فرداد فلاح
فرداد فلاح
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

روان‌شناسی شجاعت


قبل از خواندن این کتاب، روان‌شناسیِ آدلر که معمولا با عناوین "روان‌شناسیِ خود" و یا "روان‌شناسی شخصی" از آن نام برده می‌شود، در نظرم یک رویکرد کاملا فردنگر بود‌. اما این کتاب برایم روشن کرد که سخت در اشتباه بوده‌ام و رویکرد آدلری نه تنها رویکردی فردنگر نیست بلکه اتفاقا چقدر هم اجتماعی است.


"تنها کسانی می‌توانند شجاعت لازم را برای پیشروی به سمت سودمندی به دست بیاورند که خود را جزئی از کل بدانند. سیاره زمین را خانه خود بدانند و بشریت را خانواده خود" آلفرد آدلر


به آدلر لقب کنفسیوس غرب را داده بودند. چرا که مفهوم احساس تعلق به اجتماع و یا "علاقه اجتماعی" که از زبان او مطرح شد، مانند حال و هوا و حکمت عملی مشرق زمین است. آدلر معتقد بود که علت بسیاری از اختلالات روانی عدم شجاعت است و توضیح می‌داد که انسان برای آنکه به رشد شخصیت سالم برسد بایستی نقش خود را در اجتماع پیدا کرده و نسبت به جامعه و جهان خود مسئول باشد.

"باید پذیرفت که شجاعت عملکردی اجتماعی است، چون فقط کسی می‌تواند شجاعت داشته باشد که خودش را جزئی از کل بداند. شجاعت زمانی رخ می‌نمایاند که شخص فقط بخش‌های پذیرفتنیِ زندگی را از آنِ خود نداند، بلکه ناپذیرفتنی‌ها را نیز متعلق به خود بپندارد. چنین شخصی نسبت به دشواری‌های فرهنگی موجود در جامعه حساس است و برای رفع آن بسیار می‌کوشد تا در نهایت، وضع همگان را بهبود بخشد." آلفرد آدلر (۱۹۳۷-۱۸۷۰)

راستش خیلی تلاش کردم که برداشت خودم از این کتاب را در چند خط بنویسم اما نهایتا متوجه شدم که هر چه بگویم بجز تقلیل دادن مفاهیم کاری نکرده‌ام. پس فقط تصمیم گرفتم که دوستان روان‌شناس و دانشجویان روان‌شناسی مخصوصا کسانی که به رویکرد‌های وجودی و انسان‌گرا تمایل دارند را به خواندن این کتاب دعوت کنم. گفتم وجودی و انسان‌گرا چون فکر می‌کنم شجاعتی که آدلر از آن حرف می‌زند در رویکردهای وجودی و انسان‌گرا معادل‌های ملموس و قابل تاملی دارد.



فرداد فلاح

من فرداد فلاح هستم و سعی می کنم جستار ها و یادداشت هایی با رویکرد روان شناسی بنویسم و از طریق این صفحه به اشتراک بگذارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید