به نام خداوند جان و خرد
روزی روزگاری در سرزمینی، مردم قصد انتخاب از بین دو نفر برای ریاست جمهوری داشتند.
اینجا ما آنها را آقایان "A" و "B" مینامیم.
همهچیز عادی بود منتها! طرفداران A کمی مردم را چیز فرض میکردند. حالا چیز چیست؟ چو دانی و پرسی سوالت خطاست!:)
و چون Aهیچ ویژگی مطلوبی برای تبلیغ نداشت و نمیدانستند برای جلب نظر مردم باید چه بگویند، مثلا بگویند A طرفدار فیلترینگ شدید است؟ یا در تبلیغاتشان بگویند A علاقه شدیدی به برخورد خشن با زنان دارد؟ نمیشد که! شروع میکردند بد گفتن از از B. تا اینطور با حذف رقیب خودشان بالا بیفتند.
اما اینجا هم چیزی نداشتند! بندگان خدا هیچ بدی از B به ذهنشان نمیرسید. پس چه کردند؟
آمدند و B را گره زدند به دولت آقای R. منتها باز هم مردم را چیز فرض نمودهبودند!
اما مردم که چیز نبودند!
آنها چشم داشتند! گوش داشتند!
حالا ازین که بگذریم، سوال اینجاست چرا طرفداران A، نیامدندB را به دولت KH گره بزنند؟ چرا فقط بهR گره زدند؟ آیا باز هم مردم را چیز فرض کردند؟....
این بود حکایت امشب، حالا بروید بخوابید عزیزانم.
پند اخلاقی: شاید B عالی نباشد، اما مسلما A فاجعه است!!