قبل شروع: این متن یهویی شد. خیلی ربطی به قبل و بعد نداره. فقط با یه مغلطه از سوی قشر متعصب مذهبی مواجه شدم، به نظرم رسید بد نیست اینجا هم نقدش کنم.
به این هم سر بزنید: https://t.me/hekmatmotlagh
مغلطه چیه؟
چه نقدی بهش وارده؟
این هم یه مغلطه دیگه است.
نان درآوردن مطلقا حق زنه. این حق رو اسلام بهش داده و چون حقشه، وظیفهاش هم هست.
تو محیط خشک و سخت و بخاطر سختی تامین معاش، زن از این وظیفه معاف شد.
امروز فناوری به حدی پیشرفت کرده که زن میتونه از این حقش استفاده کنه. هیچکس هم حق نداره مانعش بشه. پس مطلقا وظیفهاشه.
اما تایپ و کارمندی و فروشندگی مگه چشه؟
چرا این ایرانیها اینقدر نوکرصفتاند.
نوکرصفت کسیه که در برابر ارباب (یا آدم بالاتر از خودش به لحاظ جایگاه اجتماعی) کرنش میکنه، اما پایینتر از خودش رو تحقیر. این اخلاق گند رو زیاد دیدم. همه اینجوری نیستند، اما ایرانیهای نوکرصفت زیادی دیدم. شما هم درست بگردید، خواهید دید.
کارمندی چه ایرادی داره؟ فروشندگی چه ایرادی داره؟ زن استاد دانشگاه باشه ایراد نداره، اما فروشنده بشه، حرمتش از بین رفته!!!!
البته تو ایران چیزی مثل تایپ یا فروشندگی ایراد داره.
میدونید ایرادش چیه؟ اینکه تو قانون کار، به صاحب سرمایه اجازه داده میشه صاحب نیروی کار رو استثمار کنه.
فروشندهها استثمار میشن. چون قانون مثلا اسلامی این خرابشده به سرمایه اجازه استثمار کار رو داده.
هیچ مشکلی نداره اگه زن بخواد فروشندگی کنه.
قشر متعصب به جای این مغلطهبازیها، از حکومت بخواد قانون کارش رو اصلاح کنه تا زن استثمار نشه. به جای خانهنشین کردن زن، قانون کار رو اصلاح کنیم تا زن بتونه با حفظ شأن و حرمتش به مشاغلی مثل فروشندگی یا تایپ در درون اجتماع بپردازه.
پ.ن: من مارکسیست نیستم، یعنی مثل اون مسعود بیشرف از اسلام به عنوان پوششی برای افکار مارکسیستی استفاده نمیکنم. اما واقعیت زشت جامعه ما اینه که قانون کار ما اجازه استثمار نیروی کار رو فراهم کرده. هر کسی که به این قانون باطل شکایت داره، لزوما مارکسیست نیست.