حدود ده روز میشد ک موتورمو تو دیوار اگهی کرده بودم،اون روزا خیلی دستم خالی بودو دست تنها بودم.تازه پدر شده بودم چند ماهی بیشتر نبود تجربه خونه داری و زندگی زیر یه سقفمونم یه سال و نیم بیشتر نمیشد،قرار بود خانواده خانمم از ابعلی تهران بیان،موتور فروش نمیرفت ک نمیرفت،واسه ده پونزده روز مهمون داری چیزی تو خونه نداشتیم،دوروز مونده بود بیان،فشار روم زیاد شد همش استرس داشتم،تجربه م برا حل مسائل کم بود از ناراحتیه زیاد رفتم اگهی رو پاک کنم نا امید شده بودم روی حذف اگهی زدمو گوشیو انداختم یه گوشه حیاط و تو حیاط نشستم،کلی هم تو دلم بچگانه از خدا گله کردم،میدونی یه موقع ها هم عصبانی شدنو عجول بودن خوبه من زده بودم رو حذف اگهی ولی یکی از خوبیای دیوار اینه ک بعد انتخاب گزینه حذف ازت توضیحات میخواد ناراحتیم اجازه نداده بود اونو ببینم تو همون حالت گوشیم زنگ خورد وبرام این جالب بود تو اون ده روز خیلیا تماس گرفتن و برا بازدید نیومدن،ولی اون روز گوشیم نشکست ،خاموش نشد،اگهی پاک نشد،موتورم فروخته شد،من همه اینارو محبت خدا دیدم کوچیک ترینشو حس کردم تا قدردانیمو حس کنه،از دیوار ممنونم ک باعث شده خیلیا کم نیارن و حریم شخصی امن داشته باشن.