محمد کاظمی
محمد کاظمی
خواندن ۸ دقیقه·۵ ماه پیش

یک راه سرمایه گذاری موثر برای آینده ی خود و فرزندمون!

حتما تا کنون روش های گوناگونی از سرمایه گذاری برای آینده خودمون یا فرزندانمون شنیده ایم. یا حتی ممکنه از برخی از آنها استفاده کرده ایم. مثلا شرکت در بورس یا بانک یا خرید فلان کالا یا رفتن به کلاس زبان، رباتیک، کنکور و ... .

اما برای موفقیت ما نمی توانیم فقط به خود یا فرزندمون فکر کنیم چرا که انسان موجودی اجتماعی است و در تعامل با افراد. و هم از آنها و جامعه اثر می پذیرد و هم اثر می گذارد پس طبیعی است که کنش ها و واکنش های وی با جامعه و افراد آن، روی موفقیت وی یا عدم موفقیت. یک مثال جالب این است در جامعه ای که اکثر مردم مشکلات معیشیتی یا تحصیلی داشته باشند اگر یک نفر به لحاظ فردی، تحصیلی، مهارتی و ثروت، آدم موفقی باشد چقدر می توان وی را موفق دانست؟ اگر یک انسان موفق در شهر و کشوری جنگ زده زندگی کند را می توان آدم موفقی دانست؟ آدم خوشبختی دانست؟

پس نتیجه می گیریم علاوه بر سرمایه گذاری برای خودمون یا فرزندمون برای موفق شدن باید تعامل مون رو با مردم و جامعه اصلاح کنیم به نحوی که بتوان به موفقیت رسید.

برای اینکه جامعه رو به خط کنیم برای تعامل در جهت رشد و موفقیت خود و یا خانواده مان باید چه کنیم؟

یکی از مهمترین راه ها برای تقویت و ایجاد رابطه ی صحیح با جامعه و مردم برای رشد و پیشرفت، شرکت در انتخابات و رای به یک شخص اصلح و موفق هست. چرا که چنین شخصی می تواند جامعه و ارتباطات مردم را به گونه ای سامان دهد که موفقیت ما و فرزند ما و کشور ما اتفاق افتد.

در نتیجه به نظرم شرکت در انتخابات و انتخاب درست یکی از بهترین روش های موفقیت و سرمایه گذاری برای آینده ی خود و فرزندمون هست.

اما در زمانی که این حرف زده میشود ممکن است برخی ایرادات مطرح شود که می خواهم به اون ها مختصر جواب بدم.

1) انتخابات در ایران از قبل مشخصه و رای مردم اثری نداره.

جواب این ایراد آن است که تاریخ انتخابات در ایران این رو نمیگه. برای مثال در سال 76 اکثریت میگفتند که رای حاکمیت آقای ناطق نوری رئیس مجلس وقت هست و آقای خاتمی پیروز نمی شود. اما مردم به آقای خاتمی رای دادند و ایشان با رای 20 میلیونی در 2 خرداد پیروز انتخابات شدند. یا مثلا در سال 1384 چه کسی فکر میکرد آقای احمدی نژاد می تواند در برابر افرادی مثل آیت الله هاشمی رفسنجانی پیروز شود؟ آقای خاتمی از آقای معین طرفداری کرده بود و از طرف دیگر نیز آقایانی از جبهه اصول گرایی چون آقای قالیباف فرمانده ی موفق نیروی انتظامی وقت و همچنین آقای علی لاریجانی رئیس آن زمان صداوسیما حضور داشتند. اما آقای احمدی نژاد پیروز شد. در سال 1392 گفته میشد حتما آقای قالیباف شهردار موفق و مشهور آن زمان تهران( که تهران را تبدیل به هشتمین شهر برتر جهان کرده بود. و آن قدر قوی بود که 12 سال در زمان دولت های مختلف و شوراهای شهر مختلف شهردار شده بود.) یا آقای جلیلی (دبیر آن زمان شورای عالی امنیت ملی و رئیس تیم مذاکره کننده ی کشور بودند) پیروز می شود اما این آقای روحانی بود که مردم خواستند که رای بیاورد و پیروز انتخابات شد. در سال 96 خیلی ها میگفتن آقای رئیسی(تولیت آستان قدس) پیروز خواهد شد اما دیدیم که آقای روحانی بودند که پیروز شدند.

