ویرگول
ورودثبت نام
رایزن
رایزن
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

در ردّ ازدواج هم‌جنس (رفع ایرادات وارد بر مقدّمه سوم و نتیجه‌گیری)

رفع ایرادات وارد بر مقدّمه سوم

مقدّمه سوم چنین بود:

ازدواج هم‌جنس در روند بقاءِ جامعه اختلال ایجاد می‌کند.

دوستان معتقدند روش‌هایی برای فرزنددار شدن خانواده‌های هم‌جنس وجود دارد، از جمله آن‌که فرزندی را به سرپرستی قبول کنند و یا با روش‌هایی مانند رحم اجاره‌ای (!) و پیوند رحم و یا بانک اسپرم صاحب فرزند شوند.

اما ببینیم این روش‌ها چه ایراداتی دارند.

سرپرستی فرزند قابل قبول نیست. چرا که در این روش خانواده هم‌جنس سهم خود را در بقاءِ جامعه اداء نمی‌کند.

در یک جامعه آزاد، حقّ حیات همه به رسمیت شناخته می‌شود، یعنی از حیات همه مراقبت می‌شود. در نتیجه، حکومت در مقام عقل تصمیم‌گیر جامعه وظیفه دارد از حیات این کودکان مراقبت کند. اما اگر یک خانواده به نتواند فرزندی به بار آورد، می‌تواند یک یا چند تن از این کودکان را به فرزندی قبول کند و با تأمین معاش آن‌ها سهم خود را در حفظ بقاءِ جامعه (که به معنای حفظ آزادی خویش و همگان است) اداء کند.

اما فرزندخواندگی تنها برای انسانی مجاز است که به دلیل یک نقص جسمانی غیرقابل رفع قادر نیست فرزندآوری کند.

انسانی که قادر به فرزندآوری است، پیش از هر چیز وظیفه دارد خود فرزندی به این دنیا آورد. چرا که اگر این انسان نخواهد خود نقش خود را در حفظ بقاء جامعه ایفاء کند، کودکی وجود نخواهد داشت که آن انسان دیگر بتواند به فرزندی قبول کند.

یک خانواده هم‌جنس نمی‌تواند فرزندی به این دنیا آورد و این ضعف ریشه در نقص جسمانی والدین ندارد. دلیل این ضعف خودخواهی دو انسان بالغ است که حاضر نیستند به خاطر صلاح همه از امیال جزئی خویش دست بکشند.

خانواده هم‌جنس مجاز نیست کودکی را به فرزندی قبول کند. چرا که این عمل، اجحافی است در حقّ انسانی که به دلیل نقص جسمانی قادر به فرزندآوری نیست.

این از فرزندخواندگی.

اما رحم اجاره‌ای.

رحم اجاره‌ای باطل است چرا که در این روش، زن به دستگاه جوجه‌کشی تبدیل می‌شود.

مردی که حاضر نباشند به وظیفه خود عمل کند و با یک زن تشکیل خانواده دهد، قادر نخواهد بود فرزندی به این دنیا آورد.

اما بنا به گفته دوستدارانِ جامعهِ مظلوم و دوست‌داشتنیِ رنگین‌کمانی [این طعنه بود] این دسته از مردان می‌توانند با اجاره رحم یک زن فرزندی به این دنیا آورند و بدین روش سهم خود را در حفظِ بقاءِ جامعه اداء کنند. اما همان‌طور که گفته شد، ایراد این روش آن است که از زن دستگاه جوجه‌کشی می‌سازد.

برای فهم این موضوع باید به بررسی این سوال بپردازیم که چه زنی حاضر خواهد شد رحم خود را به این مردان اجاره دهد. زنی که با کار و کوشش خود و یا همسرش روزگار می‌گذراند، هیچ‌گاه حاضر نمی‌شود رحم خود را به این مردان اجاره دهد. تنها زنی این کار را انجام می‌دهد که از یک طرف در تنگنای مالی به سر برد و از طرف دیگر، تنها سرمایه‌اش برای ورود به بازار کار رحم‌اش باشد. این بدین معنی است که با زن به‌مثابه دستگاه جوجه‌کشی برخورد کنیم.

رحم اجاره چیزی نیست به جز استثمار زن و باطل است.

اما پیوند رحم چیست؟

به گفته تارنمای ستاره:

