داشتم دنبال موضوع برای گفتن میگشتم،که انگار یکی بهم گفت،هر چی دوست داری بنویس
کاملا دلخواه خودت،نمیدونم چی شد که یهو تو اومدی تو ذهنم،دست خودم نیستا
بیشتر موقع ها بدون اراده بهت فکر میکنم
حتی وقتی به مردن هم فکر میکردم،قبل از همه چیز به اینکه،قبلش ببینمت فکر میکردم?
حتی فکر ترک این دنیا بدون دیدنت هم آزار دهنده هست،حتی اگه مثل همیشه بخوام از دور تماشات کنم
فقط یه اسم میشه بهت داد?(?کامل من)