از طرفی نیما زم که از مخالفان نظام بود در سال 96 یا 97 در شبکه وهابی کلمه می گوید ما عاشق چشم و ابروی روحانی نبودیم بلکه تحلیل ما این بود که اگر آقای قالیباف یا آقای رئیسی پیروز انتخابات شوند مشکلات کشور به سمت حل شدن می رود و مردم اون وقت نمیان در اغتشاشات و شلوغی هایی که می خواستن درست کنن و در نتیجه نظام تقویت می شد. و این ها در پروژه ضربه به کشور و مردم شکست می خورند. پس در نتیجه باید کسی می آمد تا مردم را عصبانی کند و البته همچنین هم شد و متاسفانه با ناکارمدی ها و عدم موفقیت های دولت آقای روحانی در سال 96 و 98 شلوغی هایی در کشور اتفاق افتاد. و البته کشور سال ها از رد و پیشرفت عقب ماند.

همچنین شبکه BBC که از دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود نیز در انتخابات سال 94 علیه مرحوم علامه مصباح یزدی و مرحوم یزدی مطلب می گذارد تا در مجلس خبرگان رهبری رای نیاورند و این یعنی چه؟ یعنی حتی مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز می دانند که نظام جمهوری اسلامی ایران به رای مردم احترام می گذارد ولو مثل سال 92 تنها 260 هزار رای آقای روحانی بیشتر از پنجاه درصد آورد که به راحتی می توانست نتایج را دستکاری و انتخابات را به دور دوم بکشاند.


2) فرقی ندارد به چه کسی رای بدهیم هر کس رای بیاورد برای ما کاری نمی کند؟

این نیز صحبت غلطی است. قطعا هر کسی بیاید مطابق با نظرات خود و اطرافیانش کشور را اداره می کند. برای مثال تفکر آقای احمدی نژاد و نیکزاد وزیر مسکن، ساخت مسکن برای مردم بود و بسیاری از مردم در آن سال ها توانستند خانه دار شوند. ( بین سال های 84 تا 92) اما تفکر دولت آقای روحانی و آقای آخوندی این بود که خیلی خانه اسزی اهیمتی ندارد و آنقدر خانه کم ساخته شد که اجاره خانه ها بسیار بالا رفت و مشکل مسکن به یک مشکل مهم جوانان و مردم تبدیل شد. یا به قول آقای آخوندی وزیر ایشان و از اعضای ستاد آقای پزشکیان مسکن مهر طرح مزخرفی است. در زمان دولت شهید رئیسی ساخت چهار میلیون مسکن شروع میشود و اقداماتی انجام می شود که تا کنون کارهای 2 و خرده ای تا 3 میلیون مسکن دارد انجام میشود که البته بعد از شهادت ایشان در راه خدمت، باید دید دولت بعدی چه تصمیمی در زمینه ی ساخت مسکن دارد؟ آیا به دنبال خانه دار کردن جوانان و مردم است یا خیر؟ آیا این مهم نیست؟ آیا این فرقی نمی کند؟

در مورد مسئله ی اشتغال از جمله اشتغال جوانان قطعا هر دولتی و هر شخصی تفکرات و توان خاصی دارد. برای مثال دولت شهید رئیسی توانست با احیای کارخانجات، تسهیل صدور مجوز های کسب و کار که بعد از قانون فوق العاده و ضد فساد قانون تسهیل صدور مجوز های کسب و کار در مجلس یازدهم( به ریاست آقای قالیباف) با حذف رانت ها و امضاهای طلایی کمک بزرگی به کسب و کارها به خصوص کسب و کارهای خانگی کنند و همچنین با کمک مجلس که با وضع قوانین فوق العاده ای همچون قانون جهش تولید دانش بنیان، اصلاح قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی ، توسعه ی روابط تجاری با کشورهای دنیا از جمله کشورهای همسایه و ... آمار بیکاری را به کمترین رقم در دهه های اخیر برساند. در مقابل در زمان دولت آقای روحانی بسیاری از کارخانجات در شرایط نامناسبی ناشی از تحریم و سوءمدیریت و خصوصی سازی های غلط و ... دچار تعطیلی یا نیمه تعطیلی شدند.

