ویرگول
ورودثبت نام
سید حمزه احمدی
سید حمزه احمدی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

نفس های اخر تحصیل

خیلی خستم

جمله خوبی برای شروع نوشتنن نیست و شاید همین اول از ادامه خوندن منصرفت کنه ولی چیزیه که هست! چیزیه که اگر بخوای واقعا درس بخونی و برسی به نتیجه تو هم قراره باهاش روبرو بشی ( با این فرض که برون سپاری نکنی چیزی رو)

اره میگفتم، فوق لیسانس تقریبا به انتهای خودش رسید و در مرحله اصلاح ایرادات وارده به متن پایاان نامه هستم. هنوز تمام شده ولی میشه گفت پیک کار گذشته ...

اما...

سنگ لعل شود در مقام صبر/ آری شود ولیکن به خون جگر شود.

نزدیک 10 ماه خونه نرفتم و موندم دانشگاه. صبح برو دانشکده شب برگرد بعدشم برو باشگاه بعدشم زبان بخون و در کنار همه اینا تلاش کن با جامعه هم به اصطلاح کامینیوکیت کنی . غریب به 500 ران روی یک مسئله تا بالاخره تونستم حیطه پاسخ درست رو پیدا کنم، 500 ایده که همش داشت به بی راهه میرفت و جواب نمیگرفت ولی کوتاه بیا نبودم و همچنان غرغر زنان راه میافتادم سمت دانشکده

با اخم میرررفتم و با اخم با فکر مشغول برمیگشتم

فقط وقتی مریض میشدم یکم بیشتر به خودم توجه میکردم

هر از چندگاهیی خیلی میخواستم به خودم حال بدم تایم باشگاهمو عوض میکردم و دیگه ته تهش میرفتم پیاده روی های طولانی ...

یادمه نزدیک اخرین مهلت های لاززم برای ارائه نتایج بودم و اون جوابی که میخواستیم هنوز بدست نیومده بود...خیلی حالم گرفته بود

بعد این وسط تصمییم به شرکت در کلاس زبان و امادگی ازمون ایلتس هم گرفته بودم و از یک ماه قبل اونم اسم نوشتم و مرتب ولی به سختی با ذهنی بی انرژی اونم میرفتم.

دیگه وقتی نمونده بود باید جواب اماده میشد...هروز پیاده روی و فکر و فکر وفکر و شبش هم تا حواالی صبح کار روی تز.

بالاخره روزی رسید که رفتم پیش استاد مثلا رااهنما و نتاییج رو تایید کرد و درست همون لحظه انگار یک کوه برداشته شد از روی شونم

لحظه خاصی بود

دوسش داشتم

انگار به بچه ده ساله بستنی شکلاتی با اسمارتیز بدی...گفت بدو تایپ رو شروع کن

سریع اومدم خوابگاه و دو هفته فیکس از اتاق بیرون نیومدم وشبانه روزی نشستم پای تایپش

لیوان لیوان قهوه و چایی خورده شد تا تایپش تمام شد

اصلا نفهمیدم واقعا این 6 ماه اخر کی و چجوری گذشت و کی شد اسفند

میخوام بگم که روزای خوب و سختی بود، اره ترکیب خوب و سخت رو کنار هم گذاشتم چون واقعا ادمی که اومد این دانشگاه با ادمی که داره میره خیلی خیلی فرق کرده.

اما بازم میگم خستم

اونقدر خسته که بعد دفاع هم قراره خسته بمونم

دیگه خستگی شدی چواب عمومی معادله من یعنی همون پاسخ پایدار سیستم

نمیدونم شایدم بعدا یک شرط مرزی اعمال شد بهم که جواب خصوصی بهتری بهم داده شد.

اما در نهایت میخوام بهتون بگم که :

وقتی به خودتون باور داشته باشید، میشه!

کوتاه نیا از چیزی که میخوای ....

به دورود

برون سپاریمهندسی هوافضا آیرودینامیککارشناسی ارشدپایان نامهدانشگاه شیراز
دانشجوی ارشد مهندسی هوافضا،ایرودینامیک.رزمی کار.گاهی نویسنده گاهی محقق.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید