کتاب «ماموریت ویژه آیت الله» بررسی تقابل دکترین سیاسی حکومت پهلوی و امام خمینی است. نویسنده به سراغ چرایی و انگیزههای تحقق انقلاب اسلامی رفته است و این سوال را مطرح کرده است که چرا مردم از حکومت پهلوی رویگردان شدند و با نهضتی که امام آغاز نمودند تا آخرین قطره خون خود همدل و همراه بودند. برای پاسخ به این سوال نویسنده در این کتاب به سراغ تحلیل وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران در دهه سی و چهل شمسی رفته است و نشان داده چگونه شاه با بی خردی و اتخاذ سیاستهای غلط کشور را در لبه پرتگاه نابودی قرار داده است و در واقع مخالفت امام خمینی با حکومت پهلوی از زمانی آغاز شد که نسبت به وضعیت کشور احساس خطر نمود و با نمایش ذلیلانه و پر از حقارتی که ایران در مقابل استعمارگرانی همچون آمریکا و انگلیس داشت، ایران در آستانه چندپارگی و فقر مطلق مردم میدید. این اثر با استناد به اسناد رسمی و بینالمللی ادعای خود در مورد مسائل مختلف را به کرسی مینشاند و به نسل جوان نشان میدهد چگونه راه استوارو باصلابت امام سبب شد تا دوباره عزت و استقلال به این کشور بازگردد و در مقابل قدرتهای شرق و غرب بایستد و تعیین سرنوشت خود را به تنهایی به دست بگیرد. این اثر به سالهای بعد از انقلاب نیز میرسد و نشان میدهد با پایان حکومت پهلوی چالشهای تحقق حکومت اسلامی به پایان نرسید بلکه این آغاز راهی دشوار بود که چه بسا مشکلات و گرفتاریهایش از پیش از انقلاب چندین برابر سنگینتر و مشکلتر بود ولی امام با راهبری هوشمندانه خود در زمانهای سخت توانستند با موفقیت این نقشههایی که اجماع بر شکستن قامت جمهوری اسلامی داشتند را نقش برآب کنند. همچنین برای خرید مهر نماز و دیگر محصولات فرهنگی همراه این کتاب میتوانید به سایت گنج صادق مراجعه کنید.
«محمدرضا» شاهی بود که در جوانی و به سال ۱۳۳۲ در جریان مناقشه با دکتر مصدق، حتی پیش از آن که تکلیف کودتا روشن شود، دو روز قبل از واقعه در ۲۶ مرداد، شبانه و بیخبر از ایران به بغداد گریخت و سپس چندین روز بیاستقبال و بیاقامتگاهی آبرومند با همسرش ثریا اسفندیاری در رم به سر برد نیز همانی که در ۱۳۴۱ وقتی با اعتراض روحانیون مجبور به عقب نشینی از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شد، باز خیال ترک مملکت کرد و یک سال پس از آن نیز آمریکاییها را تهدید نمود اگر او را تحت فشار بیشتری برای انجام اصلاحات مدنی قرار دهند از سلطنت استعفا خواهد داد. پادشاه متزلزلی بود که فقط در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ یعنی نخست سلطنتش پانزده نخست وزیر عوض کرد اما به دلیل تغییر ناگهانی شرایط اقتصادی ناشی از درآمد نفت از میانههای دهه چهل به خصوص آغازین سالهای دهه پنجاه تغییر مهم سهم ایران از ۱۲ درصد به ۵۰درصد، ناگهان روی دیگری از چهرهاش را هویدا ساخت و ژست حاکمان مقتدر و مسلط را به خود گرفت؛ بی آن که جوهرۀ ذاتی و مقبولیت اجتماعیاش را داشته باشد. عقدهای که سالها از فقدان اسباب آن رنج میبرد و احساسی تلخ از نداشتن شخصیت یک حکمران مقتدر به او میداد اکنون میرفت با پول وافر فروش نفت جبران شود.