قبل شروع: این متن مناسب تمام سنین و افراد نیست.
مقدّمه اول این بود:
انسان قادره تا آگاهانه و آزادانه هر میل یا احساسی رو به وجود بیاره و از بین ببره.
اینجا یه اصلاحیه بزنم. معتقدم این گزاره درسته اما مسأله اینه که برای بحث ما لازم نیست. یعنی یه چیزهای بیشتری داره که ما برای این مبحث بهش نیاز نداریم. پس مقدّمه اول رو به این صورت اصلاح میکنم.
مقدّمه اول: انسان به اختیار خودش متعلَّق میل جنسیاش رو انتخاب میکنه.
اما ایرادات این بود:
اول از همه من چند وقت قبل از نوشتن این مطلب به شما یه منبع دادم که برید و مطالعه کنید دربارهی ژنتیکی بودن این مسئله و بعید میدونم مطالعه کرده باشید. https://t.me/FarazTed/12821 چون اگه مطالعه کرده بودید باز هم توی متنتون ژنتیکی بودن این مسئله رو زیر سوال نمیبردین.
دوم اینکه این مسئله ژنتیکیه، ارادهی انسان رو نقض نمیکنه. الان چون شما مذکر به دنیا اومدین و نمیتونید جنسیتتونو خودتون تعیین کنید اراده ندارید؟ خودتون به همه میگید مغلطه نکن بعد همچین حرفی میزنید؟
سوم بحث از بین بردن عشقتون نسبت به یه آدم یه چیزه، بحث تمایل جنسی یه چیز دیگه. حقیقتا من خودم عشق رو هیچ وقت درک نکردم و نمیخوام راجع به چیزی که درک نکردم نسخه بپیچم، ولی تمایل جنسی رو نمیشه از بین برد. هر چند میشه سرکوب کرد ولی در نهایت از بین نمیره فقط سرکوب شده + گیرم که یه آدم لزبین تمایلات جنسیشو از بین ببره، نمیتونه که تمایل جنسیای توی خودش بوجود بیاره!
در ابتدا بگم منتقدی که این ایرادات رو وارد کرده، متوجه یه تمایز خیلی مهم نشده: یه میل داریم، یه متعلَّق میل. این دو تا از هم متمایزاند. در مورد چیزی مثل میل جنسی باید این طور گفت: ما یه میل جنسی داریم که میخواد ارضاء بشه. اما متعلَّق میل جنسی از خود میل جنسی متمایزه. متعلّق میل جنسی چیز یا فردیه که میل جنسی بهش تعلّق میگیره. به عبارت دیگه، متعلّق میل جنسی چیز یا فردیه که وقتی حاضر باشه، میل جنسی تحریک و خواستار ارضاءِ خودش میشه.
اول اینکه برخلاف چیزی که منتقد در ایراد سوم به من نسبت داده، خواسته من از آدمی که خودش رو لزبین یا گی در نظر میگیره، این نیست که میل جنسیاش رو سرکوب کنه؛ خواسته فقط اینه که با اراده خودش میل جنسیاش رو به سمت جنس مخالفش هدایت کنه.
و برخلاف ادعای منتقد در ایراد دوم، کسی که میگه این کار شدنی نیست، یعنی کسی که میگه همجنسگرایی ژنتیکه، اراده انسان رو زیر سوال برده. چرا؟ خیلی ساده است. اگه بگیم متعلّق میل جنسی توسط ژنتیک تعیین میشه، پذیرفتیم که انسان آزاد نیست تا خودش میل جنسیاش رو هدایت کنه. گفتن اینکه همجنسگرایی ژنتیکه، به این معنا است که بگیم متعلّق میل جنسی انسان توسط ژنها و طبیعت تعیین میشه و انسان خودش نقشی نداره و این به معنای انکار اراده انسانه. یادتون باشه من در مورد متعلّق میل جنسی صحبت میکنم نه خود میل جنسی. میل جنسی به صورت فطری و غریزی درون ما هست اما اینکه این میل به چی تعلّق بگیره، از پیش تعیین نشده.
بیشتر توضیح میدم.
اول اجازه بدید در مورد این سوال فکر کنیم که متعلّق میل جنسی ممکنه به چه روشهایی تعیین بشه؟
سه روش بیشتر نداریم: یا توسط ژنتیک تعیین میشه (سرشت یا طبیعت یا فطرت) یا عوامل محیطی تعیین میکنند چی باشه (تربیت) یا فرد خودش انتخاب میکنه.
