ویرگول
ورودثبت نام
عقیل اوخیری
عقیل اوخیری
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

مارسیزم چیست؟



فرهنگ معرکه‌گیری: یکی آمد و ماری انداخت و دیگرانی دورش حلقه زدند. این مسئله یعنی معرکه‌گیری، همچون بسیاری از پدیده‌ اجتماعی در همه جا هست، فقط شدت و ضعف آن متغیر است. شاید در برخی فیلم‌های وسترن دیده باشیم که مردی با دلیجانی وارد می‌شود وشربت حیات‌بخش خود را با بهره‌گیری از شگردهای تبلیغاتی، به عوام قالب می‌کند. در ایران، این پدیده و درآمیختگی با مختصات ملی و مذهبی، شکل متفاوتی به‌خود می‌گیرد و قصه‌ دیگرگونی می‌شود؛ گاه چنان فربه، که چربی‌های آن در تمامی لایه‌های بدنه‌ فرهنگی قابل لمس است. ظهور این پدیده، به دلیل فقدان چیزی است؛ حفره‌هایی که در یک فرهنگ. و آدم‌هایی که در این جهت از ناسازه‌ها و کم‌سوادی‌ها منفعت خود بهره برده و از آن تغدیه می‌کنند. از معرکه‌گیرهای خیابانی گرفته و رمال ‌های زیرزمینی تا گلدکویست ‌ها و عرفانحلقه، وجوهِ برآمده از چیزی است که «مارسیزم» نامیده‌ایم و افرادی که خواسته یا ناخواسته، جذب این میدان‌های معرکه می‌شوند، پیروان معرکه بوده و به بیانی «مارسیست» به حساب می‌آیند. از مشخصه‌های چنین جریانی، غالباً علم ستیزی» است، اما اشتباه است اگر تصویر کنیم که در میدان‌های علمی نفوذ نمی‌کنند و حتی در دانشگاه‌های ما هم اشکالی از آن وجود دارد و نیز در بدنه تکنولوژیک دولتی که غالباً قرار است آدم‌های تکنوکراتی باشند اما کافی است از حفره‌های ناسالم سیستم استفاده کرده و معرک‌های راه بیندازند؛ چیزی در فرم یک کارگروه - و یا اصطلاحی شبیه به آن. که در نهایت فقط استفاده و منفعت شخصی در کار حضور دارد؛ یا در دانشگاه مثلاً یکی بیاید و ادعا کند که می‌خواهد فیزیک اسلامی راه بیندازد؛ که با جهان‌بینی اسلامی همخوان باشد - من مثالی تخیلی زدم. اما مارسیستها که غالباً آدم‌های خوش‌قلب و ساده‌انگاری هم هستند که دستگاه نظری ذهنی پریشانی دارند، یعنی شبکه باورهایشان پر از تناقضات و ناسازه‌ها است: مارکسیست است و در عین حال نماز می‌خواند و نشانه‌ی اهورامزدا را برگردن آویخته است. عاشق وطن‌اش است، اما به غرب افتخار میکند. از نژادپرستی و تبعیض بدش می‌آید و در عین حال، از افغان‌ها متنفر است. به طورکوتاه، نوعی شلختگی فرهنگی و فرهنگ شلختگی که سرانجام آن، ایجاد محیط امن و مساعدی برای معرکه‌گیران فرهنگی و یا پدیده‌ مارسیزم میباشد. جهت نتیجه‌گیری، و به عنوان یک نمونه نمایان این پدیده،کافی است به جریان قوم‌گرایی اشاره نمود و آدم‌هایی که در برانگیختن احساسات قومی - و در شکل کلی آن میهن‌پرستی، سعی در سواری بر یک قوم در جهت منافع شخصی خود استفاده مینماید.

عقیل اوخیری دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان و دارای مدرک کارشناسی علوم اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید