تو این یک ماهی که از ورودم به حوزه دیجیتال مارکتینگ و کارآموزیم میگذره با ابزارها و مفاهیم زیادی آشنا شدم مثل یادگیری تولید انواع محتوا، ایمیل مارکتینگ ، گوگل آنالیتیکس،نحوه اجرای کمپین تبلیغاتی و مانند اینها. ابزارهایی که به نظرم اگه خوب درک بشن و به زمان استفاده و نحوه به کارگیری ابزارها توجه بشه می تونید کسب وکار خودتون رو توحوزه آنلاین رونق بدین و با تکنیک هایی که وجود داره میتونید تمایز ایجاد کنید.
تو این مقاله قصد ندارم از ابزارها ومفاهیمی که تازه آشنا شدم برای شما صحبت کنم قطعا با یه مقاله نه میتونم و نه دانشش رو دارم که ابزارها رو به صورت کامل و باجزییات توضیح بدم (گرچه تو مقاله های قبلیم آشناییم با یکسری ابزارها رو به طور مختصر توضیح دادم) شما می تونید با یه سرچ ساده تو اینترنت اطلاعات خوبی در رابطه با دیجیتال مارکتینگ بدست بیارید. اگه دوست دارید حرفه ای وارد این حوزه بشید پیشنهاد می کنم از دوره بازاریابی دیجیتال آقای عادل طالبی استفاده کنید به صورت گام به گام مطالب رو به شیوه ساده آموزش میدن و هم شناخت جامعی از این حوزه به شما میدن تا با بینشی که بدست میارید مسیر بازاریابی دیجیتال رو شفاف ببینید و از سردرگمی دربیاید.
اما الان قصد دارم تجربیات حضورم به عنوان کارآموز رو درحال وهوای استارتاپی براتون توضیح بدم و یکسری مفاهیم راهگشا که تو بطن این روزهایی که دارم در اکوسیستم دیجیتال مارکتینگ بدست میارم رو باشما به اشتراک بزارم.مفاهیمی که تو دانشگاه یا کتاب های مختلف شاید بارها وبارها اسمشون به گوشم خورده بود ولی با تمام وجود درکشون نکرده بودم و بهتر بگم کمتر کسی رو دیده بودم که اطلاعاتی که بدست آورده توی رفتارش هم نمود پیدا کرده باشه.درادامه با من همراه باشید.
به نظرم اولین و مهمترین کاری که یک دانشجو باید انجام بده طرح سوال خوب در ذهنشه!
چون با تجربه به من ثابت شده که اگه سوال خوبی تو ذهنت شکل نگیره چیز قابل داری هم نصیبت نمیشه واسه همین قبل ازاینکه بخوام درخواست کارآموزی رو بفرستم شوق و اشتیاقی که واسه پر کردن چاله هایی که تو ذهنم کنده بودم منو وادار می کرد که بعد از قبول شدن به وجوهی که قصد داشتم تو حوزه بازاریابی دیجیتال و نحوه مدیریت تیم بهشون آگاه بشم بیشتر فکر کنم و با سوال های خوب وارد بشم.
چیزی که تا قبل از کارآموزی تو اطرافیانم خیلی دیده بودم این بود که به نسبت تلاشی که میکنن خیلی کمتر بدست میارن و همیشه نا امیدن. کمتر کسایی رو دیده بودم که از لحاظ سخت کوشی مساوی با همون عده کم دستاورد بودن ولی سودشون زمین تا آسمون متفاوت بود. این موضوع منو به فکر فرو میبرد که چرا با این حجم از تلاش سود قابلی رو بدست نمیارن! ولی ایمان داشتم یه چیزی تو این سخت کوشی کمه و باعث میشه دستاورد قابلی هم بدست نیاد. متوجه شدم سختکوشی به تنهایی نمیتونه دلیل موفقیت بزرگی باشه زمانی کارسازه که هوشمندانه انجام بشه و با امید تلفیق شده باشه.
