این دو سه روز، ذهنم درگیر ماجراهای این زن بود (این هم یکی از دلایلیه که فلسفه حقِّ هگل آماده نشد) و باید بگم که این شخص، حقیقتاً، انسان فهمیده و بادرایتیه. هر چقدر اون یکی جوگیر و در نتیجه، احمق بود، این یکی عقلانیت زیادی به خرج داد و با کمترین هزینه اضافی موفق شد یه راه بسازه؛ یا شاید هم کشف کنه. بهرحال، عملاش قابل ستودنه و حتی میشه از عنوان قهرمان برای این زن استفاده کرد.
اول اینکه برخلاف قبلیها، نیتاش این نبود که با هزینه مردم ایران برای خودش پاسپورت خارجی بخره. چون اگه نیتاش این بود، مطمئناً از قبل هماهنگیهاش رو انجام میداد تا بعد از این عمل، بلافاصله، از یه سفارت خارجی یا خود دولت کره جنوبی پناه بخواد.
دوم، چند تا خبر بود مبنی بر اینکه پاسپورتاش رو ازش گرفتند و مثل اینکه بهش اجازه ندادند از سفارت خارج بشه. با فرض صحت این اخبار، واکنشاش در برابر این اعمال، معقول بود؛ برخلاف رشنو، کولیبازی درنیاورد. به قانون کشورش تسلیم شد و به این شکل، از دامنزدن به آتش اعتراضات خودداری کرد.
یه عمل خوب دیگه این بود که در مورد اون عمل اول، این روایت احتمالاً جعلی رو منتشر کرد (چون کسی که به صحّت این خبر، شک نکنه، باید سادهلوح باشه). پس، با فرض جعلیبودن این روایت، باید نتیجه بگیریم که خانم رکابی قبول کرده روایت حکومت رو بازگو کنه (اینکه چرا قبول کرده، اصلاً مهم نیست. مهم اینه که قبول کرده) و با این عملاش، باز هم از دامنزدن به آتش اعتراضات جلوگیری کرد.
در نتیجه، هیچکس از موافقان حکومت، نمیتونه ادعا کنه این عمل، برای مثال، تشویق به عمل خلاف قانون و حقّ و یا افساد فیالارض بوده. پس، حکومت حقّ نداره برای این زن مجازاتی سنگین ببره و اینطور که به نظر میرسه، قصد چنین کاری رو نداره. این یعنی حکومت تا به اینجای کار، عقلانیت به خرج داده. باید در نظر داشته باشیم که عمل خانم رکابی، بهرحال، برخلاف قانون کشوره و حکومت اگه میخواست (بهتر بگم، اگه اون نظام بسته و انعطافناپذیر سابق بود) حتماً یه مجازات سنگین برای این زن میبرید؛ اما حداقل تا الان کاری باهاش نداشتند و حتی با وزیر هم دیدار داشته و خبری نیست.
البته یه نکته رو باید در نظر داشته باشیم. حتی اگه این روایت جعلی باشه، باز هم دروغی در کار نیست. دروغ کلامیه که به قصد فریب دیگری بیان میشه. دروغ صرفاً عدم مطابقت گزاره با واقعیت نیست. ممکنه دروغگو حتی یک کلمه برخلاف حقیقت نگه، اما طوری واقعیتها رو گلچین کنه که حقیقت پنهان بمونه (یعنی، فقط بخش کوچکی از حقیقت رو بگه). در مورد این ماجرا، این روایت به قدری احمقانه است که کمتر کسی باورش میکنه؛ شاید هم باید بگم اصلاً اینطور جعل شده تا کسی باورش نکنه و دروغی که کسی باورش نکنه، اصلاً دروغ نیست.
بهرحال، این ماجرا رو باید به چشم آزمونی برای نظام در نظر بگیریم. این برخورد نظام با خانم رکابی شاهدیه بر اینکه با نظامی طرفیم که فهمیده مصلحت نظام بالاتر از یه قانون باطله (امیدوارم اینطور باشه. البته، شاید هنوز هم برای قضاوت نهایی زود باشه، اما بالاخره روشن میشه).