مقدمه:
آیا تا به حال پس از یک جلسه دو ساعته، احساس کردهاید که تنها خروجی، خستگی و لیست بلندبالایی از سؤالات بیجواب بوده است؟ اغلب اوقات، مشکل اصلی جلسات بینتیجه، نه کمبود ایده، بلکه تنوع تفکر نامنظم است. ما از تیم انتظار داریم همزمان خلاق، منتقد، احساساتی و تحلیلگر باشد؛ نتیجه، هرج و مرج ذهنی است.
بسیاری کلاههای ششگانه تفکر (Six Thinking Hats) را یک مفهوم تئوری میدانند. اما از نگاه یک کوچ عملگرا، پیام اصلی این است: کلاههای ششگانه تفکر یک تئوری مدیریتی نیستند، بلکه یک ابزار عملیاتی هستند که با حذف سردرگمی، نتایج جلسات را فوراً قابل اندازهگیری میکنند.
این مقاله، تئوری را کنار میگذارد و ۴ گام فوری برای افزایش بهرهوری جلسات تا ۵۰% و تبدیل تیم شما به یک مغز متمرکز را آموزش میدهد. ما به شما نشان میدهیم چگونه با مدیریت آگاهانه فرایندهای شناختی، به نتایجی برسید که پیش از این برایتان دستنیافتنی بود.
چرا جلسات ما شکست میخورند؟ (فرایند چندکارگی ذهنی)
دلیل اصلی شکست جلسات این است که ما از تیم انتظار داریم همزمان چندین نوع تفکر را انجام دهد: تحلیل داده (عینی)، نقد ریسک (منفی)، تولید ایده (خلاق) و ابراز احساس (درونی). این "تلاش برای چندکارگی ذهنی"، انرژی تیم را میکشد و خروجی را صفر میکند. مطالعات نشان میدهد جابجایی سریع بین وظایف شناختی، هزینهای گزاف برای تمرکز دارد.
اجرای کلاههای تفکر این مشکل را حل میکند. ابتدا بیایید با تعریف عملیاتی کلاهها، ابزارهای خود را بشناسیم:
این نظریه توسط ادوارد د بونو در دهه ۱۹۸۰ معرفی شد. هدف اصلی آن، بهینهسازی عملکرد ذهنی جمعی با فرضیهی "اجبار به تمرکز" است. به بیان یک کوچ عملگرا، این کلاهها صرفاً رنگ نیستند؛ هر کلاه یک مود تفکر است که تیم را وادار به تمرکز حداکثری بر یک جنبه میکند.
سفید (White)
فیلتر کردن نظرات شخصی و تمرکز بر واقعیت موجود
دادهها: فقط آمار، ارقام و اطلاعات موجود. (بیطرفانه و عینی)
قرمز (Red)
تخلیه سریع هیجانات برای جلوگیری از تآثیرگذاری بر بخش منطقی
احساسات: بیان سریع و بدون فیلتر احساس در مورد موضوع. (بدون نیاز به توجیه)
سیاه (Black)
سنجش پتانسیل شکست و جلوگیری از خوشبینی محض.
ریسک: تفکر انتقادی، کشف موانع و دلایل شکست. (محتاط و محافظ)
زرد (Yellow)
یافتن نقاط قوت و ارزش آفرینی برای ایجاد انگیزه.
مثبتگرایی: کشف مزایا، فرصتها و ارزشهای پیشنهادی. (خوشبینانه و منطقی)
سبز (Green)
اختصاص زمان مشخص برای نوآوری وتفکر جانبی.
خلاقیت: ارائه راهحلهای جدید، نوآورانه و خارج از چارچوب. (غیرمنطقی و آزاد)
آبی (Blue)
نقش متاکوچینگ در جلسه، تعیین مسیر حرکت.