به عنوان صاحب کسب وکار برای اینکه از منابع انسانی بیشترین نتیجه گرفته بشه لازمه مهارتهای رهبری رو تو خودمون تقویت کنیم.چون در اول کار و با تعداد منابع انسانی کم بهترین نقشی که ما به عنوان صاحب کسب وکار می تونیم برای خودمون انتخاب کنیم نقش رهبریه. برای ایفای این نقش در سازمانمون لازمه نکات زیادی رو بهش مسلط بشیم اما 3 تا نکته مهم که متوجه شدم برای رهبری کردن باید به کارگرفته بشه رو برای شما به طور مختصرنام میبرم:
رهبران بیشتر به عملکرد کل تیم اهمیت میدن تا افراد تیم(جامع نگری)
مدیران اغلب دربرابر تغییرات مقاومت نشون میدن ولی رهبران همیشه درحال تلاش برای تغییر و بهبود شرایط هستن(تفاوت درنگرش)
رهبران دوست دارند مدام راهکارجدید ارائه بدن و راههای جدیدی رو تجربه کنن حتی اگه بدونن موفق نمیشن.(ریسک پذیری)
در کل رهبران با دوراندیشی جهت حرکت رو به سمت هدف حفظ میکنن و با تشویق کردن و انگیزه دادن به مدیران وکارکنان، کسب و کار رو همیشه درحال حرکت و روبه جلو نگه می دارن.
کمتر کسب وکارهایی رو دیدم که صاحب کسب وکاراختیاراتی که به افرادسازمانش تفویض می کنه رو به صورت نصفه نیمه یا نمادین انجام نداده باشه. تو کارآموزی متوجه شدم شرکت هایی که پویا هستن و صاحبان پیشرویی در بین رقبا دارن یکی از دلایلش، تفویض اختیار واقعی کارها به کارمندان مربوطه هستش. تفویض اختیار باعث میشه مدیر ذهنش از کارهایی که شاید بارغبت زیادی نخواد انجام بده یا زمان انجام اون کار رونداره به نیروهای سازمانش محول کنه و اون شخصی که این کار بهش محول شده به خاطر اعتماد مدیر تمام سعی و تلاشش رو میکنه که کار به نحو احسن و باجزییات بهتر انجام بشه .درمقابل مدیر به دلیل سپردن کار به کارمندان میتونه با انرژی بیشتری کارهای مهمتری رو انجام بده.در واقع مثل مفاهیم شیمی یک موازنه انرژی بین مدیر و کارمند اتفاق میفته که به نفع کل سازمانه.
در بازاریابی دیجیتال نباید اینگونه برداشت بشه که بدون داشتن نگرش بازاریابی و فقط با شناخت ابزار می تونیم در کسب وکارمون به موفقیت برسیم.برای اینکه بتونیم اهدافی تعیین کنیم و مخاطبان هدفمون رو بشناسیم باید شیوههای بازاریابی رو هرچند کم یادگرفته باشیم تا برای اجرای هرچه بهتر اهداف بازاریابیمون از ابزارهای دیجیتال استفاده کنیم. تا وقتی که ندونیم دقیقا نیاز مشتری چیه و چه محصول وخدماتی باعث میشه مشتری جذب بشه نمیتونیم مشتریان زیاد داشته باشیم و عملا داده های ابزارها نمیتونن به ما در بهبود شرایط کمک کنن.زمانی که ما ندونیم برای اثربخشی بیشتر باید چه بسته بندی برای محصول انتخاب کنیم ،چه رنگی مناسب محصول ماست،چه محتوایی مناسب سن مخاطبه وماننداین ها.باید نگرش بازاریابی داشته باشیم تا فهم مناسبی از نیازمشتری پیداکنیم تا مشتری رو با ارائه محصولات مناسب در زمان مناسب و با لحن مناسب وفادارکنیم.تکنیک هایی یاد بگیریم که علاوه براینکه محصول وخدمات خوب وباکیفیت ارائه میدیم بتونیم مشتری رو با ایده های خلاق سرگرم کنیم و به نوعی توجهش رو به کسب وکارمون از دست ندیم. تا بتونیم متقاعد کنیم که به تعداد بیشتری ازما محصول خریداری کنه و به خاطرحس خوبی که از خریدش ازما بدست میاره مارو به آشناهاش معرفی کنه.و موضوعی که خیلی اهمیت داره اینه که علاوه بر انجام درست و کامل وظیفه خودمون درقبال مشتری باید برای ایجاد تمایز در ذهنش خدمتی ارائه بدیم که مشعوف بشه و این حس خوب رو با دوستانش به اشتراک بزاره.پس برای بازاریابی نیاز به نگاه تیزبینانه برای جذب و نگهداری مشتری داریم.در توضیح محصول به مشتری نباید مدام به ویژگی های محصولمون اشاره کنیم باید خوب گوش کنیم نیاز مشتری چی هست تا از کارکرد و فایده ای که محصول ما برای مشتری داره صحبت کنیم.
