مائده سادات دربندی
مائده سادات دربندی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

گفتار اندر معنی ترسای پیر پیرهن چرکین

شعر «زمستان» جزء آن دسته از شعرهای اخوان ثالث است که بیشتر خوانده شده و بین عموم مردم محبوبیت بیشتری دارد. این شعر چندان دشوار نیست و عموما به‌راحتی فهمیده می‌شود. تنها یکی دو مصرع دشوار در شعر زمستان اخوان دیده می‌شود. شاید یکی از این موارد ترسای پیر پیرهن چرکین باشد. اما معنی ترسای پیر پیرهن چرکین چیست؟ چرا ترسا و چرا پیرهن چرکین؟

مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سردست ...آی...

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!

ترسا به‌ معنی نصرانی و مسیحی است. راوی شعر در فضای سرد، یخ‌زده و بیگانه‌ای که اگر دست محبت به سوی کس دراز کنی، به اکراه دست از بغل بیرون می‌آورد، به میکده و ترسای پیر پناه می‌برد و از وی مدد می‌جوید. ترسای پیر همان پیر میکده است؛ چرا که در گذشته، به دلیل حرمت شراب میکده‌ها توسط مسیحیان یا زرتشتیان اداره می‌شد. به‌طور مشابه، حافظ نیز از زهد ریایی به میکده پناه می‌برد و مراد وی از پیر مغان همان پیر میکده است. ضمنا، پیر غیر از معنی کهنسال معنی مرشد و مراد را افاده می‌کند.

اما چرا ترسای پیر پیرهن چرکین است؟

در متون کهن، پیرهن چرکین در دو مورد به‌کار می‌رود. یکی از این موارد زمانی است که گوینده قصد دارد معنی فقیر و تهیدست را برساند. در این گونه موارد همچون شاهد زیر از نوروزنامه، چرکین جامه در تقابل با جامه دیبا قرار گرفته و به این طریق فقر و تهیدستی شخصیت نمایش داده می‌شود:

گویند سلطان محمود روزی بتماشا شده بود . . . چون بدر دروازه شهر رسید، چشمش در میان نظارگیان بر پسری افتاد چرکین جامه بقدر دوازده ساله؛ اما سخت نیکوروی و طرفه و زیبا بود تمام خلقت معتدل قامت؛ عنان بازکشید و گفت این پسرک را پیش من آرید. چون بیاوردند، گفت: ای پسر تو چه کسی و پدر کیست؟ گفت: پدر ندارم ولیکن مادرم بفلان محلت نشیند. گفت: چه پیشه می‌آموزی؟ گفت: قرآن حفظ می‌کنم. فرمود تا آن پسرک را به سرا بردند. . . . فرمود تا مادرش را بیاوردند و گفت پسر ترا قبول کردم. من او را بپرورم. تو دل از کار او فارغ دار. مادرش را نیکویی‌ها فرمود و پسر را جامه‌های دیبا پوشانید. . .(نوروزنامه)

اما کاربرد دیگر پیرهن چرکین در متون عرفانی است. در این متون، سالک اهل طریقت جامه مرقع و چرکین می‌پوشد؛ چرا که جامه مرقع یا وصله‌دار و چرکین نشانه‌ی بی‌توجهی ایشان به تعلقات مادی دنیوی است. در حکایتی از رساله سپهسالار، برهان‌الدین محقق ترمذی با جامه‌های چرکین توصیف می‌شود:

«نقلست از صاحب اصفهانی که از جمله وزرا و فضلای روم بود و مرید ایشان که روزی از بندگی ایشان استدعا کرده است که اجازت فرما تا جامها را بشوییم. قطعا ممکن نشد و فرمود که: اگر باز چرکین شود چه کنم؟ گفت: باز بشویند. هم‌چنین تا چند نوبت مکرر فرمود. آخرالامر برنجید و فرمود: هی فضول، ما جهت جامه‌شویی در عالم آمده‌ایم؟ و برین وجه تا آخر وقت به‌سر بردند.» (سپهسالار، 1378: 120)

می‌توان گفت واژه پیرهن چرکین در شعر اخوان وارث هردو کاربرد است؛ از طرفی، به تهیدستی اشاره دارد و از طرفی دیگر، بر درویش مسلکی دلالت می‌کند. به این طریق، ترسای پیر که پیر میکده و در حکم پیر و مرادی برای راوی شعر زمستان است، متصف به هر دو صفت است؛ یعنی هم تهیدست و هم درویش مسلک است و این هردو معنی در قالب ترکیب پیرهن چرکین بیان می‌شود.

یکی دیگر از گره‌های شعر زمستان اخوان ثالث این مصرع است: «تگرگی نیست، مرگی نیست»

چرا اخوان پس از تگرگی نیست، می‌گوید: مرگی نیست. در یادداشتی بعدی، به توضیح تگرگی نیست، مرگی نیست خواهم پرداخت.
سپهسالار، فریدون بن احمد.(1378). رساله سپهسالار در احوال مولانا جلال الدین مولوی. با مقدمه سعید نفیسی. تهران: اقبال.

پیرهن چرکینترسای پیرزمستانترسای پیر پیرهن چرکینمهدی اخوان ثالث
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید