امام خامنه ای(مد ظله): فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را در راهش فدا نمایم.
تعریف تمدن و فرهنگ در جامعه شناسی و علوم اجتماعی، دارای پیچیدگی ها و ظرافت هایی است وممکن است ظاهر غلط انداز آن ، مخاطب را دچار سر درگمی یا اشتباه نماید . برای جلوگیری از این اشتباه ابتدا نگاهی کلی به ویژگی های تمدن اسلامی از منظر قرآن و سپس به تفاوتهای فرهنگ و تمدن با زبان ساده خواهیم پرداخت و در نهایت با ذکر مثالهای عینی و همه فهم، به تبیین فرق آنها و جایگاه آنها خواهیم پرداخت و در نهایت قضاوت و نتیجه را به مخاطب هوشمند واگذار خواهیم نمود تا بدانند حرکت انبیا و ائمه و اولیای الهی و بالاخص حضرت کریمه (س) رنگ و بوی تمدنی داشته ! یا رنگ و بوی فرهنگی؟
ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان و رشد و گسترش آن در طول چهارده قرن ، مجموعا تمدن بزرگ اسلامی را پدید آورده است که هر یک از معصومین و اولیای الهی به فراخور حضورشان و قدرت و شرایط زمان ، اقداماتی را انجام داده اند تا فرهنگ دینی و اسلامی را در جنبه ظاهری و دنیایی نیز تجلی دهند، اما رسالت ذاتی آنها تمدن سازی نیست بلکه رسالت اصلی آنها فرهنگ سازی توحیدی است و اگر جایی ،جلوهایی از مظاهر تمدن اسلامی مشاهده می شود ، این تمدن هم برای بیان فرهنگ دینی کاربرد و راهبرد داشته است .مجموع تمدن اسلامی تا به امروز که دائما در حال تکامل هست ، نمونه کامل یک تمدن دینی است که دارای شاخصه هایی است که آن را از دیگر تمدن ها ممتازمی سازد؛ غالب این شاخصه ها ، به گونه ای برجسته در آموزه های قرآن کریم به عنوان مهمترین منبع پاسخگویی همه نیازهای اصلی بشر آمده است؛ عبارتند از : تکریم جایگاه انسان، عقلانیت، رعایت حقوق مظلومان و مستضعفان، ولایت مداری، نگرش توحیدی، عدالت گستری، علم و معرفت،آزادی، توجه به سلامت و بهداشت وگسترش اخلاقیات بر اساس موازین اسلامی است.اساسا ویژگی های تمدنی متاثر از فرهنگ اسلامی نیاز به فراگیری در بستر زمانی بلند مدت و دائمی دارد و در بازه زمانی کوتاه یا افراد محدود صدق نمی کند.
1- تمدن که از ریشه مدینه و مدنیت میآید با آثار شهرنشینی همراه است و میتواند عاریهای و وارداتی باشد، در حالی که فرهنگ وارداتی نیست و باید بومی باشد و یا اگر بومی نیست، آنقدر باید بماند تا جزو عادات ثانویه درآید.
2- طبق آیات الهی و روایات متعدد ، رسالت پیامبران ، آوردن فرهنگ توحیدی ناب است وکار پادشاهان و قدرتمندان ، ایجاد تمدن و مظاهر و نمادهای قدرت در بین ملتها .
3- حرف پیامبران فرهنگی بوده و بر دل مینشیند و و عملشان "باور" تولیدِ میکند در حالی که آثار تمدنی بهجا مانده از شاهان و قدرتمداران، چشمها را خیره و پر میکند.
4- پیامبران و اولیای الهی در کمال ساده زیستی زندگی کرده و توجه شان به بسط و گسترش عبودیت و بندگی خداوند متعال بوده است در حالی که همه آثار باستانی توسط شاهان و یا اطرافیان آنها به وجود آمده است و حتی اگر دانشمندانی ،صاحب آثار درخشان علمی و هنری شدهاند اغلب در سایه تشویق و یا فراهم آوردن محیط امنی است که توسط صاحبان قدرت به وجود آمده است.
5- ماهیت فرهنگ ، روحنواز و دلپذیر است و ماهیت تمدن، چشمنواز و چشمگیر؛ تاریخ سازان الهی به دنبال صیقل دادن روحها بودند و تاریخ سازان غیر الهی به دنبال نشان دادن شکوه و عظمت ظاهری خود.
6- تمدن غالبا تولید آسایش می کند و فرهنگ آرامش تولید می کند و خدای متعال آرامش را مقدم بر آسایش شمرده است.
1- در نمایشگاه کتاب بعضی غرفهها به لحاظ ساختاری بسیار با شکوه و مجلل بود ولی بعضی غرفهها مملو از جمعیت. اولی بیشتر نمادی تمدنی دارد و دیگری نشانی فرهنگی. میتوان در همین نمایشگاهها نبض فرهنگی جامعهای را گرفت و برای آن نسخه نوشت و میزان علاقهمندیها و یا نگرانیها را به دست آورد. بستگی به این دارد که مدیران فرهنگی و ارشادی کاری تمدنی میکنند و یا فرهنگی؛ بیشتر به فکر بزرگ جلوه دادن کاریاند است که انجام دادهاند و یا بررسی دغدغهها و خط سیر فکری و فرهنگی جامعه و دریافت فرصتها و تهدیدهای قابل رسیدگی.
