این داستان مربوط به چند سال قبل از تاسیس "ویتامین زیست" ه، حدود سال 95 بود،
با همین دوستی که خدمتتون عرض کرده بودم،
تصمیم گرفتیم موسسه ای ثبت کنیم و اون قسمت جا افتاده ی آموزش و پرورش رو پوشش بدیم،
یعنی مهارت ها و دانسته هایی که یک فرد برای شروع زندگیش در اجتماع و انتخاب مسیر درست بهشون نیاز داره. و بخش مهمش این بود که بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان اون ها رو رها نمیکردیم و مشاوره ها و حمایت های لازم تا رسیدن به مقصد رو در اختیارشون میزاشتیم. چیزی که حرف های ما رو از "قشنگ" به "واقعی" تبدیل میکرد. البته مشاغلی با بازده خوب رو طراحی کرده بودیم که روش سرمایه گذاری کنیم و با هدایت و ورود سریع نسل اول به اونها، بودجه ی نسل های بعد رو تامین کنیم.
خب حسابی هم پیگیر رسانه و حضور در فضای اجتماعی بودیم تا ارتباط خوبی با نسل جدید برقرار کنیم.
جزئیات بیشتری نمیتونم فعلا بیان کنم اما مقدار زیادی از راه طراحی شده بود و حتی چند مدرسه در تهران وشهرستان ها برای یک دوره آزمایشی اعلام آمادگی کرده بودن.
در همین حین مجوزات لازم که یکی و دو تا هم نبودن رو پیگیری میکردیم،
تا اینکه فهمدیم نه خیر! اصلا این مجوزات رو برای ندادن گزاشتن! در واقع خیلی از موسسات مشهور کنکوری و آموزشی این مجوزات رو ندارن اما کسی کاری به کرشون نداره! پس این مجوز ها برای چی وجود دارن؟
برای اینکه اگر کسی پا توی کفش بزرگ تر ها کرد یک راه کاملا قانونی برای حذفش وجود داشته باشه.
در اکانت اینستاگرام اون موسسه پستی گذاشتیم با عنوان: موسسه ای که هرگز زاده نشد!
و تمام!
شما هم این تجربه رو داشتید؟