ویرگول
ورودثبت نام
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

سال ۸۸دانشجو بودم...

بسم الله الرحمن الرحیم
برای درک روز ۹ دی باید درک درستی از فضا و شرایط سیاسی و اجتماعی دهه ۸۰ و سال ۸۸ داشته باشیم. جامعه را تصور کنید با فضای رسانه محدود به صدا و سیما و روزنامه‌ها و جراید عادی و نهایتاً شبکه‌های ماهواره‌ای که قشر محدودی از جامعه از آن استفاده می‌کردند. در بدبینانه‌ترین یا خوشبینانه‌ترین حالت ممکن شاید می‌توان گفت ۴۰ درصد از مردم از شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب اخبار و اطلاعات خود را دریافت می‌کردند. در چنین فضایی جامعه به لحاظ مصرف رسانه سبد محدودی داشت و تنوع سانه‌ها و محتوای امروز را نداشت. قاعدتاً همه فضای سیاسی و اجتماعی در فضای صدا و سیما و نهایتاً جراید روزنامه‌ها شکل می‌گرفت البته به صورت محدود اینترنت سایت‌ها و وبلاگ‌های خبری هم بودند اما به خاطر سخت‌افزار و سیستم‌های محدود آن زمان، برای دسترسی به اخبار و تحلیل‌های وبلاگ‌ها و سایت‌های خبری باید هر فرد تحت شرایط خاص پیگیر اخبار و تحولات می‌شد مثل امروز نبود که با گوشی تلفن همراه هر زمان اینترنت را باز کنیم انواع و اقسام اخبار و تحلیل‌ها را از خبرگزاری ها و اپلیکیشن های مختلف دریافت کنیم.
حال این فضای رسانه‌ای را بگذارید کنار، فضای پرشور و حرارت انتخابات ۸۸ که یک طرف آن رئیس جمهور انقلابی پرتلاش و مردمی آن روزها محمود احمدی نژاد بود که نماینده قشر مستضعف و پابرهنه‌های انقلاب بود و بعد از دو سه دهه آمده بود تا شعارهای اول انقلاب و دولت شهید رجایی را زنده کند و در طرف دیگر مهندس میرحسین موسوی بود که چهره موجهی از خود در سال‌های جنگ و دفاع مقدس به عنوان نخست وزیر در خاطر بزرگترها به جا گذاشته بود.
در سوی دیگر ماجرا شرایط نسبتاً ساده اجتماعی و سیاسی دانشگاه ها بود به طوری که حضور در تشکل‌های دانشجویی و فعالیت‌های سیاسی، نوعی بلوغ اجتماعی سیاسی محسوب می‌شد و هر دانشجویی که بیشتر درگیر فعالیت و کنش‌های سیاسی و اجتماعی بود، نشان از پختگی و سواد بیشتری داشت.
انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۸۸ با نهایت شور و شوق اجتماعی و سیاسی برگزار شد حدود ۴۰ میلیون رای دهنده در فضای به شدت دو قطبی. در آخرین ساعات رای گیری مهندس میرحسین موسوی اعلام کرد که پیروز قطعی انتخابات اینجانب هستم.
صدا و سیما همچنان مشغول بازتاب شور و شوق انتخاباتی حوزه‌ها و شلوغی حوزه‌های اخذ رای بود اما از نیمه‌های شب خبرگزاری‌های ضد انقلاب ماهواره ای به خصوص شبکه من و تو شروع به انتشار اخبار ستاد مهندس موسوی و مصاحبه تاریخی وی کردند. دانشگاه‌ها آن زمان در حالت فورجه بودند. یک هفته بعد از آن امتحانات دانشگاه شروع شد از دو روز بعد از انتخابات به مدت یک هفته پیامک‌ها کاملاً قطع بود و همه اخبار و اطلاعات را از صدا و سیما شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب دریافت می‌کردیم.
گمان می‌کردیم انتخابات ۲۴ خرداد و انتخاب دوباره احمدی نژاد پایان ماجراست اما نمی‌دانستیم این دقیقاً آغاز ماجراست آغاز ماجرایی که بر یکی دو نسل را یکی دو دهه تاثیر مستقیم دارد. از فردای انتخابات حوادث یکی پس از دیگری اتفاق افتاد. تجمع‌های اعتراضی، راهپیمایی‌های چند کیلومتری و مهندس موسوی مدام هواداران و طرفداران خود را به ماندن در خیابان اعتراض خیابانی تشویق می‌کرد و حتی خود مستقیماً کف میدان حضور داشت. هر روز موضع‌گیری تازه از طرف مهندس موسوی و مهدی کروبی و سایر اصلاح طلبان اتفاق می‌افتد. جمعیت معترض خیابانی رفته رفته کم می‌شد ولی اعتراضات خیابانی مدام شکل خشونت آمیزتری پیدا می‌کرد. امتحانات خرداد ماه دانشگاه به پایان رسید. بسیاری از حوادث در طول تابستان اتفاق افتاد. با بازگشایی دانشگاه‌ها هر دو طیف دو دانشجویی منتظر اتفاقات و حوادث مختلف بودیم حتی سر کلاس تخصصی هم بحث‌های سیاسی داغ بود. گاهی اساتید هم آتیش بیار معرکه بوده و در کلاس‌ها بحث‌های سیاسی در آن فضای ملتهب به راه می‌انداختند. به هر بهانه‌ای تجمعات سیاسی در دانشگاه هرمزگان اتفاق می‌افتاد. گاهی در ۱۶ آذر گاهی در ۱۳ آبان و هر برنامه‌ای و هر مناسبتی شاهد کنش‌های سیاسی از طرف دانشجویان بودیم حتی در برنامه تدفین و تشییع شهدای گمنام در دانشگاه عده‌ای از دانشجویان پلاکاردهایی حاوی اعتراضات سیاسی به همراه داشتند. چنان فضای ملتهب سیاسی پیش می‌رفت که رخ دادن حادثه جدید سخنرانی جدید و واقعه جدید در دانشگاه به امر کاملاً عادی و روتین تبدیل شده بود رفتیم و رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به فورجه‌های دی ماه و حوادث عاشورای سال ۸۸ که اتفاق اصلی در تهران رخ داد بعد از انتشار فیلم‌ها و عکس‌ها و موضع‌گیری‌های عاشورای ۸۸ از صدا و سیما، غیرت مذهبی و امام حسینی مردم به جوش آمد و حتی بسیاری از هواداران و طرفداران مهندس موسوی و اصلاح طلبان که آن زمان جنبش سبز قلمداد می‌شدند را تحت تاثیر قرار داده و از این گونه اقدامات و تحرکات هنجاررشکنانه اعلام برائت کردند.

