If we will not endure a king as a political power, we should not endure a king over the production, transportation, and sale of any of the necessaries of life.
اگر ما یک پادشاه را بهعنوان قدرت سیاسی کل تحمل نمیکنیم، نباید یک پادشاه را برای تولید، حملونقل و فروش هر یک از وسایل ضروری زندگی تحمل کنیم.
جملهی بالا سخن جان شرمن سناتور امریکاییست وقتی برای تصویب قانون انحصار تلاش میکرد.
در دهه 1880 و 1890 قانونی شکل گرفت بهنام قانون انحصار یا آنتی تراست(antitrust) با هدف حفظ رقابت بین کسبوکارها و حفظ حق مصرفکننده در انتخاب خرید. اینکه اقبال مردم به هویوهوس، تعصبات سیاسی و ثبات عاطفی چند مرد قدرتمند وابسته نباشد؛ همچنین هیچ شرکتی بهتنهایی بازار را به دست نگرفته و تعیینکننده قیمت نباشد.
درآن سالها خیلی از شرکتهای بزرگ مثل استاندارد اویل؛ که یک شرکت نفتی عظیم بود به منفورترین شرکت در بین مردم تبدیل شدند وعلاوهبر ازدستدادن اعتماد عمومی، به چندین شرکت خرد تقسیم شدند. از آن پس قوانین در امریکا به نفع مصرفکننده شکل گرفت و شرکتها با کاهش قیمت، افزایش کیفیت واستخدام بازاریاب به نوعی سعی داشتند در جو بیاعتمادی که بین مصرفکننده و شرکتها شکل گرفته، اعتماد عمومی را به سمت خود جلب نمایند.
قانون نیز در کمک به این روند اعلام کرد هر زمان یک شرکت بزرگ بهدنبال خرید محصول دیگری هست، ابتدا باید موافقت FTC یا وزارت دادگستری را کسب کند. در آن زمان دولت غالباً تقاضا میکرد که توسط برخی از شرکتهای تابعه فروخته شود، تا شرکت جدید بازار جغرافیایی خاصی را در انحصار نگیرد.
اما در جوامعی که قوانین در جهت کمک به مصرفکننده و کسبوکارهای کوچک وجود ندارد، هر شخص برای رشد کسبوکار و دیدهشدن در سایه شرکتهایی که غول صنعت خود هستند راهی جز گاز گرفتن از رقیب ندارد.
به نظر این جمله بیشتر شبیه به یک شوخیست؟ اما حقیقت دارد. تابهحال نام ماهی پیرانا به گوشتان خورده؟ اگر اولین بار در این مقاله اسمش را شنیدهاید میتوانید از طریق کانال کسبوکار در تلگرام و یا سایت کسبوکار استراتژی پیرانا را به طور کامل مطالعه کنید.
در کشور ماهم پلتفرمهای نام آشنایی وجود دارند که بهدلیل اقبال عمومی، تبلیغات موفق یا تلاشهای مدیران توانستن به ابرقدرت صنعت خودشان تبدیل شوند. بهطوری که وقتی از فردی در رابطه با قیمت محصول سوال شود به جای سرچ سایت تولیدکننده؛ یا پرسوجو در بازار و سایتهای متفاوت، درابتدا تنها مرجعی که به ذهنش میرسد سایت فروشنده محصولیست که بهوابسته برنیدنگ قوی یا در اختیار داشتن انواع بازار، تبدیلبه مرجع اصلی قیمتگذاری شدهاست.
در این شرایط تولید کننده اصلی برای عدم تسلط فروشنده به بازار جغرافیایی خاصی، از استراتژی پیرانا استفاده می کند تا بهنوعی اجازه ورود فروشنده به چرخه انحصارطلبی نشود.
ممکن است پلتفرم فروش به دلیل داشتن قدرت بالا اقدام به تعیین نرخ محصولات خارج از قیمت اصلی و تولید شده نمایید.
یا اجازهی فروش تولیدکننده از طریق ارتباطات دیگر را جهت بستن فضای رقباتی ندهد. متاسفانه نمونه این قراردادهای یک جانبه در کشور ما کم نیست . اما اینکه اآیا نبودن قانون انحصارعامل اصلی این روند هست و یا شرایط کسبوکار و جامعه به این شیوه پیشرفته است پرسشیست که در ابهام مانده.
اینکه ما یک پلتفرم را بهدلیل انتقال تجربهی مثبت هنگام خرید، تنها منبع فروش دانسته و تابع قیمت گذاری، کیفیت و مواردی که توسط فروشنده اعمال شدهاست شویم به انحصار طلبی پلتفرم کمک کرده ایم.
به نظر شما در کشور ما قوانین انحصارتا چه اندازه میتواند کمککننده کاهش قیمت در برخی سایتها باشد؟ آیا دولت اقدامی برای رشد چندین کسبوکار کوچک بهجای غول شدن فقط یک کسبوکار خواهد کرد؟
نویسنده: آنا قهاری؛ نوشته شده در تاریخ چهارشنبه، ۲۶ بهمن ۱۴۰۱
منابع: پادکست پیرانا استاد عادل طالبی و مقاله We Should Not Endure a King