اگه تلپاتی حقیقتا وجود داشته باشه، درهمتنیدگی کوانتومی پایه مادی و جسمانی این پدیده است.
آدمی که ادعا میکنه از طریق تلپاتی با غیر خودش در ارتباطه، ادعاش اینه که مغزهاشون بیواسطه هر حرف و کلامی به همدیگه وصله. اون آدم ادعا میکنه وقتی خودش یا غیرخودش یه چیز رو بفهمه یا حس کنه، دیگری هم بلافاصله متوجه اون چیز میشه.
در بین انسانها چیزی که غالبه اینه که آدمها با یکدیگه با واسطه یه چیز دیگه در ارتباطاند. اون چیز یه ابزاره. من با شمایی که این رو میخونی، با واسطه امواج الکترومناطیس و الکتریسیته در ارتباطم. سرعت موج الکترومغناطیس محدوده. در نتیجه، من هیچوقت قادر نمیشم همون لحظه که خودم متوجه یه چیز میشم، شما رو از اون چیز باخبر کنم.
حالا سوال اینه:
چطور ممکنه دو آدم بیواسطه هر نوع ابزاری با هم در ارتباط باشند؟
درهمتنیدگی کوانتومی میتونه یه جواب باشه.
حقیقتش من تا قبل دیروز به تلپاتی باور نداشتم. میگفتم توهمه. اما دیروز یکم در مورد درهمتنیدگی کوانتومی فکر کردم و به نظرم رسید تلپاتی در یه صورت ممکنه؛ اون هم اینکه ذرات کوانتومی دو تا مغز به یه روشی که الان نمیدونم چیه، درهمتنیده بشن.
اگه کل مغز یا بخشهایی از مغز به صورت کوانتومی در همتنیده بشن، دو تا مغز قادر خواهند بود بیواسطه امواج، اطلاعات رو به هم منتقل کنند.
اگه نمیدونید وقتی دو تا ذره کوانتومی درهمتنیده میشن، چه اتفاقی میافته، به ویکیپدیا ارجاعتون میدم:
درهمتنیدگی کوانتومی (به انگلیسی: Quantum Entanglement) یا درهمتافتگی کوانتومی، یک خاصیت کوانتومی است که دو ذرّه مختلف را به هم مرتبط میکند، به طوری که اگر یکی را اندازهگیری کنید، بهطور خودکار و فوراً از وضعیت دیگری هم مطلع می شوید - مهم نیست چقدر از هم فاصله دارند.
درهمتنیدگی هنگامی رخ میدهد که گروهی از ذرات تولید شده، برهمکنش میکنند یا در مجاورت فضایی (مکانی) قرار میگیرند، به گونهای که حالت کوانتومی هیچ ذرّه درون گروه را نتوان بهطور مستقل از حالت سایر ذرّات توصیف نمود. این حالت وقتی که ذرّات در فاصله زیاد از یکدیگر قرار داشته باشند نیز رخ میدهد. موضوع درهمتنیدگی کوانتومی در قلب ناهمخوانی بین فیزیک کلاسیک و کوانتومی قرار دارد: درهمتنیدگی یکی از ویژگیهای اصلی مکانیک کوانتومی است که مکانیک کلاسیک فاقد آن میباشد.
مثلا دو تا الکترون که در همتنیده میشن، حتی اگه از هم جدا بشن، با هم در ارتباطاند و تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری میشه.
ما وقتی تلاش میکنیم حرکت الکترون رو مشاهده کنیم، در حرکتش تغییر ایجاد میکنیم. مثلا الکترونی که تا قبل مشاهده ما یه موج بود، تبدیل میشه به یه ذره. این به این دلیل انرژی پایین الکترونه. الکترون انرژی جنبشی کمی داره، چون جرمش کمه. انرژی موجی که ما به سمت الکترون میفرستیم، بر انرژی جنبشی الکترون اثر میذاره و کم و زیادش میکنه. تغییر اندازه انرژی الکترون باعث میشه حرکتش عوض بشه. قانون اینرسی یا لختی رو به یاد داشته باشید. الکترون تا قبل از اینکه ما بهش بزنیم، یه حرکت موجی داره. اما وقتی ما بهش میزنیم، از خارج بهش یه نیرو و انرژی وارد میکنیم و باعث میشیم حرکتش عوض بشه.
الکترون در بین دو حالت حرکت در نوسانه: موج و ذره. وقتی یه چیز از خارج بهش وارد میشه، حرکتش عوض میشه.
وقتی دو تا الکترون درهمتنیده بشن، حتی در صورتی که از هم جدا بشن، تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری میشه و تغییر الکترون دوم متناسب با تغییر الکترون اوله و این تغییر بیواسطه هر ابزاریه.
اگه تلپاتی حقیقتا وجود داشته باشه، مکانیزم یا سازوکار جسمانیاش ممکنه درهمتنیدگی کوانتومی باشه. ممکنه دو تا ذره درهمتنیده وقتی از هم جدا میشن یکیشون بره تو مغز یه انسان و دیگری بره تو مغز یکی دیگه و اون ذرات تک ذرات اطرافشون رو شبیه خودشون کنند.
ممکنه بخشهایی از مغز دو انسان به این طریق درهمتنیده بشه و بینشون تلپاتی صورت بگیره. یعنی در تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری بشه.