Lonarkaid
Lonarkaid
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

شیشه عطر

دیدین یه عطر رو که خیلی دوسش دارید زیاد ازش استفاده نمی‌کنید که تموم نشه؟ بعضی وقت ها به خاطر قیمت بالاش؛ بعضی وقت هام به خاطر خاص و خوشبو بودن.
حالا مهم تر از اون چیه؟ یه رایحه آشنا که دژاوو میشه :)
ممکنه دژاووی یه قرار باشه. یا دژاووی شخصی که اون عطر رو استفاده می کرده. یا یه روز بارونی توی پارک بدون چتر. یا خیابون های خلوت اول صبح. یا یه دشت با گل های پژمرده. یا آغوش و موهای او...
ولی بدتر از همه اینا؛ دژاووی ضمیر ناخودآگاهه :)
عطری که توی ناخوداگاهتون از یه نفر احساس می‌کنید... بذارید اینطوری بگم؛ وقتی شقایق وحشی رو بو می‌کنید یاد لباس مورد علاقش میفتید. وقتی توی یه کتابخونه کلاسیک قدم می زنید؛ یاد وقتی میفتید که دستشو میذاشت زیر چونه اش؛ روی میز چوبی نسکافه‌ای لم می‌داد و توی کتابش غرق میشد. وقتی بوی قهوه میاد یاد چشماش میفتید...
ولی من خوابشو دیدم :)
خواب دیدم رفتم توی یک مغازه عطر فروشی... عطر های خیلی گرون و خاصی بودن... رایحه اون عطر ها رو توی خواب حس میکردم با اینکه فقط تاحالا یه بار تو عمرم رفتم توی مغازه عطر فروشی و اونم برای خیلی سال پیشه... حالا به طرز وحشتناکی؛ با هر بویی یاد اون خواب؛ و یاد یه افراد خاصی میفتم... :)





کاش می‌شد آدم ها رو عطر کرد؛ بعد گذاشتشون توی شیشه...
کاش می‌شد اون شیشه رو شکوند تا کل اتاق پر از اون عطر بشه...
کاش می‌شد همزمان با خون ناشی از فرو رفتن تکه های شیشه توی دست؛ عطرشو وارد رگ کرد...
کاش می‌شد اینم واقعی بشه... :)


عطردژاوورایحه
کفاره شراب خوری های بی حساب، هشیار در میانه مستان نشستن است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید