دو تا حادثه خیلی عجیب شدند. یکی مرگ پیروز و دومی تداوم مسمومیت دختران.
حقیقت اینه که ما درون یه فضای تیره و تار قرار داریم که تشخیص حقیقت از دروغ خیلی سخت شده. حقیقت ماجرای این دو تا چیه؟ نمیدونم. هر کس یه تئوری توطئه برای خودش داره.
اما سوال اینه که چرا این فضا به وجود اومد. به نظرم مطالعه کتاب تجربه مدرنیته اثر مارشال برمن میتونه راهگشا باشه. حدودا ده یازده صفحه از این کتاب رو اینجا میذارم. در مورد وضعیت روسیه اوایل قرن 20 توضیح داده. مسلماً وضعیت ایران تفاوتهای زیادی با مورد روسیه ترازی داره؛ برای مثال، دشمنان حکومت تزاری رسانههایی نداشتند که بیست و چهار ساعته مشغول مسموم کردن اذهان اتباع اون حکومت باشند. اما خب اگه بگردیم، شباهتهایی هم پیدا میشه.
اینجا متن دادخواست مطرح شده. خیلی مهم نیست. از دادخواست میگذرم و میرسم به این
اینجا هم در مورد شوراهای کارگری صحبت کرده. از اون هم میگذرم تا برسم به این:
اون قبلیها رو بذاریم کنار. چیزی که میخوام بگم اینجاست:
مقصر اول بیاعتمادی مردم خود حکومته، نه رسانههای دشمن.
شواهد زیادی براش وجود داره. فقط کافیه برید با یکی که تو ماجرای بورس دو سه سال پیش زیان کرد، صحبت کنید تا بفهمید چرا به نظام بیاعتماد شده.