.
سراب عدالت در سیستان و بلوچستان
شاد کلمهی مناسبی برای شروع این مطلب است! اپلیکیشنی که با خودش هزاران رنج و ناراحتی آورد.در این منطقه شادی به ندرت پیدا میشد و اینروزها هم شاد به ندرت پیدا میشود.
شاد مُهر محکمی بر ضعف سیستمهای آموزشی این استان کوبید.استانی که در شرایط عادی از امکانات کافی برای تحصیل کودکان برخوردار نبود و در بحران کرونا این ناتوانی به اوج خودش رسید! کودکانی که در شرایط عادی و بدون قرار گرفتن در هیچ بحرانی،یک زندگی کاملاً بحرانی را تجربه میکردند و امروز وضعیتشان فوق بحرانی شده است. هر طور که شد با کلاسهای بدون صندلی و میز ساختند؛ اما اکنون دیگر حتی به همان شیوه هم نمیتوانند به ادامه تحصیل بپردازند!البته که تحصیل همیشه در اولویت دوم است چرا که اول باید شکمشان پر که نه، اما خالی نباشد تا بتوانند در کلاسها تاب بیاورند.
چند ماه پیش بود که یک کودک، از شدت گرسنگی در یکی از به اصطلاح مدارسِ حاشیه شهر زاهدان غش کرد. دو روز را بدون غذا سر کرده بود و احتمالا پدر و مادرش روزهای بیشتری را گرسنه سر کرده بودند! اینجا اولویت زنده ماندن است. یا از آن کودکی بنویسیم که بخاطر گم کردن مداد سیاهش نزدیک بود کور شود! کتک های شدید پدر ممکن بود حق دیدن همان زندگی تاریک و سیاه را هم از کودک بگیرد.قبل از اینکه بگویید چه پدر نادان و پست فطرتی! قبل از اینکه پدر را محکوم کنید که البته، باید هم بخاطر کودک آزاری اش محکوم شود.کمی فکر کنید که چه چیز باعث میشود پدری بخاطر یک مداد سیاه، کودکاش را طوری مورد ضرب و شتم قرار دهد که اگر تسمه فقط یک سانتیمتر بالاتر، با صورت کودک برخورد میکرد احتمالا آن کودک نابینا میشد.بیکاری، فقر، گرسنگی و فکر اینکه چطور باید پول یک مداد دیگر را بدهد!
ابتدا باید به اینها و خیلی از مسائل ریشهای دیگر فکر کرد.مشکلات بسیار اساسی تر از آن چیزی هستند که میشود تصور کرد.اینجا آنقدر انسانهای گرسنه و محتاج هستند که انرژی و زمانِ ما بیشتر در راستای تامین مایحتاج زندگیشان صرف میشود؛در آخر اگر رمقی باقی بماند تلاش میکنیم تا از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی باز نمانیم.کاش بیشتر بدانیم و بیشتر به داد مردم این آب و خاک برسیم!
در این استان عدالت تنها سرابی است شبیه به سرابِ زمین های خشک و بی حاصلاش!