خداوند در کتابش می فرماید که از جنس نفس هر کسی برایش همسری قرار می دهد و نیز می فرماید که مؤمن با مؤمن و کافر با کافر ازدواج می کند این ماهیت ازدواجهای طبیعی است که به نیت زناشوئی رخ می دهد. البته ازدواجهای مصلحتی و یا عقیدتی هم وجود دارند که از این قاعده مستثنی هستند.
بنابراین آنچه که اساس طبیعی ازدواج را تشکیل میدهد که امری ماورای طبیعی بنظر می رسند و گاه به قسمت ازلی و تقدیر الهی نسبت داده می شوند اتفاقاً امری کاملاً طبیعی می باشند و ماورای طبیعی بودن آن مربوط به جهل آدمی نسبت به نفس نهان خود است.
همسر هر کسی نفس آشکار خود اوست که در مقابل او قرار گرفته است لذا و واضح ترین آئینه خودشناسی اوست آئینه بنمود چو نقش تو راست خودشکن آئینه شکستن خطاست.
این حکمت بیش از هر رابطه ای مربوط به زناشوئی است. لذا هر خطا و ستم و ناحقی که آدمی به همسر خود نسبت می دهد دقیقاً از خود اوست. لذا رابطه زناشوئی بزرگترین قلمرو خودشناسی و تزکیه نفس و خودسازی بشر است بشرط آنکه هر کسی هر عیبی را که در همسرش می بیند از خود بداند و به اصلاح آن در خودش بپردازد تا از همسرش برطرف شود.
این یک اصل ذاتی در هر رابطه ای است که در زناشوئی به اشدش حضور دارد و عمل می کند. همسر تو نفس عریان خود توست و ضمیر پنهان توست که در مقابل تو عیان شده است. پس اگر ازدواج اساس ذاتی تمدن و دین و فرهنگ است بدین لحاظ است که هر کسی آئینه نفس خود را می یابد و خود را در همسرش به تماشا می نشیند.
معامله ای که هر کسی با همسرش می کند در واقع با خودش می کند و سرنوشت خودش را رقم می زند. اینست که سرنوشت هر کسی در ازدواجش تعیین می شود بدست خودش.
در واقع هر کسی با نفس پنهان خودش ازدواج می کند و اینست که عشق جنسی در ازدواج و زناشوئی همان عشق هر کسی به خویشتن خویش است و همسر پرستی عین خودپرستی است و کفر عیان است و لذا این عشق عاقبتی جز عداوت ندارد مگر اینکه بر اساس تقوی و تزکیه نفس و معرفت و حقوق الهی قرار گیرد و انجام وظیفه شود.
از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد اول
فلسفه آخرالزمان ، علم و تکنولوژی ، گزارشی از آخرین وضعیت بشری ، تبیین ایدئولوژی شیعه ، امام زمان ، عشق عرفانی ، آدم و حوا ، عدالت ، آرمان گرایی ، آزادی بیان ، فلسفه بیماری ، بحران تعلیم و تربیت ، ابلیس شناسی ، زناشویی ، فلسفه اعتیاد ، فلسفه حجاب ، فلسفه سینما ، ربا