این تحلیل بر اساس شخصیتپردازی، استراتژیهای برندسازی و مفاهیم بازاریابی در فیلم انجام شده است.
این موضوع، اولین تمرین درس بازاریابی دکتر پوربصیر می باشد.
فیلم «کروئلا» در ژانر کمدی سیاه، ماجراجویی و جنایی قرار میگیرد. این ترکیب ژانر به فیلم اجازه میدهد تا هم فضایی سرگرمکننده و هم عمیقاً روانشناختی داشته باشد، که بستری ایدهآل برای بررسی مفاهیم هویت و برندسازی شخصی فراهم میکند.
نیاز به تایید اجتماعی: استلا در عمق وجودش به دنبال تایید و دیده شدن است، اما به دلیل طبع هنری و استعداد منحصربهفردش، نمیتواند همرنگ جماعت شود. این موضوع حتی در انتخاب دوست او در مدرسه نیز مشهود است.
پرسونای "کروئلا": از منظر روانشناسی یونگ، "کروئلا" یک پرسونا (نقابی اجتماعی) است که استلا برای مقابله با جهان و انتقام از بارونس میسازد. این پرسونا به او اجازه میدهد هویت سرکوبشده و خلاق خود را بدون محدودیت بروز دهد.
تیپ شخصیتی ENTJ: کروئلا شخصیتی است برونگرا، شهودی، منطقی و قضاوتی. این تیپ شخصیتی که به "فرمانده" معروف است، استراتژیستهای قهری، رهبران طبیعی و مبتکرانی جسور هستند. این ویژگیها به طور کامل با استراتژیهای بازاریابی او همخوانی دارد.
کروئلا با حرکتی حسابشده، یک برند مد انقلابی را از هیچ خلق میکند.
الف) خلق ارزش از طریق سنتشکنی:
در دهه ۷۰ میلادی، او با استفاده از سبک پانک، لباسهای مخالف جریان اصلی ، ارزشی جدید خلق کرد. او سنتهای مد زمانه خود را شکست تا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد.
ب) پرسونال برندینگ و استفاده هوشمندانه از رسانه:
در میهمانی اول، او با ورود چشمگیر، پرسونال برند "کروئلا" را به طور رسمی به جامعه مد لندن معرفی کرد.
او به خوبی میدانست که رسانه ها بزرگترین متحدان او هستند. با برنامهریزی برای هر ظهور عمومی، از رسانهها برای دیده شدن و برندسازی خود استفاده کرد.
ج) ایجاد تمایز و جایگاهسازی از طریق تضاد:
کروئلا به طور عمدی از تضاد با برند بارونس استفاده کرد. او دیوار بلندی بین سبک لباس، رفتار و فلسفه خود با بارونس کشید تا جایگاه خود را به عنوان "طرفدار مردم" در مقابل "اشرافیزاده متکبر" تعریف کند.
این تضاد نه تنها او را متمایز کرد، بلکه یک داستان رقابتی جذاب خلق کرد که توجه عموم را جلب نمود.
د) ایمان راسخ به محصول (قانون اول بازاریابی):
کروئلا به برند و استعداد خود ایمانی راسخ داشت. این اعتماد به نفس باعث میشد بتواند محصولش را با جسارت به همه معرفی کند.
مزیت رقابتی کلیدی او این بود که حاضر بود خودش، تبلیغکننده برندش باشد. او به جای استفاده از یک سلبریتی، خودش را به یک نماد زنده از برندش تبدیل کرد و با پیادهسازی تمامی سبکهای پیچیده روی خودش، وفاداری و اعتقاد مطلقش را به محصولش نشان داد.
ه) تغییر رفتار برای تثبیت جایگاه:
پس از خلق شخصیت کروئلا، او رفتارش را با همه، حتی نزدیکانش تغییر داد. این تغییر یک تصمیم استراتژیک بود تا پرسونای جدیدش را به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار تثبیت کند.
در ابتدا، استلا در مصاحبه با بارونس در حال دفاع از استعدادش بود. اما با کشف حقیقت قتل مادرش، موضع او کاملاً تغییر کرد و به موضع حمله رفت.
پس از جشن گالای لندن، جایگاه بارونس و استلا به طور کامل تغییر کرد. بارونس که همیشه در موضع قدرت بود، به حالت تدافعی فرو رفت و کروئلا کنترل بازی را به دست گرفت. این نقطه عطف، موفقیت استراتژی بازاریابی تهاجمی کروئلا را نشان میداد.