«در سال‌های اخیر تلاش‌های بسیاری برای پیوند رحم در میان زنانی که بطور مادرزاد از این عضو محروم بوده یا در اثر بیماری مجبور به حذف آن شده‌اند، انجام شده است. برای کاندید شدن در فرآیند پیوند رحم، زنان باید در سن تولد فرزند (در دهه 30 سالگی‌شان) بوده و دارای رحم نباشند. این پیوند طوری طراحی شده که موقت باشد و ایده مطرح این است که زنان باردار خواهند شد، یک یا دو فرزند خواهند داشت و سپس رحم از بدن آن‌ها برداشته می‌شود.
دلیل این موضوع آن است که پس از جراحی، زنان مجبورند داروهای عدم پس‌زنی مصرف کنند که سیستم ایمنی را سرکوب کرده و آن‌ها را در مقابل بیماری‌ها و عفونت‌ها آسیب‌پذیرتر می‌کند. اولین پیوند رحم جهان در سال 2000 روی یک زن 26 ساله از عربستان سعودی انجام شد، اگرچه این تلاش موفقیت‌آمیز نبود اما محرکی برای انجام تحقیقات وسیع در سراسر دنیا شد.
نخستین تولد از رحم پیوندی در ماه سپتامبر سال 2014 در یک زن 36 ساله رخ داد که بدون رحم متولد شده بود. 9 زن در سوئد پیوند رحم از دهنده زنده دریافت کرده‌اند. پنج نفر از این اهداکنندگان مادران گیرنده‌های پیوند بودند، به‌ عبارت‌ دیگر در صورت موفقیت این زنان در بارداری نوزاد در واقع از رحم مادربزرگش متولد شده است. هیچ محدودیت سنی برای اهداکنندگان وجود ندارد و آن‌ها باید فقط دارای رحم سالمی باشند.
زنانی که این رحم را از بدو تولد نداشتند، اولین عادت ماهانه را تجربه می‌کنند. افزون بر این، تمامی زنان نوسانات هورمونی را تجربه می‌کنند که زمان چرخه‌های عادت ماهیانه را تنظیم می‌کند.
پزشکان بر این باورند، بسیاری از پیوندهای اعضای بدن، در صورتی که ارگان در بدن میزبان کارآمد باشد، موفق خواهد بود اما در پیوند رحم، موفقیت پیچیده‌تر است و نه تنها رحم باید در بدن میزبان کار کند، بلکه زن باید توسط آن کودک سالمی را نیز به دنیا بیاورد.»

روش این پیوند چنین است:

«در ابتدا باید یک رحم به همراه رگ و عروق آن از یک اهداکننده زنده و یا یک فرد فوت شده جدا شود. سپس ارگان جدا شده باید به سرعت به فرد دریافت‌کننده منتقل شود و عملکرد صحیح داشته باشد و در نهایت عملکرد صحیح رحم باید منجر به قاعدگی در فرد شود.
فرزند حاصل از این پروسه باید از طریق سزارین به دنیا بیاید تا اولا به عضو پیوندی استرس وارد نشود و ثانیا فرد به دلیل عدم پیوند سیستم عصب به رحم نمی‌تواند عضلات خود را منقبض کند. پس از پیوند و در زمان بارداری نیز فرد گیرنده باید داروهایی برای پس نزدن عضو پیوندی مصرف کند که ممکن است عوارض جانبی برای فرد به همراه داشته باشد.
پس از آن او باید یک سال به انتظار بماند تا در صورتیکه فرد عوارض و مشکل حادی نداشته باشد از طریق لقاح آزمایشگاهی باردار شود. در این شیوه یک تخمک در لوله آزمایشگاهی بارور می‌شود و بعد درون رحم کاشته شود. زن با رحم پیوندی نمی‌تواند به‌ طور طبیعی باردار شود، زیرا تخمدان‌ها به رحم پیوندی متصل نیستند. مادر خواهد توانست رحم را برای یک تا دو بارداری نگه دارد و بعد لازم خواهد بود که پزشکان این رحم را خارج کنند تا زن بتوانند مصرف داروهای ضد رد پیوند را متوقف کند.»

این عمل خطراتی نیز دارد:

«· هر نوزاد این زن باید از طریق عمل سزارین متولد شود، چراکه رحم پیوندی احتمالا بیش‌ از حد شکننده است که بتواند زایمان طبیعی را تحمل کند.
· داروهای ضد رد پیوند که مادر مجبور است دریافت کند، علاوه بر خطرات معمول عفونت، ممکن است به جنین در حال رشد آسیب برساند.
· نوزادانی که از این طریق به دنیا می‌آیند معمولا کوچکتر از حد میانگین خود هستند.
· در این وضعیت مادر در معرض فشار خون بالا است.
· جراحی پیوند رحم یکی از جراحی‌های پیچیده است و از آنجاییکه سازمان‌های بیمه تمایلی برای پرداخت پیوندهای رحم ندارند هزینه بالایی دارد.»

مردان نیز می‌توانند بدین روش باردار شوند اما

«پیوند رحم این پرسش را مطرح می‌کند که آیا از لحاظ پزشکی می‌توان رحم را به مردان پیوند زد و آنان را باردار کرد. گرچه از لحاظ فنی این کار امکان‌پذیر است، لازم است بازسازی جراحی کل لگن مرد انجام شود و پس‌ از آن نیاز به مصرف مجموعه پیچیده‌ای از هورمون‌ها خواهد بود تا بدن مرد برای بارداری آماده شود.»

همان‌طور که مشخّص است هزینه این روش بسیار بالا است. برای آن‌که نوزادی بدین طریق به دنیا آید، نیاز است هزینه‌های بسیاری صورت گیرد.