و این ها تنها گوشه ای از اتفاقات است. آموزش و پروش، دانشگاه ها، تورم و ... همه مسائل مختلفی هستند که دولت و تفکر وی نقش مهمی در حل شدن یا چالشی تر شدن آن دارند. پس انتخاب صحیح می تواند این مشکلات را حل کند. و البته انتخاب غلط و یا بدتر از آن انتخاب نکردن قطعا باعث مشکلات بزرگتری خواهد شد. یا حداقل موجب بهبود شرایط نخواهد شد.


نظر بنده این است که در بین گزینه های موجود که خب همگی صلاحیت ها و ویژگی های خوبی دارند آقای قالیباف هست. چرا که مدیریت خوب و قوی ایشان در هوافضای سپاه و توسعه ی قدرت موشکی و شهر های موشکی سپاه نقش مهمی داشته که این امر موجه اقتدار ملی و امنیت کشور شده و خود عاملی است برای دفاع از میهن و صد البته قدرتی که می توان به واسطه ی آن وارد بازی بزرگان جهان شد و سود های بسیاری برد. چرا که اگر قدرت نداشته باشی قدرت های مادی دنیا ما را له می کنند و اگر قدرت داشته باشیم مجبور به مذاکره می شوند.

همچنین ایشان در جایگاه شهرداری تهران که از سال های 84 تا 96 بوده توانستند آن قدر تهران را بسازند که تهران هشتمین شهر برتر جهان شد! این یعنی توانمندی. این یعنی کارآمدی. ایشان گفته اند که به مردمی که فاقد خانه هستند یک قطعه زمین رایگان می دهند و همچنین برای زوج های جوان به مدت سه سال مسکن بدون اجاره تامین می کنند. و این کاملا امری است با توجه به کارآمدی و سوابق درخشان شان در تهران شدنی هست ( سوابقی مثل ساخت برج میلاد و تونل توحید و دریاچه شهدای خلیج فارس، پل صدر، اتوبان امام علی (ع)، تكمیل خط یك و 2 مترو، احداث خط 3، 4، 6، 7 ،8، راه اندازی خطوط BRT (سامانه اتوبوس های تندرو) و ... )

همچنین ایشان قول آزاد سازی واردات خودرو را داده اند ایشان در زمان فرماندهی نیروی انتظامی(از سال 79 تا 83) کسی بوده است که ناوگان حمل و نقل پلیس را از پیکان به بنز الگانس مبدل ساخت تا بتواند در برابر مجرمین پلیس را توانمند سازند. پس احتمالا می تواند سروسامانی به وضعیت آشفته ی خودرو در کشور بدهد.

ایشان همچنین بیان کردندکه قصد دارند که پایتخت اقتصادی دوم کشور را در سواحل دریای عمان در سیستان و بلوچستان عزیز به راه بیاندازند و این یعنی قطبی اقتصادی در شرق کشور که برای کل کشور سودآوری فوق العاده ی ترانزیتی و اقتصادی و فناوری دارد.

همچنین ایشان تصمیم دارند که متناسب با نرخ تورم حقوق کارمندان را متناسب سازی کنند.

و همین طور کشیدن دیوار در مرز های شرقی کشور به جهت جلوگیری از ورود اتباع غیر مجاز و مبارزه با پیامد های منفی اقتصادی،امنیتی، فرهنگی حاصله از ورود اتباع بیگانه از شرق کشور.

کسب کارسرمایه گذاریاقتصادانتخاباتتوسعه
دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه شهید رجایی تهران ورودی سال 98 علاقه مند به مهندسی ، ریاضی ، فیزیک ، مباحث دینی و سیاسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید