ویرگول
ورودثبت نام
مهدی علی محمد خانی
مهدی علی محمد خانی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

یادداشتی بر بی همه چیز/ با اقتدار رو به جلو

بی همه چیز، سومین ساخته محسن قرایی، اثر پر تب و تاب و استانداردی است. بعد از سدمعبر، این فیلم قدم رو به جلویی برای قرایی از نظر کارگردانی است و قدرت خود را در نگارش و کارگردانی اثبات می کند. داستان فیلم درباره لی‌لی، زن میانسالی است که برای حل مشکل اهالی زادگاهش مجدد به این روستا آمده و برای حل مشکلات روستا، شرطی میگذارد. فیلمنامه اقتباسی بی همه چیز، که ساختار کلاسیک درست و جذابی دارد و شاید بتوان گفت بهترین فیلمنامه اقتباسی سینمای ایران است، علاوه بر قصه گویی، به نقد نظام حکومتیِ فئودال نیز می پردازد. نظامی که سرمایه در دست اوست و اوست که تصمیم می گیرد چه کاری، چه طوری و چه زمانی انجام شود. فیلمنامه فصل آغاز بسیار خوبی دارد. هیاهویی برای آمدن یک نفر در روستا به پا است، ولی ما از قسمت آرام این هیاهو با قصه مواجه می‌شویم، هنگامی که امیرخان (پرویز پرستویی) آمده است گاو نوری (باران کوثری) را برای کشتن جلوی پای مهمان طلب کند. داستان از همینجا شروع و شخصیت پردازی ها در فیلمنامه هم آغاز می شود. رفته رفته در فضا و موقعیت پر هیاهوی آمدن لی‌لی قرار می گیریم. در این بین، یعنی از لحظه شروع تا ورود لی‌لی، اطلاعات هویتی شخصیت ها به مخاطب داده می شود و داستان هم پیش می رود، ولی نقطه ضعف اینجاست که ما با هویت کامل خود روستا تا پایان فیلم آشنا نمی شویم صرفاً در این حد که یه جایی هست که راه آهن و معدن دارد ولی درمانگاه و جاده و مدرسه درست حسابی ندارد. فصل میانی فیلمنامه پر از کشمکش و اتفاقات تعلیق انداز است، مثل هنگامی که دهیار میخواهد شرط لی‌لی را بیان کند، یا فرار امیرخان به همراه خانواده و حضور اون دو نوچه روستا با یک یادداشت در ایستگاه قطار، تعلیقات و کشمکش هایی از این دست باعث سر پا ماندن فیلمنامه تا نقطه پایانی می شود و عملاً مخاطب از فیلم خسته نمی شود. اما نکته بسیار مهم فیلمنامه، پایان بندی قرص و سریع است. بی خودی پایان بندی را کش نمی دهد و کاملاً درست و سریع، بدون افتادن ریتم، گره گشایی می کند و به سرانجام میرساند. اما قرایی، بیشتر قدرت خود را با کارگردانی به رخ میکشد. خلق نماهای جذاب و هدایت درست بازیگران از نقاط قوت قرایی در کارگردانی است که شانس دریافت سیمرغ او را بسیار بالا می برد. فیلمساز دقیقاً می داند از تک تک عوامل چی میخواهد و به زبان ساده روی فیلمنامه سوار است. جایگاه دوربین، اندازه نماها و حرکت دوربین برای نشان دادن ملتهب بودن اوضاع همه خبر از تسلط کامل قرایی روی جزئیات کار و دکوپاژ دقیق می دهد. صحنه پیاده شدن لی‌لی از قطار به همراه شکوه و استقبال اهالی روستا و موسیقی جذاب روی تصاویر، بهترین صحنه از بی همه چیز را ساخته است. همه اینها به همراه طراحی صحنه و لباس، گریم، تصویربرداری عالی و تیم بازیگری کاربلد، که همه بهترین های خودشون رو حداقل توی دهه نود، دراین فیلم ارائه کرده اند؛ باعث می شود بی همه چیز به یک اثر درخشان و قابل ستایش بدل شود.

نقد فیلمیادداشت فیلمسینماسینمای ایراناثر اقتباسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید