سوختیم و ساختیم در این آتش زندگانی
ولکین ماندیم و کردیم پا فشاری
شاعرانی مثل من چه بگوییم از این رسم روزگاری که میکشد جان حیوان بی گناهی
با این همه درد چگونه گویم شعر طنز
درد هایی از جنس سنگ و سیمان و گاه کوه هایی
چه بگویم از حرف هایی که میزنند به من گهگاهی
میکنم خود را امیدوار که باز میرسد فردایی..........