وقتی میگم انقلاب فرهنگی، حرفم این نیست: آهای مردم! دست از سر این حکومت مظلوم بردارید و خودتون رو اصلاح کنید.
برعکس، نوک حمله من به سمت خود نظامه، اما نه به کلیت نظام و قانون اساسیاش بلکه به یه بخش از این نظام.
نظام یه سری نهادها داره که نقش تربیتی دارند، یعنی عملکرد این نهادها فرهنگ کلّی جامعه رو میسازه. مشکل ما الان اینه که بر این نهادها اصولی باطل حاکماند. چیزی مثل کنکور آدمها رو تبدیل میکنه به دشمن همدیگه. کسی که در ماراتن کنکور شرکت میکنه، ممکنه به این نتیجه برسه که لازمه برد خودش، باخت دیگرانه. این اشتباهه. تمام حرف من از انقلاب فرهنگی اینه که اصولی بر این نهادها حاکم بشن که ضامن آزادی همه باشند، یعنی شورا و جدال.
و به نظرم ایرادی که شعار زن، زندگی، آزادی داره، اینه که مسائل کودکان رو پوشش نمیده. به نظرم امروز اگه کودک آزاد بشه، زن و مرد هر دو آزاد خواهند شد.
اما در مورد اینکه این انقلاب فرهنگی از چه عناصری تشکیل شده، قبلا در مطالب مختلف توضیح دادم. اما اینجا جوابی رو که به یه دوست دادم، بازنشر میکنم:
یه بخشش مربوط میشه به اصلا خود تعلیم و تربیت شورایی. با هم بحثش رو کردیم. اینکه مدرسه به جای اینکه کودک رو مجبور کنه حفظ کنه، بهش یاد بده چطور کار علمی کنه.
یه بخشش مربوط میشه به کنکور. کنکور باید حذف بشه. و بجاش یه سازوکار مناسبتر وارد بشه. من الان یه سری ایدههای خام دارم، یعنی هنوز پخته نیست. اما اگه سایرین همکاری کنند، میشه با همفکری به یه حد از پختگی رسید
یه بخشش مربوط میشه به مساله عفت و حجاب. اینکه رویکرد نظام به عفت چی باشه. من قبلا توضیح دادم. نظراتم رو گفتم و فکر میکنم چیزهایی که گفتم هیچ تعارضی با خواسته شما هم نداشته باشه.
یه بخشش مربوط میشه به میل جنسی و رویکرد نظام تربیتی در قبالش.
یه بخشش به خانواده مربوط میشه و اینکه در خانه قدرت چطور توزیع بشه تا آزادی همه حفظ بشه. طبیعتا این چیزیه که در مدرسه باید به نسل جدید یاد داده بشه.
ممکنه مسائل بیشتری باشه که من ندیدم. لازمهاش اینه که افراد مختلف با تجارب مختلف بیان و بر سر مسائل صحبت کنیم (امیدوارم مشخص باشه که شعار «زن، زندگی، آزادی» نمیتونه این مسائل رو پوشش بده).
به نظرم توضیح بیشتری نمیخواد. البته اگه هنوز کسی ابهامی داره، بپرسه.
پ.ن: باید یه متن بنویسم در مورد چیستی زن و مرد. هنوز مسیر برام روشن نیست. امیدوارم زودتر روشن بشه.