نویسنده، مشاوره سازمانی و سخنران انگیزشی آمریکایی- بریتانیایی است. که هم اکنون به عنوان مربی ارتباطات استراتژیک در دانشگاه کلمبیا و عضو شرکت رند، فعالیت می کند.
نظریه سینک بر این موضوع که برای برقراری ارتباط موفق با مغز مخاطب، “چرا” بهترین روش می باشد تاکید بسیاری دارد. شاید تا اینجا کمی برای شما گیج کننده باشه ولی در ادامه همراه ما باشید تا بیشتر در مورد این “چرا” صحبت کنیم.
بیان و پاسخ درست به این ” چرا ” خود روشی بسیار تاثیر گذار برای برقراری ارتباط با سایر انسان ها، تعریف ارزش های خاص خود و در نهایت عملکرد موفق می باشد. برقراری ارتباط با “چرا” به بخشی از مغز شنونده که بر رفتار تاثیر می گذارد ضربه می زند. به همین دلیل است که مدل دایره طلایی به عنوان یک نظریه تاثیر گذار در نظر گرفته می شود.
حلقه طلایی + مغز انسان:
سینک سعی کرده تا با شناختن ذهن انسان به مدل ” حلقه طلایی” برسد، که در زیر، بهتر متوجه این موضوع خواهید شد:
۱-WHY:
وجه تمایز شرکت های بزرگ. و پیشرو با کسب و کارهای دیگر در جواب دادن به سوال چرا است .در نگاه اول پاسخ به این سوال بسیار راحت است. اما نکته جالب این است که بسیاری از کسب و کارها توانایی پاسخ به این سوال را ندارند یا به آن توجهی نمیکنند.
وقتی شما به عنوان صاحب یک کسب و کار نیاز مخاطب خود را بشناسید، نقشه راه برای شما همانند چراغ میشود! اگر نیاز مخاطب را بشناسید، میتوانید از شرح وظایف خود آگاه باشید. این آگاهی به شما کمک میکند بهترین محصول را تولید کنید و در نهایت، به جای تمرکز روی فروش محصولات به هر قیمتی، به خلق ارزش و ماندگاری در ذهن مخاطب فکر کنید.
؛ساده تر بگوییم چرا ما باید با رقیب هایمان وجه تمایز داشته باشیم
پاسخ دادن به این سوال برای یک مجموعه این امکان را فراهم میکنه که نقاط قوت خودشان را پیدا کنند و دقیقا پیدا کردن همین ویژگی باعث تمایز از رقبا میشود.
دیدگاه سینک این است که پاسخ دادن به HOW در همه ی وجوه کارمون، به ما کمک می کند که بتوانیم راحت با قسمت لیمبیک مغز مخاطب خود ارتباط برقرار کنیم ( لیمبیک بخش مهمی که بر رفتار و احساسات حاکم می باشد).
؛ساده تر بگوییم، چگونه بتوانیم با مغز مخاطب خود ارتباط برقرار کنیم و در نهاییت نیازهای آنها را برطرف کنیم؛
پاسخ دادن به سوال WHAT با قسمت بیرونی مغز اصطحکاک برقرار می کند، به اسم نئوکورتکس. قسمتی از مغز ما که منطقی هست و تصمیم گیری نهایی در آن اتفاق می افتد برای همین در قسمت نهایی باید بتوانیم، با این قسمت ذهن مخاطب ارتباط برقرار کنیم و قانع شود که از خدمات و یا محصول ما استفاده کند.
؛ساده تر بگوییم، در این قسمت ما باید به جای تمرکز بر کاری که انجام می دهیم بر این موضوع تمرکز کنیم که چه چیزی باعث شده است که ما را مجبور به تولید یک محصول یا ارایه خدماتی کرده است ؛
اینگونه ابزارها به دلیل سادگی زیاد، بسیاری از اوقات نادیده گرفته می شوند، اما با درک درست این ابزار میتوانیم به بسیاری از علامت سوال های ذهنمان پاسخ دهیم.
نسخه کامل این مقاله را در وبسایت ما raahteam.ir میتوانید مطالعه کنید.
instagram: AliValizadeht
website: RaahTeam.ir