يكم فرار

دوست دارم فرار كنم

برم يه جاي دور

خيلي دور

يه جا كه هيچ كس نباشه

حتي خودم

برم دريا

نصفه شب

وايسم وسط اب

سرمو تو بارون رو به اسمون بگيرم

سر اسمون و ستاره ها داد بزنم





برم كوه

از نوك قله سفيدش

به ابرا نگاه كنم

و به هيچي فكر نكنم


فقط به اسمون ابي نگاه كنم

داد بزنم

و صداي خودمو بشنوم كه سر خودم داد ميزنه



برم جنگل

رو چمن هاي مرطوب سبزش دراز بكشم


بي توجه به حشرات و سنگا

و به اسمون نگاه كنم

به برگاي سبز درختا

و رگه هاي نوري كه از لا به لاشون مياد بيرون






برم ماه

زمينو نگاه كنم

كه ما ادماي كوچولو از روش ديده نميشيم


به كره دوري كه همه زندگي ما روش رقم خورده

لبخند بزنم




اصلا جاش مهم نيست

فقط ميخوام فرار كنم

از خودم

از بقيه

يكم فرار....