در بسیاری از شهرها مثل مشهد و تبریز و قم یک یا دو روز پس از جریان عاشورای ۸۸ تجمعات اعتراضی برای پاسداری نهضت حسینی و تقبیح اتفاقات روز عاشورا ۸۸ انجام شد. در بندرعباس هم هفتم و هشتم دی ماه تجمعات علیه هنجارشکنان روز عاشورا در نقاط مختلف شهر برگزار شد اما اصل اتفاق ۹ دی در تهران رقم خورد. جمعیت میلیونی با راهپیمایی علیه هنجاررشکنان به میدان آمدند. جمعیتی که شاید قابل پیش‌بینی نبود. با دیدن این صحنه عظیم از صدا و سیما، مصاحبه‌های مختلفی که در خلال این تجمع راهپیمایی باشکوه اتفاق افتاده بود می‌توان گفت نقطه ابهامی در مورد حوادث پس از انتخابات دیگر وجود نداشت. ماهیت هنجارشکنانه و براندازانه جنبش سبز کاملاً مشخص شده بود. لجاجت و یک دندگی سران این جنبش که آن زمان معروف به فتنه سبز یا فتنه تقلب شده بود و مقابله علنی در برابر سخنان رهبری و امام خمینی کاملاً مشخص شده بود و معلوم شد که مسئله، مسئله تقلب در انتخابات نیست بلکه اصل نظام مورد مناقشه است.
بعد از این قضیه به لحاظی فضای ملتهب سیاسی دانشگاه آرام گرفته بود و به لحاظ فضای فکری و سیاسی دانشگاه وارد مرحله جدیدی از جنب و جوش شده بود؛ از این لحاظ که مردم شهرهای مختلف آگاه شده بودند که مسئله ۸۸ و اتفاقات آن یک مسئله ساده انتخاباتی نیست جامعه و فضای سیاسی دانشگاه‌ها به آرامش نسبی رسیده بود اما از این لحاظ که از هر تفاق و واقعه‌ای که نقطه قوت نظام است می‌توان استفاده کرد و آن را برای براندازی استفاده کرد فضای دانشگاه دچار جنب و جوش خاصی شده بود.

اتفاقات سال ۸۸ باعث شد این سوال در ذهن من ایجاد شود که چطور می‌شود انقلابی‌های دو آتیشه دهه ۶۰ و حلقه‌ای که موسوم به یاران امام خمینی بودند در دهه ۸۰ علیه نظام و انقلاب اقدامات فکری و امنیتی و فرهنگی انجام دهند؟
ما در دهه هشتاد با پدیده انقلابی‌های پشیمان مواجه بودیم که در سال ۸۸ به نقطه اوج خود رسید.
حوادث سال ۸۸ باعث گره خوردن و هم‌رسایی بسیاری از جبهه‌هایی بود که به نوعی تعارض ماهوی با یکدیگر داشتند؛ مثلاً جریانی بسیار مذهبی و متدین با سکولارترین و ضد‌ دین‌ترین جریان‌ها سیاسی و فرهنگی با هم متحد شده و علیه نظام اقدام می‌کردند. و یا جریان‌هایی که اعتقاد به روش‌های بسیار نرم و مسالمت آمیز برای تغییر نظام داشتن با جریان‌هایی که مثل سازمان مجاهدین خلق که خشونت آمیزترین روش‌ها را برای پیشبرد اهداف خود داشتند متفق شدند. سوال اساسی که آن سال‌ها برای من ایجاد شد این بود که چطور می شود با وجود این همه اختلاف فکری و عقیدتی جمهوری اسلامی را دشمن مشترک قلمداد کرده و علیه آن موضع گرفت؟
سوالاتی از این دست باعث شد کل زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بنده تغییر کرده حتی در ادامه تحصیل و انتخاب رشته‌های بعدی نیز اثرگذار بود و همچنان بعد از ۱۵ سال مشغول تحقیق پژوهش درباره علت‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی حوادثی همچون ۸۸ هستم.

خانم مینا عبداللهی

دانشجوی فیزیک ۸۶_۹۱ دانشگاه هرمزگان

صدا سیماسیاسی اجتماعیفتنه ۸۸دانشجو
۳
۱
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید