تا جایی که من میدونم، این اصل از دکارته. پس افتخار کشف و بیان این اصل به دکارت تعلق داره.
دکارت میگه معیار تفکر صحیح وضوح و تمایزه. این یعنی برای تشخیص فکر صحیح از غلط یکی از معیارها وضوح افکاره. اگه مجموعه اون افکاری که فرد بهشون باور داره، شفاف و واضح باشند و هیچ ابهامی توش وجود نداشته باشه، اون مجموعه افکار ممکنه صحیح باشند. نمیگم حتما صحیحاند، اما ممکنه صحیح باشند. ولی اگه مجموعه اون افکار وضوح نداشته باشند، اون افکار حتما غلطاند.
حالا من میگم اصل وضوح مطلقه. همه جا کاربرد داره. اینجوری هم میتونم بگم که از اصول مکتب روحه؛ به عبارت دیگه، اصل وضوح، لازمه آزادی و عدالت برای همه است.
دکارت یه کاربردش رو توضیح داده. من یه کاربرد دیگهاش رو توضیح میدم.
فرض کنید من میخوام وکیل بگیرم. یه کاری دارم باید انجام بشه، اما به هر دلیلی نمیخوام یا نمیتونم خودم انجامش بدم. برای همین وکیل میگیرم تا به جای من انجام بده.
اصل وضوح به من میگه اگه من به عنوان موکل از تک تک کارهای وکیلم با خبر نباشم، اسیر خواهم شد؛ نبود وضوح و شفافیت در رابطه من و وکیل، دست وکیل رو باز میذاره تا سرم کلاه بذاره.
در رابطه وکالت، وضوح و شفافیت حق موکله.
و این فقط دو تا از کاربردهای اصل وضوح بود. جاهای دیگه هم کاربرد داره.