مدیریت فرآیند: تعیین گام بعدی، نظم بخشیدن و خلاصه کردن. (کنترل و ناظر)
هدف اصلی: افزایش بهرهوری جلسات با استفاده از این ابزار، به جای اینکه همه به صورت آشفته همه کلاهها را روی سر بگذارند، تیم در هر زمان یک کلاه بر سر دارد و فقط بر یک نوع تفکر تمرکز میکند.
برای مدیرانی که به دنبال راهکار فوری کلاههای تفکر برای تیمها هستند، این ۴ گام نقشه راه شماست. این مراحل تضمین میکنند که هر فاز از تفکر، در زمان مناسب و با انرژی کامل تیم انجام شود.
هرگز جلسه را بدون یک هدف واضح شروع نکنید. کلاه آبی، کلاه "مدیر جلسه" (یا تسهیلگر) است و مسئول حفظ نظم و مسیر جلسه است. این کلاه، آغاز و پایان هر فرآیند است.
اقدامات عملی (رهبری):
هدفگذاری شفاف: هدف نهایی مثلاً: تصمیمگیری برای انتخاب پروژه A یا Bرا در ابتدای جلسه اعلام کنید.
تعیین زمان: برای کل جلسه و برای هر کلاه، زمان مشخص تعیین کنید (به عنوان مثال، ۶۰ دقیقه جلسه، هر کلاه ۶ دقیقه).
اعلام مسیر: جلسه را با این جمله شروع کنید: "نقشه راه ما این است: ابتدا کلاه سفید، سپس قرمز (تخلیه احساس)، بعد زرد، سپس سیاه و در نهایت آبی برای تصمیمگیری."
این وضوح، سادهترین آموزش عملی کلاههای ششگانه تفکر برای مدیران است و اضطراب ناشی از بیبرنامگی را در تیم از بین میبرد.
طولانی شدن زمان زیر یک کلاه، تفکر را دوباره آشفته میکند. قوانین باید سختگیرانه اعمال شوند: وقتی کلاه سفید بر سر است، انتقاد و ایده ممنوع است.
اقدامات عملی (تمرکز):
قانون ۵ دقیقه: برای اکثر کلاهها (بهجز آبی و احتمالاً سبز) زمان ۵ تا ۷ دقیقه را اعمال کنید. این زمان برای جمعآوری اطلاعات عینی (کلاه سفید) یا تخلیه احساسات (کلاه قرمز) کافی است.
استفاده از تایمر: یک تایمر قابل مشاهده در جلسه قرار دهید. وقتی زمان تمام شد، تسهیلگر (کلاه آبی) بدون بحث، کلاه بعدی را اعلام میکند.
اولین گام: کلاه سفید و قرمز: همیشه با دادهها (سفید) شروع کنید تا همه بر اساس واقعیت مشترک صحبت کنند، سپس به سرعت به کلاه قرمز بروید تا احساسات درونی تیم بدون قضاوت ثبت شود.
با این روش، شما فوراً به سؤال چگونه جلسات تیمی را با کلاههای ششگانه سریع کنیم؟ پاسخ میدهید، زیرا تمرکز، زمان را مدیریت میکند.
اینجا جایی است که ارزیابی و تصمیمگیری واقعی اتفاق میافتد. استفاده متوالی از کلاههای متضاد (مانند زرد و سیاه) تضمین میکند که یک تصمیم هم از نگاه خوشبینانه و هم از نگاه انتقادی به صورت متمرکز بررسی شود.
اقدامات عملی (ارزیابی):
کلاه زرد (فرصتها): ابتدا تیم را وادار کنید که تمام منافع، مزایا و فرصتهای پنهان طرح را شناسایی کند. اگر این فاز ضعیف انجام شود، تیم انگیزه کافی برای ادامه نخواهد داشت.
انتقال سخت به کلاه سیاه (ریسکها): پس از ثبت مزایا، بلافاصله به کلاه سیاه تغییر وضعیت دهید. این کلاه حیاتی است، اما نباید اولین کلاه باشد تا انگیزه تیم را از بین نبرد. وظیفه کلاه سیاه، کشف تمام موانع، ایرادات منطقی و ریسکهای بالقوه است.
