قبل از شروع، یه توضیح در مورد عنوان بدم. منظور از اینها، یه سری از زنان ساکن در ویرگوله. منظور از این، دروغپراکنی و ایجاد رعب و وحشت و تفرقهاندازیه.
این هم گواهش:
بعد از اینکه گفت: Diversion (توصیه میکنم قبل از ادامه این متن رو بخونید. اما در کل حرفش اینه که جام جهانی یه جورایی بازی نظام برای منحرف کردم حواس انقلابیون بوده. و یجورایی یه اعلام به تمام مبارزان برای اینکه حواسشون رو جمع کنند فریب این بازیها رو نخورند. البته این برداشت من بود. ممکنه اشتباه باشه. اما هر چقدر تلاش کردم ازشون بپرسم منظورشون دقیقا چیه، متاسفانه جوابی ندادند!)
گفتم: «به نظر میرسه شما از یه توطئه پرده برداشتی.
توطئه گر کیه؟ قصد داره حواس شما رو از چی پرت کنه؟
ممنون میشم تبیین کنید. میخوام ببینم اگه حقیقتا توطئه ای هست، من هم حواسم رو جمع کنم.
البته امیدوارم از تبیین خودتون نترسید.
چون به نظر میرسه ترس یکی از موانع رسیدن به حقیقته. این حرف من نیست. حرف هگله.»
گفت: «خوشحال میشم شما دیگه مخاطب نوشتههای من نباشین
چون به نظرم اختلاف عقیده گستردهای در خیلی از موارد داریم. جهانبینی شما نمیتونه جهانبینی اینجانب بشه یا باشه. بنابراین بحث ما برای آشنایی بیشتر برای این جهانبینی واحد فایده نخواهد کرد. بیایید وقتمون رو ذخیره کنیم.
این رو در حال و طی صحبت هایی که تا الان با شما داشتم...دارم میگم.
نمیگم اشتباهه یا چه. اما این جهان بینی در سطح فرد خلاصه میشه و سایر تفاوتها رو به سختی قبول میکنه. که درست نمیدونم و حوصله توضیح واضحات و توجیه مبرهنات رو این روزها از من سلب شده بدونین. چون کار زیاد هست و وقت آدمی کم.
پیروز و سلامت باشین جناب(◕ᴗ◕✿)»
گفتم: «تبریک میگم. شما الان از مستبدان این عالم هستید.
وقتی راه رو به روی غیر خودت ببندی، یعنی تصمیم به استبداد رأی گرفتی.
موفق باشید در این مسیر»
گفت: «حرفی نمیمونه
عرض کردم
جاودان باشین?»
گفتم: «یه ضرب المثل هست با این مضمون که یه چیز تلخ (مثلاً زهر مار) رو نمیشه با صد من عسل خورد.
به شما هم باید گفت با این شکل لفظ قلم صحبت کردن، نمیتونی خشونت موجود در کلام رو پنهان کنی.
پس حداقل نقش بازی نکنید.
من حق دارم شما رو نقد کنم و شما وظیفه دارید به انتقادات من پاسخ بدی. این لازمه آزادیه.
اگه این کار رو نمکنید، برای ما از آزادی دم نزنید.
پس تا زمانی که من رو بلاک نکردید من به نقد شما ادامه خواهم داد.
موفق باشید»
گفت: «اصرارتون به ادامه بحث رو نمیفهمم. مگه اینکه حرفام رو واضح تعبیر نکنین.
همچنین. موفق باشید.»
گفتم: «باز هم اشتباه فهمیدید. خانم محترم من عاشق چشم و ابروی شما که نشدم. دارم از وظیفه شما حرف میزنم. چه وظیفه ای؟
شما در این متن بدون هیچ مدرکی از یه توطئه حرف زدید برای منحرف کردن حواس ها.
سوالم اینه: این توطئه توسط کی و برای چی داره انجام میشه.
میدونی چرا میخوام بدونم؟ چون حقیقتش ترسیدم. الان دارم به این فکر میکنم اگه واقعا یه توطئه در کار باشه چی؟ الان ترسیدم و برای راحت شدن خیالم میخوام بدونم قضیه دقیقا چیه؟
شما وظیفه داری من رو از این تشویش و اضطراب نجات بدی.
اگه نکنید، در اصل کارتون ایجاد رعب و وحشت از طریق اشاعه دروغ و تهمتن و من حق دارم از شما به مراجع قضایی شکایت کنم.
متوجه شدید؟
خانم عزیز آزادی بیان بچه بازی نیست. شما حق نداری اینجا هر حرفی عشقتون کشید بزنید و از زیر بار مسئولیت هاش در برید.
امیدوارم متوجه شده باشید.
الان میخواهید من رو بلاک کنید یا جوابم رو بدید؟»
و بعد گفتم: «اول بفهمید آزادی و آزادی بیان یعنی چی، بعد خواستارش باشید. ممنون میشم اگه این کار رو بکنید»
سرانجام گفت: «باش باش» و بعدتر: «هیییس»
دیگه من جوابی ندادم.
اما مساله اینه. این خانم در این متن در حال ایجاد تفرقه و نفاقه. ایشون یکی رو (که احتمالاً نظام باشه) دشمن خودش گرفته و داره به بقیه میگه مواظب باشید گول این دشمن رو نخورید. من واقعا نمیفهمم این خانم چرا فکر میکنه نظام دشمنه. اگه نظام دشمنه، پس مدرکش کو؟ آدم یا حرف نمیزنه یا وقتی زد با مدرک حرف میزنه.
البته ممکنه تفسیر من از متن ایشون اشتباه بوده باشه. برای همین میخواستم ازش بپرسم چی داره میگه که متأسفانه با سدی محکم مواجه شدم. اما مهم هم نیست. بهرحال، این خانم داره بین دو دسته تفرقه میاندازه. این دو دسته کیا هستند؟ نمیدونم. اما مهم اینه که برخلاف وحدت قدم میزنه. این مهمترین مسأله است، اون هم با دروغگویی. چون هیچ مدرکی برای حرفش نداره.
به نظرتون باید چه کار کنم؟ یعنی باید از ویرگول بخوام کمکم کنه؟