گزینه اول درست نیست. چرا؟
یادمون باشه کسی که میگه همجنسگرایی ژنتیکه، در اصل ادّعا میکنه اینکه میل جنسی به کی یا چی تعلّق بگیره، بر اساس ژنتیک تعیین میشه. گفتن اینکه همجنسگرایی ژنتیکه، به این معناست که بگیم متعلّق میل جنسی براساس ژنتیک تعیین میشه. و این مزخرف محضه.
برای اینکه دقیق مشخّص کنم این ادّعا که متعلّق میل جنسی بر اساس ژنتیک تعیین میشه تا چه اندازه پوچ و توخالیه، یه آزمون ذهنی طراحی میکنم (این چیزی که در ادامه میاد، صرفاً یه آزمون ذهنیه برای اینکه اثبات کنم متعلّق میل جنسی ژنتیک نیست. فیزیکدانها و فلاسفه از این آزمونها زیاد طراحی میکنند. البته پیشاپیش بابت مسائلی که مطرح میشه عذر میخوام. چیزهایی که گفته میشه شاید یکم کثیف به نظر برسه اما لازمه اینجوری بگم تا مزخرفبودن این گزاره که همجنسگرایی ژنتیکه، بزنه تو چشم).
فرض کنید یه نوزاد پسر داریم که از پدر و مادر دگرجنسگرا متولّد شده. ما این نوزاد رو از بدو تولد از خانواده جدا میکنیم و وارد یه محیط آزمایشگاهی میکنیم. این محیط آزمایشگاهی در اصل یه جامعه مثلا ده نفره است که هیچ ارتباطی با خارج خودش نداره. یعنی نوزاد تنها چیزهایی رو خواهد دید که در این جامعه صورت میگیره. فرض کنید در این جامعه هیچ زنی وجود نداره. یعنی ده تا مرد هستند که همراه با این نوزاد پسر به زندگیشون ادامه میدن. این پسر از نوزادی تنها چیزی که خواهد دید، جنس مذکره. این به این معنیه که حتی به ذهنش خطور هم نمیکنه که علاوه بر جنس مذّکر، یه چیز دیگه هم داریم به نام جنس مونث که تفاوتهایی داره.
اما بریم به اصل ماجرا: فرض کنید مردهای این جامعه برای ارضاءِ میل جنسی از سگها استفاده کنند. یعنی این پسر میبینه که عمل جنسی بین مرد و سگ صورت میگیره. به نظرتون این پسر وقتی به سن بلوغ برسه، با دیدن چی تحریک میشه؟ زن؟ مرد؟ یا سگ؟
بدون شک، سگ جواب سوال ماست.
(البته شاید کسی پیدا بشه که بخواد در مورد گزینه درست شک کنه. از اونجایی که من این آزمایش رو در عمل انجام ندادم، نمیتونم قانعش کنم. فقط میتونم بهش بگم خودش بره این آزمون رو انجام بده تا ببینه جواب درست چیه. حدودا 15 سال طول میکشه)
البته منتقد در ایراد اول به نتایج تحقیقات محقّقان پیشین ارجاع داده. اما خب من هم میتونم بگم این دانشمندان یا بیسوادند یا مغرض. یعنی چی؟ بریم سراغ ماجرای گالیله. تمام دانشمندان معتبر همعصر گالیه معتقد بودند زمین ثابته و گالیله معتقد بود زمین میچرخه. گالیله کسی بود که با جامعه علمی زمان خودش درگیر شد و اون جامعه علمی تحت حمایت و هدایت کلیسا قرار داشت. اون زمان کلیسا بود که متناسب با جهانبینیاش و البته منافعش، سمت و سوی تحقیقات علمی رو مشخّص میکرد. امروز هم همینه. مسأله اینه که علم هیچوقت آزاد نبوده (البته میتونه آزاد باشه). علم امروز توسط سیاست و البته منافع اقتصادی هدایت میشه. مطمئناً امروز نیازهای صنعت پورن در تعیین اینکه نتایج تحقیقات چی باشند، بیتأثیر نیست. پس، نتایج این تحقیقات عملی خیلی هم اعتبار ندارند.
پس، گزینه اول رد میشه. همجنسگرایی ژنتیک نیست.