اولویتبندی: پس از مقایسه خروجیهای زرد و سیاه، تیم باید بتواند به طور منطقی ریسکها را در برابر پتانسیل پاداش بسنجد.
پس از ارزیابی منطقی و جامع، باید به سرعت به نتیجه برسید. این گام، جنبه عملگرایانه شما را تکمیل میکند.
اقدامات عملی (خاتمه):
کلاه قرمز نهایی: جلسه را با یک دقیقه کلاه قرمز (احساس کلی تیم نسبت به تصمیم نهایی) ببندید. این یک بررسی نهایی است تا مطمئن شوید که تصمیم از نظر عاطفی برای تیم قابل پذیرش است.
کلاه آبی نهایی: این کلاه فقط یک کار دارد: تعیین گام بعدی قابل اجرا و مسئول آن. هیچ جلسهای بدون تعیین "چهکسی، چهکاری را تا چهزمانی انجام میدهد؟" نباید تمام شود.
خلاصه و بایگانی: تسهیلگر باید خلاصه تصمیمات (نتیجه کلاه آبی) را فوراً به تیم ارسال کند.
از دیدگاه یک کوچ، اجرای موفق این روش نیازمند اجتناب از خطاهای رایج زیر است:
اشتباه: حذف کلاه سیاه به دلیل خوشبینی کاذب. (ریسکها باید کاملاً ارزیابی شوند. حذف کلاه سیاه باعث میشود تیم در آینده با شکستهای غیرمنتظره روبهرو شود.)
اشتباه: استفاده از کلاه سبز برای نقد ایده. (کلاه سبز فقط برای تولید ایده است؛ نقد و ارزیابی عواقب باید با کلاه سیاه و زرد انجام شود. قاطی کردن این دو نقش، خلاقیت را میکشد.)
اشتباه: پرش تصادفی یا بیاعلام بین کلاهها. (همیشه از کلاه آبی برای اعلام تغییر استفاده کنید. این کار به مغز فرصت میدهد تا فاز تفکر خود را تکمیل کند.)
اشتباه: اجازه دادن به "کلاه قرمزهای شخصی". (کلاه قرمز فقط برای اعلام احساسات عمومی در مورد موضوع است، نه درگیریهای شخصی. هرگونه درگیری فردی باید توسط کلاه آبی متوقف شود.)
نتیجهگیری
اجرای کلاههای تفکر، فرمولی برای نظم دادن به مغز جمعی تیم شماست. همانطور که کوچ عملگرا اشاره کرد: کلاههای ششگانه یک تئوری مدیریتی نیستند، بلکه یک ابزار عملیاتی هستند که با حذف سردرگمی، نتایج جلسات را فوراً قابل اندازهگیری میکنند.
اگر میخواهید جلساتتان ۵۰% بهرهورتر شوند و از یک گروه افراد به یک تیم متمرکز تبدیل شوید، تئوری را کنار بگذارید و همین هفته جلسه بعدی تیم را با این ۴ گام مدیریت کنید.
منابع
De Bono, Edward. Six Thinking Hats. Little, Brown, 1985.
Lencioni, Patrick. Death by Meeting: A Leadership Fable... About Solving the Most Painful Problem in Business. Jossey-Bass, 2004.
Kahneman, Daniel. Thinking, Fast and Slow. Farrar, Straus and Giroux, 2011.
Allen, David. Getting Things Done (GTD): The Art of Stress-Free Productivity. Penguin, 2015.
Brown, Tim. Change by Design: How Design Thinking Transforms Organizations and Inspires Innovation. HarperBusiness, 2009.
Doyle, Michael and Straus, David. How to Make Meetings Work: The New Interaction Method. Berkley Publishing Group, 1976.