تا زمانی‌که یک مرد و زن می‌توانند به روش‌های کم‌هزینه‌تر نوزادی به این دنیا آورند، عقل حکم می‌کند این روش مورد استفاده قرار نگیرد.

یک ازدواج هم‌جنس میان مردانی صورت می‌گیرد که حاضر نیستند به تکلیف خود مبنی بر ازدواج با زن عمل کنند. چنین خانواده‌ای نه به‌خاطر نقص جسمانی والدین بلکه به‌خاطر خودخواهی‌شان قادر نیست سهم خود را در بقاءِ جامعه ایفاء کند.

این والدین حاضر نیستند به تکلیف خود در قبال جامعه عمل کنند. در نتیجه، جامعه نیز حقّ ندارد به‌خاطر خودخواهی آن‌ها سراغ چنین روش پرهزینه‌ای رود.

جامعه‌ای که چنین کاری انجام می‌دهد جامعه‌ای است مسرف و بنابراین، باطل. چرا که

انسان حقّ ندارد بیش از نیاز خود از امانت‌های طبیعی (یا الهی) بهره‌برداری کند.

اما بانک اسپرم چطور؟

این روش برای زنان به کار می‌رود.

در این روش زنی که نه می‌خواهد با یک مرد تشکیل خانواده دهد و نه حاضر است رابطه‌ای جنسی با مرد برقرار کند، به سراغ بانکی از اسپرم‌های اهدایی مردان می‌رود و با خرید چند عدد اسپرم خود را حامله می‌کند.

در بدو امر چنین به نظر می‌رسد که مشکلی وجود ندارد؛ از یک طرف، زن خود نوزادی به دنیا می‌آورد و از طرف دیگر، نه استثماری هست و نه هزینه گزافی خرج می‌شود. اما با نگاه دقیق‌تر معایب این کار نیز روشن می‌شود.

نمی‌دونم چرا اما حس می‌کنم این وسط در پرانتز بگم که من در این متن دارم از یه جامعه آزاد و قوانینش صحبت می‌کنم. داریم برای یه جامعه آزاد قانون وضع می‌کنیم و ادعای من اینه که ازدواج هم‌جنس برخلاف آزادیه و بنابراین نباید قانونی بشه.

به ازای هز زنی که حاضر نباشد با مرد رابطه جنسی داشته باشد، یک مرد وجود دارد که نمی‌تواند میل جنسی‌اش را با زن ارضاء کند. او مجبور است به سراغ روش‌های دیگر رود.

این روش‌ها چیست؟

یک روش آن است که مرد میل خود را با یک مرد ارضاء کند. اما این کار باطل است. همان‌طور که در بالا مشخّص شد، یک جامعه آزاد نباید به مردان اجازه دهد با یک‌دیگر ازدواج کنند، چرا که با این کار بقاء خویش و بالتّبع، حقوق و آزادی همگان را به خطر می‌اندازد. در نتیجه،

اگر زنان نخواهند با مردان رابطه داشته باشند و یا ازدواج کنند، مردان از حقّ تشکیل خانواده محروم خواهند ماند.

از طرف دیگر، مردانی نیز هستند که علاقه‌ای ندارند با جنس موافق خود ارتباط جنسی داشته باشند. اگر این مردان نتوانند با زنان رابطه داشته باشند، به روش‌های دیگر مانند خودارضائی، تجاوز جنسی و یا خرید خدمات جنسی روی خواهند آورد. در هر کدام از این سه روش حقوق یک جنس زیر پا گذاشته می‌شود.

در خودارضائی، مرد از حقّ و تکلیف خود برای تشکیل خانواده و یا داشتن یک رابطه جنسی سالم با غیر خود محروم می‌شود.

در تجاوز جنسی، مرد حقوق زن را زیر پا می‌گذارد.

خرید خدمات جنسی نیز باطل است چرا که در این روش مرد برای ارضاءِ امیال خویش زن را استثمار می‌کند. مرد تنها زمانی می‌تواند خدمات جنسی بخرد که فروشنده‌ای باشد. اما چه زنی حاضر است خدمات جنسی بدهد؟ زنی که غیر از آلت تناسلی خود هیچ سرمایه دیگری ندارد. مرد برای خرید خدمات جنسی باید زن را به ابزار ارضاء امیال خویش تبدیل کند.

نتیجه‌گیری

حقّ تکلیف است.

انسان تنها تا جایی از حقّ برخوردار است که به تکالیف خود عمل کند (به قول شاملو، انسان دشواری وظیفه است).

انسان در ازدواج هم‌جنس حقوق غیر خود (جامعه و سایر انسان‌ها) را زیر پا می‌گذارد.

حقیقت آزادی، آزادی همگان است (آزادی من نباید آزادی غیر من را از بین ببرد).

ازدواج هم‌جنس باطل است و قانون نباید آن را به رسمیت بشناسد.

مسأله هم‌جنس‌بازانجهاد تبیین
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید