«هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست.» این جمله ننه آشوب در سریال جیران در متون فارسی مسبوق به سابقه است. اما معنای آن چیست؟
یکی از متنهایی که این جمله در آن بهکار رفته، حیات یحیی است. دولت آبادی در بخشی که دربارهی نزاعها پیرامون اداره مدارس تازه تأسیس و انجمن معارف نوشته، میگوید:
«اگرچه تجارب گذشته باید به من فهمانیده باشد که در مملکت بیاساس، در دولت بیقانون، در وزارت خارجه بیبنیان و بالجمله در میان مردمی که هیچ چیز را شرط هیچ چیز نمیدانند و بلفظ مسئولیت معنی نمیدهند، توقع نظم و ترتیب و توقع حقوق و حدود داشتن شرط عقل نمیباشد، ولی از آنجا که امید در وجود نابود این بنده بر ناامیدی غلبه دارد ... از تشکیل این انجمن امیدواری زیادی به خود داده، تصور مینمایم میتوان بهزودی قدمی رو به توسعه معارف عمومی برداشته، مزاج از صحت منصرف شده معارف را باز به دائره صحت و سلامت برگردانیم.» (دولت آبادی، 1361: 286).
مورد دیگر که به وفور در اینترنت نقل شده، از شاملوست: «در جهان هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست. . . در دنیای بیقانونی که اداره و هدایت آن به دست اوباش و بیگانگان افتاده، هنر چیزیست در حد تنقلات و از آن امید نجات بخشیدن نیست.»
در هر دو نقل قول عبارت «هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست» با کلمه بیقانونی همنشین شده است. پس مشخص است که اين عبارت بر بیقانونی، هرج و مرج و آشوب دلالت دارد.
بنابراین بیدلیل نیست که ننه آشوب، سایه شوم بینظمی و هرج و مرج در این سرزمین، مکررا این جمله را تکرار میکرد: «هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست.»
دولت آبادی، یحیی (1361). حیات یحیی. تهران: فردوس.