مغزم پر شده بود از افکار مختلف ،اینکه تکلیف کارم چی می شه ،تکلیف شاگردام که تو تیم ملی بودن چی می شه،تکلیف کارهای خودم و البته مهم تر از همه پول چی می شه با این اوضاع عمل و هزینه سنگین عمل.اون چیزی که مسلم بود این بود که می خواستم این کار رو انجام بدم تو صلاح من تو این بود که زانوم عمل بشه ،هر باری که می رفتم مطب با یه شوک جدید مواجه می شدم و برمی گشتم ،اون از روز اول که گفتن عمل بعد گفتن عکس بگیر بیار ،وقتی عکس گرفتم تحویل دادم دستیار دکتر رازی بهم گفت که شما علاوه بر اینکه مینیسکتون رو باید عمل کنید دکتر گفته که این انحراف رو هم باید عمل کنید یعنی می شه دوتا عمل ،یه شوک دیگه به من وارد شد .تشخیص مشکل من جدا شدن مینیسک از شاخه اصلی ( پارگی ) بود حالا یه عمل دیگه هم اضافه شد ...از هر ده نفری که از مطب میامدن بیرون به جرات بگم هر ۱۰ نفر نامه عمل می گرفتن مخصوصا ورزشکارا.
یه سری مثل من اونقدر به هم می ریختن که نگو و نپرس یه سری می دونستن عمل باید بکنن یه سری هم بابت پول عمل شوکه می شدن چون دکتر رازی با هیچ بیمه ای قرار داد نداره و آزاد باید پرداخت می کردن ،یه سری هم به نقاهت و از کار افتادگی بعدش فکر می کردن خلاصه هر کسی به یه نوعی اونجا درگیر بود.فقط یه سری بودن که خوشحال بودن اون هم اونهایی که از عملشون مدتها گذشته بود حالا سر پا شده بودن و اومده بودن واسه مشورت از ادامه دادن ورزش و زندگی.
من رو باش که روز اول به ۸۰ میلیون فکر می کردم حالا با وجود دوتا عمل گفتن ۱۶۰ میلیون هزینه دوتا عمل هست .وقتی گفتم که می شه عمل دوم رو انجام ندم گفتن که دکتر قبول نمی کنن و نمی شه .
یه بار یه فیلم می دیدم وسترن بود هنرپیشه می گفت یه روز از خواب بیدار می شی پر از عشقی و انگیزه و حرکت به سمت آینده و تو سر کلی رویا داری یه دفعه یه آوار تو سرت خراب می شه که تمام حس و حالت رو از بین می بره ..داشتم فکر می کردم من همون آدمه تو فیلمم الان.