اما دو گزینه دیگه هست که معتقدم هر دو دست دارند. مسلماً عوامل محیطی و تربیت بزرگترها در تعیین اینکه میل جنسی کودک به چی تعلّق بگیره نقش داره اما در نهایت این اختیار و اراده خود انسانه که دست بالا رو داره.
توضیح میدم:
برگردیم به آزمون خودمون. حالا بیایید یکم تنوع بدیم. فرض کنید در این جامعه مردان برای ارضاء میل جنسیشون علاوه بر سگ به سراغ خرس و گربه (به یاد شرودینگر) هم میرن. البته دقیقا به این صورت که هر فرد تنها به سراغ یه حیوان میره. یعنی اینکه در این جامعه، افراد بر اساس اینکه متعلّق میل جنسیشون چی باشه، به سه دسته تقسیم میشن: سگگرا، گربهگرا و خرسگرا. این پسر تمام اینها رو میبینه.
حالا یه سوال: با فرض اینکه این پسر تحت نفوذ هیچ دستهای قرار نداره (یعنی اینجوری نیست که یه دسته مدام تو گوشش بخونه که ما خوبیم اونها بدن) و البته، با فرض اینکه این پسر هیچ ترس یا نفرتی نسبت به هیچ یک از سه حیوان مذکور نداره، به نظرتون میل جنسی پسر به چی تعلّق خواهد گرفت؟ سگ، گربه یا خرس؟
بدون شک این پسر قادر خواهد بود به اختیار خودش از بین سه گزینه انتخاب کنه. شاید یکی رو انتخاب کنه، شاید دو تا رو انتخاب کنه، شاید هم هر سه رو انتخاب کنه. اما مسأله دقیقاً اینه که
پسر به اختیار خودش متعلّق میل جنسیاش رو انتخاب میکنه.
مساله اصلی در این فرض اینه که هیچ دستهای تلاشی نکرده تا یه گرایش خاص رو بر پسر تحمیل کنه. اگه هیچ محدودیتی بر پسر وارد نشه، طبیعتا پسر قادر خواهد بود از بین سه گرایش یکی رو انتخاب کنه.
حالا بیایید در فرضیات دست ببریم. فرض کنید این دستهها به صورت قبیلهای عمل کنند، یعنی هر دسته مدام بر تمایز خودش از دستههای دیگه تأکید کنه و از اعضاش انتظارِ وفاداری و اطاعت محض در قبال دسته خودی و همچنین، نفرت از سایر دستهها داشته باشه. در این شرایط، اگه پسر توسط تنها یه دسته، مثلاً دسته سگگرا، بزرگ بشه، متعلّق میل جنسیاش چی میشه؟
نکته اصلی در این فرض اینه که دسته سگگرا تلاش میکنه با استفاده از فنون تربیتی یه گرایش خاص رو به پسر تحمیل کنه، به عبارت دیگه، سگگرایی رو درونیسازی کنه.
وقتی پای تربیت میاد وسط، اینکه این پسر به چی گرایش پیدا کنه، به موفق بودن یا نبودن تربیت و فرایند درونیسازی بستگی داره. اگه دسته سگگرا در این تلاش موفق عمل کرده باشه، پسر سگگرا خواهد شد و اگه شکست بخوره، پسر نه تنها از سگگرایی بلکه از هر کسی که سگگرا باشه، متنفر خواهد شد و به چیزهای دیگه متمایل خواهد شد.
اما حتی در اینجا هم موفق بودن یا نبودن فرایند تربیتی، نافی اراده پسر نیست. این پسر اگه بخواد در نهایت خودش تصمیم میگیره که چی رو انتخاب کنه. اگرچه که یه مسأله دیگه هم هست.
مساله اینه: در تربیت یا درونیسازی یه ارزش، به طرق مختلف تلاش میکنیم تا فرد رو از فکرکردن و یا عملکردن به شیوههای خاصی از تفکر یا عمل که ضد ارزش در نظر میگیریم، منع کنیم. تربیت در اصل محدودسازی ذهن فرده. اما مساله دقیقا همینه که انسان قادره بر هر محدودیتی غلبه کنه. فقط کافیه اراده داشته باشه و نترسه. فرد اگه یه مبارز باشه، هر چقدر هم که یه جامعه ارزشهای سفت و سختی داشته باشه، قادر خواهد بود که تمام ارزشهای باطل رو تخریب و از نو بسازه (میتونم مثالهای زیادی بزنم، اما لازم نیست. محمّد عالیترین مثاله تا بفهمیم یه انسان مبارز دقیقا چطور عمل میکنه).
