مائده سادات دربندی
مائده سادات دربندی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

تگرگی نیست، مرگی نیست

یکی دیگر از گره‌های شعر زمستان اخوان ثالث مصرع «تگرگی نیست، مرگی نیست» در بند زیر است:

«حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است.»

چرا باید اخوان پس از تگرگی نیست، مرگی نیست را به‌کار ببرد؟

شاعران معمولا با متون پیش از خود مأنوس هستند و زبان اشعار کلاسیک در زبان شعر ایشان انعکاس می یابد. در مورد اخوان هم وضع به همین منوال است و زبان اشعار کلاسیک فارسی، به ویژه شاهنامه، در شعر اخوان نمود پیدا می کند. در مورد تگرگی نیست مرگی نیست هم با همین مسئله روبه‌رو هستیم. در زیر شاهد دو بیت از شاهنامه هستیم که در آن تگرگ و مرگ با هم هم‌قافیه و هم‌نشین شده‌اند:

تگرگ آمد امسال بر سان مرگ
مرا مرگ بهتر بدی زان تگرگ (فردوسی)

برآمد یکی میغ بارش تگرگ
روان گشته از برف و بارانش مرگ (فردوسی)

متأثر از همنشینی تگرگ و مرگ در ابیات فوق و ابیات مشابه، اخوان تگرگ و مرگ را در شعرش هم‌نشین می‌کند:

«تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است»


تگرگی نیست مرگی نیستمهدی اخوان ثالثزمستانشاهنامهشعر نو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید