💠تاریخی و غیر تاریخی زیستن در باورهای نیچه
❇"فردریش ویلهام نیچه،فیلسوف آلمانی که تاثیر افکارش بر علم فلسفه و فلسفه تاریخ قرن بیستم سنگینی می کند در واقع ،اندیشه ورزی است که بنای کشف وجودی انسان را در زمان حال و توسل به کشف از خویشتن میداند.
و سئوال او این است:"آیا زندگی باید بر شناخت و علم حاکم باشد یا شناخت بر زندگی؟"
✳نیچه می خواهد نشان دهد که "دانایی بدون توانایی"و "علم بدون عمل "کاری بیهوده است و با اینکه آگاهی از تاریخ را امری بدیهی میداند اما نظام آموزشی آلمان را که با آموزش تاریخ ،جوانی و معصومیت زندگی حال را تحت تاثیر گذشته دفن می کند مورد انتقاد قرار میدهد.
✳او می گوید ؛بی گمان ما به تاریخ نیاز داریم اما نباید این آگاهی بانی تحقیر و تخدیر کننده زندگی امروز شود و جمود و خودفریبی و جهل بیافریند .
❇به نظر او ،در انسان بین قوه حافظه و نیروی فراموشی ،بین دانش و معصومیت ،بین گذشته و آینده ،ستیزی ابدی وجود دارد .انسان برخلاف حیوان که زندگی را در یک بیخبری فرحبخش می گذراند با خود آگاهی که از جهان پیدا می کند قادر به پنهان کاری نیست و با حافظه ماندگاری که دارد شناخت گذشته ،مدام او را به پایین فشار میدهد و پشتش را خم می کند.
❇نیچه بر این باور است که اندوه انسان از گذشته ای که با خود حمل می کند آزار دهنده است و اسم رمز شبی است که یادآوریش در انسان ،کشمکش ،رنج و دلزدگی ایجاد می کند و مانع از کامل شدن روح وجودی اوست .
❇در بیان "نیچه"، بار گذشته مانع از آن است که انسان یک زندگی آفریننده به معنای واقعی داشته باشد و انسان اگر نتواند در آستانه لحظه و زمان زیست خود فرود آید و تعادل خود را حفظ کند نمی تواند درک کند که نیکبختی چیست و بدتر اینکه ،هرگز کاری برای نیکبختی دیگران نخواهد کرد و در دنیای گذشته و گذشتگان گم خواهد شد.
❇در فلسفه نیچه ،ادعای خوشبختی برای بشر با اتکاء به رویداد های سیاسی و تشکیل دول میسر نیست و گرنه با وجود تشکیل اینهمه دول در طول تاریخ ،بشر می بایست به یک نقطه آرامش معقولی رسیده باشد.
❇نیچه در واقع باور دارد که انسان مدام در بین تنش آگاهی تاریخی(دانش)و آگاهی غیر تاریخی(نادانی به گذشته) زندگی می کند و تنها راه پیشرفت او این است که بار گذشته و گذشتگان را بر زمین بگذارد و فرزند زمانه خود باشد تا بتواند به کشف از خود و دنیای پیرامونش دست یابد.
❇شاید جان کلام او در این باشد که تاریخ اگر نتواند به بهبود زندگی حال تو کمک کند در واقع دردی است که روح تو را تسخیر می کند تا اندوهناک در مسیر زمان بدون هیچ دستاوردی در دنیای پوچی سیر کنی تا سرانجام تمام شوی.
نویسنده: مجتبی شریفی