امیدوارم با این آزمون ذهنی ساده مشخّص شده باشه که چرا معتقدم انسان به اختیار خودش متعلّق میل جنسیاش رو انتخاب میکنه.
فقط دو تا نکته بگم:
اینجوری نیست که هر فردی که به همجنس خودش گرایش داره، با اختیار و انتخاب خودش باشه. وجود این گرایش در یه عده حاصل تربیت اشتباه بزرگترهاست. اما این به این معنی نیست که قادر نباشند کنترل امیال خودشون رو به دست بگیرند.
اگرچه این دوستانی که باهاشون درگیر شدم، کاملاً اختیاری به این سمت رفتند. منظورم اینه که طرف دو تا فیلم مزخرف دیده در مورد عشق پاک دو تا زن به همدیگه و صرفاً جوگیر شده و میخواد خودش هم این عشق پاک رو زندگی کنه (البته ممکنه این دو نفر اینجوری نباشند، اما آدمهای زیادی همیناند). اما مسأله اینه که آدم نباید هر چیزی رو بخواد. یه سری چیزها اشتباهاند. اینکه چرا ازدواج همجنس اشتباهه، در مطالب بعدی توضیح میدم.
اما این رو به یه دوست دیگه گفتم، اینجا هم میذارم:
من: «همجنسگرایان یه نمونه خوب از این آدمهان. طرف فکر میکنه چون عشق یه چیز طبیعی و غریزیه، پس هر شکلش خوبه.
عشق به همجنس و ازدواج باهاش در بلندمدت و بخصوص اگه تبدیل به قانون بشه، اختلال ایجاد میکنه»
دوست: «ممنون از شما
این مورد رو مخالفم و دلیلم رو هم زیر پست خودتون گفتم (سال ها وضعیت بشر همینجوری بوده و البته ۴۵۰ گونه جانوری) و من معتقدم اون هم طبیعیه با اینکه به دید ما طبیعت معیوبیِ. چون همونطور که انسان دگرجنسگرا میتونه بارها عاشق بشه، فرد همجنسگرا هم همینطوره (طبق چیزی که توی کتاب روانشناسی عمومی کرول وید و چند منبع دیگه خوندم)
معتقدم این بخشِ ذهن مربوط به عشق و گرایش جنسی، مثل دو زمین اند با خاک متفاوت که یک جا فقط یک نوع گیاه میتونه رشد کنه و جای دیگه گیاهان مخصوص خودش رو داره
من خودم هم با مسئله LGBTQ مخالفت هایی دارم ولی معمولا سعی میکنم متعصب نباشم و دیدگاه های معتبر و مستند جدید رو هم پذیرا باشم»
من: «اینکه در بین جانوران هم مشاهده میشه، دلیل خوبی برای توجیه نیست.
اینکه همیشه در جوامع انسانی بوده، دلیل بر بیماری اون جامعه است.
در یونان این مساله بوده و جامعه یونانی زمان سقراط بیمار بوده.
اما من دارم از قانون صحبت میکنم. مساله این نیست که تو توی خلوت خودت میخوای چه کار کنی.
اما حق نداری علنیاش کنی. یعنی قانون نباید ازدواج همجنسبازان رو تایید کنه. چون تو غرب الان به لحاظ قانونی مجازه و این خطرناکه. این مساله هیچوقت نباید در ایران قانون بشه.
این قانونی بشه، کشور با بحران نیروی کار مواجه میشه. اگه غرب تا الان به بحران نخورده، به این دلیله که داره از کشورهای منطقه ما و حتی آفریقا نیروی کار میگیره.
مثلا همون دو تا بچه رو در نظر بگیر.
به من مربوط نیست این دو تا دختر میخوان در خلوت خودشون چه کار کنند. اصلا بشینند امیال همدیگه رو ارضاء کنند. اما یه وظیفه مهم دارند: بچهآوری. و این بهترین حالتش اینه که در یه خانواده معمولی متشکل از زن و مرد انجام بشه.
و این بچهآوری فقط یه وظیفه است. اینجوری نیست که بخواهیم این رو به تنها وظیفهشون تبدیل کنیم. فهم این مساله خیلی مهمه»
فعلا تا همینجا باشه، تا بعدا به مقدّمات دیگه بپردازم.