2- اگر ساختمانهای مجلل و با شکوه بسازید چه شخصی، عمومی و یا اداری که برای پز دادن و افتخارکردن به خودی و یا بیگانه باشد، به تمدن مربوط است ولی اگر برای صفای دل و ارشاد دیگران آن را به کار گرفتید کاری فرهنگی کردهاید. اگر شکوه و عظمت وزارتخانه چشم شما را خیره کرد به تمدن مربوط است ولی اگر کاربران و متقاضیان راضی از ادارات بیرون آمدند کاری فرهنگی انجام شده است.
3- اگر کتابخانهها و یا مساجد و زیارتگاههای با شکوه ساختید کاری متمدنانه کردهاید ولی اگر مردم خودشان از آنها استقبال کردند و لذت بردند و با روح آنها عجین شد و از آنها الهام گرفتند کاری فرهنگی صورت گرفته است.
4- اگرکسی به علوم و به کتابهایشان افتخار کند کاری متمدنانه کرده ولی اگر از آنها خود استفاده کند و یا در مدارس و دانشگاهها آنها را به کار بگیرد و بر آن بیفزاید کاری فرهنگی نموده است.
5- شما اگر نمایشگاههای خوب برگزار کنید که در نوع خود بینظیر باشد چه نمایشگاه صنعتی و یا حتی نمایشگاه کتاب کار متمدنانه کردهاید ولی اگر از صنعت به طور صحیح استفاده کردید و یا با کتاب مأنوس و کتابخوان شدید، کاری فرهنگی کردهاید.
6- اگر شما به قصد نخبهپروری، عدهای شاخص تربیت کردید که با کشورهای دیگر رقابت کنند و افتخار بیافرینند کاری متمدنانه کردهاید ولی اگر عموم مردم به علم، فرهنگ، هنر، و ورزش اقبال کردند کاری فرهنگی کردهاید.
7- آمار انتشارات، نشان از تمدن دارد ولی بهکار بستن محتوای آنان، نشان از فرهنگ دارد.
8- گسترش خیابانها، بزرگراهها، پلها و تونلها نماد تمدن است ولی رعایت قوانین رانندگی و پذیرش اصول آن نشان از فرهنگ دارد.
9- افزایش رشد نگارش مقالات در یک کشور برای خود نشاندادن و عقب نیفتادن به ظاهر از سایر کشورها برای این که در جایی به حساب بیایند، نشان از تمدن و شهرنشینی دارد ولی بهکاربستن آنها و بومیکردن دانش، نشان از فرهنگ دارد.
10- شعار تولید و یا خرید کالای ایرانی نشان از تمدن دارد ولی باور و اجرای عملی آن، نشان از فرهنگ دارد.
11- داشتن هیئت دولت بزرگ و مجلس و یا قوه قضائیه با شکوه نشان از تمدن دارد ولی رضایت مردم از عملکرد آنان در همه زمینهها نشان از فرهنگ دارد.
12- معامله با خارج و خریدهای کلان به قصد توسعه نشان از تمدن دارد، ولی بهکارگیری و بومیسازی آنها نشان از فرهنگ دارد.
13- نمایندگی کردن از شرکتهای خارجی و سودهای کلان به جیب زدن کاری متمدنانه! است ولی توجه به تولید داخلی و انتقال واقعی فناوری نشان از فرهنگ دارد.
14- تولید قوانین بسیار نشان از تمدن دارد ولی پالایش آنها و حذف قوانین دست و پا گیر نشان از فرهنگ ملی دارد.
15- پدیدآوردن زرادخانههای قوی بحثی تمدنی است ولی دوست داشتن وطن و از جان گذشتن برای آن از فرهنگ حکایت دارد
16-ساختن پیامرسانهای قوی در داخل کشور نقشی تمدنی، ولی رجوع و یا عدم رجوع به آنها نقش فرهنگی دارند.
17- داشتن خبرگزاریهای بزرگ در داخل کشور حکایت از تمدن میکند ولی استفاده و یا عدم استفاده از آنها نشان از فرهنگ دارد.
حال با این اوصاف و بدیهیات، شایسته نیست بگوییم اهل بیت و انبیا و اولیای الهی، فرهنگ ساز بودند و تمدنها طفیلی تفکر فرهنگ الهی آنها بوده است و در درجه ثانویه و نازله آن قرار داشته است. امروز هم تمدن نوین اسلامی متاثر و بر پایه فرهنگ دینی شکل می گیرد و تمام مولفه های نرم افزاری و سخت افزاری تمدن نوین اسلامی ، برگرفته و در راستای فرهنگ دینی و اسلامی و انقلابی ایران اسلامی خواهد بود .
ما معمولا به چشمپرکنها بیشتر توجه میکنیم تا دل بهدستآورها. همیشه ساختمان میسازیم بعد برایش وظیفه تعیین میکنیم در حالی که اگر فرهنگ مقدم باشد راهاندازی کارها مقدم میشود و متناسب با آن محیط کار ایجاد می شود.