شیوه های فروشندگی درسال های اخیر تغییر کرده و بسیار ظریف وهوشمند باید فروش انجام بشه .به صورتی که به جای اینکه اول خودمون رو فروشنده بدونیم باید مشاور باشیم و به مشتریانمون درفرآیند خرید( قبل و بعداز خرید )مشاوره بدیم. مشتری رو تنها نزاریم وبه واسطه اطلاعاتی که بهش میدیم سعی کنیم اعتمادش روجلب کنیم وسوالاتی که براش مطرح میشه درباره محصول یاخدماتمون روبهش پاسخ بدیم و حتی بعداز خرید هم با ارسال ایمیل یاپیامک به مشتری ازآخرین تغییراتی که به محصول داده شده یا نحوه نگهداریش آگاه کنیم. در دنیایی که در حوزههای مختلف هرلحظه اطلاعات جدیدی بدست میاد و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشه دیگه نگه داشتن و نبخشیدن اطلاعات به دیگران برای ما نفعی نداره وباعـث لطمه به برند ما و کاهش احتمال موفقیت میشه.به نظرم برای دوام آوردن در کسب وکارها باید یادگیرنده و یاددهنده باشیم تا هم خودمون از اطلاعات بهروز استفاده کنیم هم کارمندان و مشتریانمون رو از این اطلاعات بی بهره نزاریم.وقتی کسی به سوالی برمیخوره که ذهنش رو درگیر کرده بالاخره طی بازه زمانی کوتاهی به جوابش میرسه چه بهتر که ما دردسترس باشیم وبه واسطه ما به جوابش برسه.هم ما رو به خاطرمیسپاره برای کمکی که کردیم هم احتمال خرید خودش یا تبلیغ ما به آشناهای خودش افزایش پیدا میکنه.سخاوت مندی در آموزش کسب وکار رو زنده نگه می داره و باعث نوآوری در خدمت رسانی و محصول میشه.در ضمن این باور درما تقویت میشه که اطلاعات تمام شدنی نیست و بی نهایت میتونیم بدست بیاریم.یادگیری و آموزش دادن رو به چشم یک استراتژی برای کسب وکار نگاه کنیم تا از این اقیانوس بی کران اطلاعات، بیشتر و بیشتربدست بیاریم و همکاران ومشتریانمون رو بهرهمند کنیم.به میزانی که اطلاعات باسخاوت به مشتری داده بشه، هم بهتر درذهن مشتری میمونه و ما هم بیشتر در دل مشتری نفوذ می کنیم.با سخاوت مندی بیشتر، وفاداری مشتری به کسب وکارمون رو افزایش میدیم.
پس دراین جنگ سخاوت، سخاوت مندتر برنده است.
یکی دیگه از تجربیاتی که در کارآموزی باهاش مواجه شدم این بود که از عوامل مهم درتمایز شرکت های با بازدهی بالا نسبت به رقبا ارج نهادن به کارمندانه. نباید نقش تک تک افراد تیم در موفقیت یا عدم موفقیت ما به عنوان صاحب کسب وکار رو دست کم بگیریم.
از آبدارچی شرکت تا رده های میانی و مدیریت درچگونگی ثبت برند ما در ذهن مشتریانمون نقش دارند.
تاثیراتی که اغلب به صورت مستقیم یا ناخودآگاه بر ذهن مشتری گذاشته میشه و باعث شکل گیری تصویر خوب یابد نسبت به کل شرکت میشه.یک مدیر با ایجاد اشتیاق و توجه به کارمندان میتونه تاحد زیادی در رضایت و بازخورد کارمندان نقش داشته باشه.
درواقع از نحوه رفتار کارمندان با مشتریان میشه به نحوه رفتار مدیر با کارمندان پی برد به طوری که اگه مدیر شرکت با صبروحوصله و باتوجه به نیاز کارمند پاسخ مناسب بده میتونه تاحد زیادی نحوه رفتار و عملکرد کارمند بامشتریانش رو تعیین کنه.یک صاحب کسب وکار با مدیریت انگیزه کارکنان و احترام گذاشتن به دستاورده های کارمندان اون هارو برای دستاوردهای بیشتر تشویق می کنه.درواقع صاحب کسب وکار با ارج نهادن به کارمندان باعث وفاداری بیشتر و تلاش مضاعف در کارمندان میشه و این باور رو درذهن کارکنان شکل میده که یک خانواده هستن وبرای بدست آوردن اعتبار و سودبیشتر باهم تلاش می کنن.
نکاتی به نظرم رسید که برای حرفه شدن تو زندگی شخصی و کارمون بهش نیاز داریم و باید درخودمون تقویت کنیم. در ادامه درقالب 5 نکته براتون توضیح میدم.
هیچ شناگری فقط با خواندن کتاب شناگر نشده باید نکات مهم هرکتاب رو یادداشت کنیم و انقدر تمرین کنیم تا ملکه ذهنمون بشه. یه راه خوب اینه که کتاب خوب رو چندین بار بخونیم و از اطلاعاتی که بدست آوردیم تو زندگیمون ازش استفاده کنیم.
در جهانی که همه حرف می زنند. آن ها که گوش می دهند کمیابند وارزشمند. بازاریابان حرفه ای این رو به خوبی درک کرده اند که باید قبل از اینکه صحبت کنن به خوبی به مشتری خود گوش بدن کارشناسان و مشاوران مدیریت هم از این قضیه مستثنی نیستن. اون ها باید شنوندگان خوبی باشند، چرا که گاهی می شود راه حل های مسائل و مشکلات را در سخنان طرف مقابل )خود صاحب مساله( پیدا کرد.
کارفرماها و مشتریان ما به یک شنونده خوب نیاز دارن.اون ها معمولاً به صورت مساله خود احاطه دارند، که با شنوندگی خوب شما می تونن فرایند حل مساله رو تسریع کنن. توانایی گوش دادن هم در پزشکی موثر است هم در مهندسی هم در تعمیرماشین و هم در دستیاری مدیر ارشد.
از هر مدیری، از هر پروژ های، از هر همکاری، از هر رقیبی، ازهر آدم حرفه ای و از هر آدم غیرحرفه ای، از هر سازمانی و از هر شکستی، از هررخدادی، چیزی یاد بگیریم.
فراموش نکنیم که همیشه داشتن یک خروجی اولیه بسیار بهتر از نداشتن خروجی و سر دواندن مشتری یا کارفرما است. بخشی از مشکل معمولا از این مورد بوجود میاد که حوصله ندارید یا نمی تونید خودتون رو متعهد کنید که همین قدری که کار کردید رو کنار هم بگذارید و یک نتیجه اولیه تولید کنید.
برای اینکه همیشه در مسیر حرفه ای بودن قدم برداریم نیاز داریم تغییراتی رو در سبک زندگی و شبکه افرادی که با اون ها در ارتباط هستیم انجام بدیم . دوستان وهمکارنمون رو آنالیز کنیم و با کسانی که با باورهای ما همسازن بیشتر درارتباط باشیم. همچنین مطالعه و آپدیت کردن اطلاعاتمون رو در دستور کار روزانه قراربدیم تا همیشه در کسب وکار وزندگیمون بیشترین استفاده و منفعت رو از زمان ببریم.
کارآموزی در حوزه بازاریابی دیجیتال در کنار حرفه ای های این حوزه برام فرصتی بوجود آورده که بتونم با این حوزه به صورت عملی آشنا بشم و کلی اطلاعات بازاریابی و مدیریتی رو یاد بگیرم درآخر از آقای طالبی و همکاران پرتلاششون تشکر میکنم که با دلسوزی وسخاوت تجربیات خودشون رو انتقال میدن.