدف پروژه و پیام موردنظر تمرکز می‌کنند.

۲. تکرار سبک، خلاقیت را محدود می‌کند

زاگمایستر معتقد است که بسیاری از طراحان در دام تکرار سبک شخصی خود می‌افتند و بدون توجه به نیازهای هر پروژه، همان تکنیک‌های همیشگی را به کار می‌برند. این رویکرد، مانع خلاقیت و نوآوری می‌شود.

۳. اهمیت ایده و محتوا در طراحی

طراحی باید بر اساس مفهوم و پیام پروژه شکل بگیرد، نه صرفاً بر اساس سلیقه‌ی شخصی طراح. در واقع، سبک در طراحی باید انعطاف‌پذیر باشد و با هدف پروژه هماهنگ شود.

۴. پرهیز از تقلید و کلیشه‌ها

بسیاری از طراحان به‌جای کشف ایده‌های جدید، از گرایش‌های رایج و سبک‌های محبوب تقلید می‌کنند. زاگمایستر هشدار می‌دهد که این کار باعث از بین رفتن هویت طراحی و کاهش ارزش دیزاین می‌شود.

۵. طراحی باید با مخاطب ارتباط مؤثر برقرار کند

در نهایت، طراحی زمانی موفق است که بتواند پیام موردنظر را به بهترین شکل ممکن منتقل کند. زیبایی بصری مهم است، اما ارتباط و تأثیرگذاری مهم‌ترند.

برای اینکه این تفاوت میان هنر و دیزاین را بهتر درک کنیم، بیایید به چند مثال ساده اما گویا نگاه کنیم. این مثال‌ها نشان می‌دهند که چطور یک هنرمند می‌تواند صرفاً بر احساس و سبک شخصی خود تکیه کند، در حالی که یک طراح باید اولویت را به نیاز پروژه و مخاطب بدهد. در ادامه، دو موقعیت متفاوت را بررسی می‌کنیم که این تفاوت را به‌خوبی روشن می‌سازند.

مثال ۱: نقاش در برابر طراح بسته‌بندی

فرض کنید یک نقاش قرار است تصویری از یک منظره بکشد. او براساس احساسات، سبک شخصی، انتخاب رنگ‌ها و تکنیک خودش تصمیم می‌گیرد و فقط به خودش پاسخ‌گوست. شاید تصمیم بگیرد خورشید را سبز بکشد یا کوه‌ها را به سبک امپرسیونیسم تصویر کند.

اما حالا یک طراح گرافیک را تصور کنید که باید بسته‌بندی یک داروی گیاهی را طراحی کند. این طراح نمی‌تواند صرفاً از سبک مورد علاقه‌اش استفاده کند. او باید:

  • رنگ‌هایی را انتخاب کند که حس اطمینان و سلامت را القا کنند.

  • اطلاعات دارویی را به‌صورت خوانا نمایش دهد.

  • فضای کافی برای بارکد و هشدارها در نظر بگیرد.

  • دستورالعمل‌های برند را رعایت کند (مثلاً فونت، لوگو و...)

در اینجا هدف و نیاز پروژه، طراحی را هدایت می‌کند، not سلیقه‌ی شخصی طراح.

مثال ۲: طراحی لوگو برای دو برند کاملاً متفاوت

تصور کن شما یک طراح هستی که باید دو لوگو طراحی کند:

  • یکی برای یک برند فعال در بازار سرمایه و تکنولوژی (مثلاً شرکت آسا)

  • دیگری برای یک برند مد و فشن جوان‌پسند

اگر فقط از سبک شخصی خودت (مثلاً مینیمال سیاه‌وسفید) برای هر دو استفاده کنی، احتمالاً فقط یکی از این پروژه‌ها به نتیجه مطلوب می‌رسد.

برند فشن ممکن است نیاز به رنگ‌های ترند، فونت دست‌نویس و ترکیب جسورانه داشته باشد، در حالی که برند بازار سرمایه به فونت‌های رسمی، رنگ‌های سازمانی و ترکیب حرفه‌ای نیاز دارد.

پس یک طراح خوب باید سبک خود را برای هر پروژه تغییر دهد و تطبیق دهد، چون طراحی مثل نقاشی صرفاً خودبیان‌گرانه نیست، بلکه یک ابزار حل مسئله برای مخاطب مشخص است.

جمع‌بندی؛ هنر برای دل، دیزاین برای هدف

طراحی و هنر دو مسیر متفاوت‌اند. هنرمند برای خود خلق می‌کند، اما طراح برای حل یک مشکل یا انتقال پیام. این تفاوت باعث می‌شود که طراحان نتوانند مانند هنرمندان، یک سبک شخصی ثابت داشته باشند.

مطالعه‌ی این دیدگاه‌ها به من کمک کرد تا نقش واقعی دیزاین را بهتر درک کنم. اگر شما هم در این مسیر هستید، پیشنهاد می‌کنم کتاب زاگمایستر را بخوانید و در طراحی‌هایتان بیشتر به نیاز پروژه و مخاطب توجه کنید.

دیزاینهنرطراح گرافیکارتباط موثر
۱
۰
محمد معراجی
محمد معراجی
محمد معراجی هستم، طراح و دانش‌آموخته‌ی گرافیک با بیش از ۲۰ سال تجربه در دنیای دیزاین و هنر. به‌صورت تخصصی روی UI/UX و طراحی هویت برند کار می‌کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید