ویرگول
ورودثبت نام
راحیل پیوست
راحیل پیوستشاعر و نویسنده: راحیل پیوست
راحیل پیوست
راحیل پیوست
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سفر کرده ام

سفر کرده ‏ام تا بجویم سرت را

و شاید در این خاکها پیکرت را
من اینجایم ای آشنای برادر
همان جا که دادی به من دفترت را
همان جا که با اشک و اندوه خواندی‏
برایم غزل واره‏ ی آخرت را
کجایی که چندی است نشنیده‏ ام من‏
دعاهای پر سوز و درد آورت را
تو را زنده زنده مگر دفن کردند
که بستند دستان و پا و سرت را

پس از این من ای کاش هرگز نبینم‏

نگاه به درمانده مادرت را...

۳
۱
راحیل پیوست
راحیل پیوست
شاعر و نویسنده: راحیل پیوست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید