ویرگول
ورودثبت نام
امیر حسین حیدری
امیر حسین حیدری
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

خاطرات کوچکی من #پیک زمین

صحبت از زمین سرسبز و درخت شد کلی از خاطرات کودکی من در شهرستان کاشان منطقه فین تازه شده هــــــــــــــــــــــی یادش بخیر ما در یک کوچه ای زندگی میکردیم که سر تا سر کوچه فقط سه خانوار داخلش بودن که وسط دشت و باغ های گل محمدی بود جایی که شاید تصورش برای بعضی ها عین خیال پردازی باشه ولی شبها با بوی درختان انگور که تازه برگ داده بودن و بوی خوشی از خودشان ازاد میکردن وسط حیاطی که آب باغ فین از وسط حیاط رد میشد داخل پشه بند روی تخت میخوابیدیم صبح هم با صدای بلبل و بوی گل محمدی از خواب بیدار میشدیم از بوی گل های درخت سیب و آلوچه و بادام و قیصی که نگم براتون انگاری وسط بهشت زندگی میکردیم یادش بخیر بغل ما یه باغ بزرگ بود که کنار جوی آبش که همون آب باغ فین بود سرتاسر مسیرش درخت زردآلو و آلوچه و آلوبود که وقتی زمان برداشت محصول میرسید خواهرم اخر جوب دامنش رو گره میزد داخل اب وامیستاد منم اول جوی اب درخت هارو تکان میدادم میریخت داخل اب هی چه دوران زود گذری حتی یادمه روی درخت بادام برای خونه درختی درست کرده بودم و درس و مشق هامم اونجامینوشتم. پدر بزرگم که فوت کرد انگار روحش با درخت های باغش بود بعد از رفتنش یکسال بعد باغ خشک شد و خاطرات منم نابود شد و بهشتم از بین رفت و بعد از مدتی کل منطقه را کم کم ساختمان ساختن و نابود شد خیلی دوست داشتم انقدر وضع مالیم خوب بود تا دباره ان منطقه را درخت کاری و احیا کنم.#پیک زمین

خاطرات منزمین سبزمسابقهکاشانگل محمدیپیکِ زمین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید