تا حالا شده ضرورت وجود تستهای سریع رو توی زندگیتون حس کنید؟
به این فکر کردید که اگر این تستها در دسترس و به راحتی قابل استفاده نباشن چی میشه؟
تا حالا شده بخواین از این تستها استفاده کنین ولی ندونین چه جوری؟
استارتاپ دانیار کنار ماست تا توی همهی این موارد به ما کمک کنه ...
لطفا خودتون رو معرفی کنید.
بنده زینب پدیدار هستم و کارشناسی رشته زیست سلولی و مولکولی دارم که بیشتر کارهای اجرایی و مدیریت پروژه را انجام میدهم.
بنیانگذاران استارتاپ دانیار رو معرفی کنین.
بنده و خانم فاطمه شایسته مدیر محصول، به همراه آقای علی فتحاللهی.
دانیار در چه حوزهای فعالیت میکند؟
ما در حوزه تشخیصی کار میکنیم. در واقع IVD یا همان محصولات تشخیصی. (تستهای تشخیص سریع) یعنی در مدت زمان کوتاهی بتوانیم نتیجه تست را ببینیم و خوانش داشته باشیم.
ما از ابتدا تصمیم به این نداشتیم که در زمینه بیماری خاصی این تستها را تهیه کنیم. اما از زمانی که کووید در ایران شیوع پیدا کرد و تعداد رپید تستهایی که در بازار وجود داشت کم بود و شاید استفاده از آن برای بعضی از افراد دشوار بود ما تصمیم گرفتیم که با کم کردن مراحل تست، انجام آن را برای تمامی افراد در هر سنی راحت کنیم.
اما در ادامه قصد داریم که برای بیماریهای دیگر نیز این تستهای سریع را تولید کنیم.
ایده اسم "دانیار" از کجا شکل گرفت؟
در ابتدا دوست نداشتیم که اسمی که انتخاب میکنیم در آخر حروفش "ژن" داشته باشد زیرا اکثر اسامی در این حوزه، این حروف را در خود دارند. و اینکه ایرانی بودن اسم برایمان مهم بود. پس به دنبال اسمی ایرانی میگشتیم که بعد از جست و جوهای بسیار به دانیار رسیدیم. دانیار فردی حکیم و خردمند معنی میشود.
چه زمانی تصمیم به راهاندازی دانیار گرفتید؟
من همیشه در طول تحصیلم بسیار فعال و پویا بودم و همیشه در پروژهها و نمایشگاههای مختلف شرکت میکردم.
بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم، با حوزههای بایو بیزینس آشنا شدم و فکر میکردم که در این حوزهها امکان پیشرفت وجود دارد. در دورههای مختلف از جمله دورههای واکسن سازی و مهندسی پروتئین شرکت کردم و تجربههای زیادی کسب کردم.
در این بین ارتباطم را با فاطمه و علی حفظ کرده بودم و با هم صحبت میکردیم.
بعد از گذشت مدتی، یک خلاء بسیار بزرگی در ایران را احساس کردم که باعث شد به دانیار فکر کنم.
خب همه میدانیم که ایران در حوزه دارویی فعالیت دارد و قدرتمند است اما در حوزه تشخیصی و IVD آنچنان فعالیت نداشته است.
بعد از اینکه در این زمینه کمی تحقیق کردم، تصمیم گرفتم که با بچهها نیز مشورت کنم. و بعد از بیان این مسئله تصمیم گرفتیم که بیشتر راجع به این موضوع فکر کنیم.
و هدفی که داشتیم این بود که بتوانیم استفاده از این ابزارهای تشخیصی را راحت تر کنیم.
تقریبا بهمن ماه 99 بود که استارت این ایده خورده شد و در همان زمانهایی که ایده پردازی میکردیم فراخوان سیناوا را دیدیم. بعد از مدتی که ایده پردازی کردیم، متوجه شدیم که ایدهای که داریم به نتیجه خواهد رسید پس در همان زمان در این فراخوان شرکت کردیم.
اوایل شهریور ماه بود که در کارخانه نوآوری مستقر شدیم و به صورت تخصصی تر روی ایدهمان کار کردیم.
یکی از اقداماتی که در همان ابتدا انجام دادیم این بود که سفارش دادیم که مدل مهندسی آن طراحی شود. سپس با بررسی پرینت سه بعدی، متوجه شدیم که یکسری ویرایش باید روی آن انجام شود.
بعد از تمامی این ویرایشها، در جلسه تصمیم گیری سیناپس این مدل رد شد به دلیل اینکه تهیه متریال و تولید انبوه آن سخت و گران قیمت بود.
بعد از این اتفاقات، یک مدل آمریکایی به ما پیشنهاد شد که روی آن بررسیهای لازم را انجام دهیم. خوشبختانه بعد از انجام کارهای لازم مدل طراحی شدهی ما جواب داد و به MVP رسیدیم.
در مرحله آخر، مدلمان را با نمونههای بالینی و رپیدهای فعلی مطابقت دادیم که خداروشکر در همهی شرایط نتیجه داد.
مشتریان شما همهی افراد میتوانند باشند؟
بعضی از تستها، مانند تست کووید بله، همهی افراد میتوانند از آنها استفاده کنند.
اما برخی دیگر به دلیل سخت بودن تست یا تخصصی بودن آن، مشتریان ما فقط آزمایشگاه ها و مراکز درمانی میتوانند باشند. برای مثال فرد با نشانههای حمله قلبی به بیمارستان مراجعه میکند و به جای آنکه زمان برای تشخیص بیماری یا آزمایشات مختلف تلف شود، میتوان با این تستهای سریع، در زمان کوتاه تری به فرد کمک کرد.
مدل کسب و کار دانیار به چه شکل میباشد؟
مدل کسب و کار ما هم به شکل B2B میتواند باشد و هم B2C .
البته بستگی به نوع بیماری دارد. برای مثال اگر تست سرولوژی باشد، حالت اول، و اگر بیماری کووید باشد حالت دوم را در برمیگیرد.
بزرگترین مشکلی که دارید چه چیزی است؟
من فکر میکنم یکی از بزرگترین مشکلاتی که داریم این است که آنطور که باید درک نمیشویم.
ما در فضایی که هستیم یکسری نیازهایی داریم که گاهی این نیازها دیده نمیشود.
درسی که از راهاندازی استارتاپ گرفتید چه بود؟
اینکه ارتباطات خود را با افراد حفظ کنیم. به دلیل اینکه من فکر میکنم که سرمایه انسانی یکی از مهمترین ابعاد یک کسب و کار میباشد.
اگر به عقب باز میگشتید، باز هم این هدف را انتخاب میکردید؟
بله حتما. اما اگر با این تجربه به سال 99 برمیگشتم فقط مسیر را متفاوت میآمدم ولی قطعا همین هدف را دنبال میکردم.
به عنوان سخن پایانی چه چیزی را دوست دارید که اضافه کنید؟
کاش هر دانشگاهی به اندازه یک اتاق یک فضای کار اشتراکی مانند کارخانهی نوآوری داشت که افرادی که علاقهمند به پژوهش و کارهای علمی هستند، آنجا بتوانند یکدیگر را پیدا کنند و باهم در ارتباط باشند.