این یکی از آهنگهاییه که حاکی از تسلیمه
همیشه یکی از سوالاتم این بود که این آدم این همه سال در برابر همه (بازار، طرفدارها، سایر اعضای گروه) مقاومت کرده تا تن به موسیقی بازاری و کالاشده نده، و هزینهاش رو هم پرداخت کرده، چرا الان که تازه کمکم داره شناخته میشه، باید بگه surrender.
یه جواب براش دارم، اما در موردش مطمئن نیستم. مسأله اینه که مایکل راه ارتباطش با دنیا از طریق موسیقیه. و این خطرناکه. چون مایکل تو دنیایی زندگی میکنه که موسیقی رو به چشم کالا میبینند. یعنی کسی که به سمت موسیقی میره، برای اینکه زنده بمونه، مدام باید در حال تولید موسیقی برای مخاطبهاش باشه.
یه انسان چقدر میتونه خلاقیت داشته باشه؟ مثلا پینک فلوید رو نگاه کنیم. بعد آلبوم دیوار این گروه تمام شد. اعضای پینک فلوید قبل از اینکه به جون هم بیفتند، یه مدت خودشون رو تکرار کردند تا اینکه در نهایت گروه از هم پاشید.
به نظرم هنرمند باید آزاد باشه که یه مدت اثر هنری تولید نکنه. اما وقتی هنر تبدیل به کالا میشه، هنرمند هم باید کاسب باشه، یعنی مدام تولید کنه تا زنده بمونه.
و اینکه، احتمالاً خود مایکل هم خبر نداشته باشه، اما به نظرم مکان درست برای مایکل مدرسه است. موسیقی برای مایکل صرفا ابزار ارتباط با انسانهای اطرافشه. مایکل ضمن تولید موسیقی، از خودش خارج میشه و با انسانها ارتباط میگیره، یعنی به تمرین این میپردازه که رابطه انسانی چی باید باشه. این آدم با این نگاه باید مربی نسل جدید باشه. این آدم قادره به نسل جدید آدمبودن رو یاد بده. بهشون یاد بده در ارتباط با همدیگه حق دارند چه انتظاراتی از هم داشته باشند و وظیفه دارند چه کارهایی برای هم انجام بدن.
فکر میکنم همین دو تا آهنگ when will I return و You see through me نشون میده که این میتونه معلم درسی مثل سبک زندگی باشه.
اگرچه که به نظرم، موسیقی نباید چیزی بیشتر از این باشه.