رایزن
رایزن
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

آیا محمّد سرآمد عالِمان تاریخ است؟

جواب اینه که خیر.

ادعام اینه که من در یه سری زمینه‌ها حتی از محمد هم علم بیشتری دارم.

اثباتش میکنم.

در گفتگویی که با یکی از کاربران ویرگول بر سر حجاب زنان داشتم، طرف مقابل دیدگاهش در مورد تاریخ بشر رو گفت:

خدا وقتی انسان خلق کرده پیامبرانش فرستاده تا انسان رو رام کنن و توانایی هایش رو پرورش بدن تا زمان حضرت محمد(ص) که انسان آماده دریافت پیام پایانی شد، در مرحله بعد خدا مثال هایی کامل و بی نقص از کسانی که به دستوراتش عمل کردند نیاز داشت تا به انسان ثابت کنه این دستورالعمل قابل اجراست، پس امام ها رو بین مردم فرستاد، البته مردم اینو نپذیرفتن و سعی کردن به خدا بگن خیلی سخت گیری کرده و اون انسان بی تمدن قدیم مرده و حالا با چیزایی که از دنیا می‌دونه، می‌تونه خودش راهش رو پیدا کنه، واسه همین یازده تا از دوازده انسان کامل رو کشتن و به خدا دهن کجی کردن، از اونجایی که این جهان فانیه و خدا عاقل تر و حکیم تر از همه ما، به جای اینکه عصبانی بشه، همون جوری که به ابلیس اجازه داد به انسان ها هم اجازه داد تا حرفشون رو ثابت کنن و تا دلیلی قانع کننده برای کشتن اون یازده نفر و انسان های نزدیک به اونها پیدا کنن.

من بهش گفتم این دیدگاه رو قبول ندارم. اینجوری جواب دادم:

خوب بهش نگاه کن. معتقدی انسان ذاتا وحشیه و برای همین خدا مجبور شده برای انسان امام و پیامبر بفرسته. وقتی میگی «خدا وقتی انسان خلق کرده پیامبرانش فرستاده تا انسان رو رام کنن » یعنی همین که معتقدی انسان ذاتا وحشیه. اما یه چیز رو متوجه نیستی. پیامبر و امام هم گفته خودشون، مثل همه ما آدم‌اند. اگه انسان ذاتا وحشی باشه، باید به این نتیجه برسی که پیامبر و امام آدم نبودند. چرا آدم نبودند؟ میگی چون خدا خواسته. اما من معتقدم انسان ذاتا وحشی نیست. یعنی ذاتا خوبه، چون ذاتا قادره با استفاده از عقل خودش خدا و حق و حقیقت رو بشناسه. محمد و جانشنیان بر حق‌اش، به خواست خدا خوب نبودند. خودشون خودشون رو خوب کرده بودند. از عقل خودشون بهره گرفته بودند. و چون بشری مثل همه ما هستند، پس ما هم قادریم با استفاده از عقل‌مون به شناخت حق برسیم و حتی آزاد بشیم. عقل در طول زمان کامل میشه. کامل شدن عقل بشر کار افراد مختلفه. یه سری افراد در طول تاریخ عقل بشر رو جلو بردند. یعنی موفق شدند بشر رو به حقیقت نزدیک‌تر کنند. پیامبران عقل عملی انسان رو به جلو بردند. پیامبران آدم‌هایی بودند که در عمل آزاد زیستند و کسی مثل محمد حتی قادر شد در جامعه‌اش انقلاب کنه. محمد انسانی بود که در عمل آزاد زیست و موفق شد جامعه‌اش رو از دست حکومت ظالم نجات بده. محمد کسیه که عقل عملی رو کامل کرد. در عمل آزاد زیست. اما این به این معنی نیست که موفق شده باشه عقل نظری هم کامل کنه. خمینی در مورد نحوه رسیدن به حقیقت میگه: اول قیام برای خدا و بعد تفکر. محمد قیام رو انجام داد و البته بر اثر تفکر به حقایقی هم رسید. اما کل حقیقت رو نداشت. برای همین به مسلمانان بعد خودش توصیه کرد به دنبال علم برن حتی اگه در چین باشه. امامان بعد محمد در عمل آزاد زندگی کردند. اما این به این معنی نیست که به همه چیز علم داشتند.

فکر میکنم حرفم کاملا واضحه.

اما برای اینکه شکی توش نباشه که از محمد علم بیشتری دارم، در مطلب بعدی به روح خواهم پرداخت. اگه از چیستی و ماهیت روح حرف بزنم، خواهید دید در مورد روح، بیشتر از محمد و جانشینانش و سایر اندیشمندان عالم اسلامی و شیعه در مورد روح می‌دونم.

در این متن از روح حرف نمی‌زنم، چون باید در مورد چیز دیگه‌ای حرف بزنم.

من علم بیشتری از محمد دارم، اما این به این معنی نیست که خودم رو برترین متفکّر تاریخ بشر در نظر بگیرم. اگه علم بیشتری دارم، به این دلیله که من هم یه کوتوله‌ام که بر شانه‌ غول‌هایی مثل محمد و هگل و افلاطون ایستادم. من از علمی استفاده میکنم که این غولان حوزه فکری از طریق عقل و تفکر خودشون به دست آوردند. این‌ها افرادی بودند که برای شناخت حق قیام و در نتیجه، علم فراوانی جمع کردند.

این سه نفر رو غولان تاریخ بشر می‌نامم، چون مهم‌ترین مسائل بشر رو حل کردند. اینها جواب مهم‌ترین مسائل بشر رو پیدا کردند. مهمترین مساله هم مساله خداست.

خدا نام‌های زیادی داره: حق و حقیقت و خیر و مطلق و ... و آزادی و عدالت. شناخت خدا در اصل شناخت آزادی و عدالته. شناخت خدا مهمه، چون لازمه برقراری عدالت و آزادی در درون جامعه اینه که حقیقت عدالت و آزادی شناخته بشه.
محمد روش انقلاب و آزادی رو شناخته. حتی وضعیت روانی فردی رو که برای آزادی و عدالت می‌جنگه، توصیف کرده. وضعیت خوف و رجائی که در قرآن اشاره شده، وضعیت روانی فردیه که برای آزادی می‌جنگه.

خوشبختانه، این افراد علم خودشون رو از طریق کتابت، ثبت کردند. این کتب به ما رسیده و من مطالعه‌شون کردم. حاصل علمشون رو دارم.

اینها رو گفتم تا بگم ادعام این نیست که به لحاظ عقلی، بالاتر از محمد و یا هگلم. من فقط علم بیشتری دارم.

وقتی در مورد روح بنویسم، متوجه خواهید شد چرا ادعا میکنم علم بیشتری دارم.

عقلحکمت مطلقکلامهگلمحمد
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید