محمد رضا حسینی
محمد رضا حسینی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

چرا زنده ام؟؟!!

بعد از یه روز خسته کننده کاری برای شما مینویسم…

البته چند روز هست میخوام بیام ویرگول رو یه سر بزنم چون با شوق و ذوق زیادی بعد از اینکه یکی از دوستان پیشنهاد داد چند بار به صورت مکرر حساب ویرگول بازکردم ولی خوب امان از تنبلی

یه وقت حس نوشتن ندارم

یه وقتی هم حس خوندن..البته نه اینکه من خیلی درصد مطالعه ام تو ویرگول زیاد باشه ها ولی وقتی حس خوندن ندارم حس اومدنش رو هم ندارم

ولی امشب توفیق شد بیام خدمتتون

با اینکه اولین پست خیلی ادای اون کسانی که براشون مخاطب نیس رو درآوردم به شدت تحت تاثیر اینکه چند نفر صحبت های من رو دیدن می افتم سعی کردم اولین پست خیلی صادقانه باشه که مثلا من برای ایندگان مینویسم و از این حرفا ولی بازهم …

هرچه هست،اقایون و خانمایی که لایک میکنید من هنوز این قسمت ویرگول که بدونم کسی پستم رو خونده یا نخونده فعال نشده برام این چیز هارو میخونید که لایک میکنید یا نه؟! ایشالا که بخونید چراکه خوشحال میشم

………………

عرض اصلی بنده توی این چند خط این است که امروز بازهم مثل روزهای خیلی زیادی از عمرم دوباره متوجه یه مطلب شدم -خیلی جالبه که واقعا اینجوریه برام که همان مطلب رو بارها متوجه میشم البته به خاطر این است که کلا بارها از زندگیم حذفش میکنم-

مطلب از این قرار است که داشتم در مورد اینکه چرا زنده ام فکر میکردم،اخه میدونید یه مدت تو عمرم دچار اختلال های روحی شدم به خاطر بعضی از ادما که سبب شد به علت زندگی کردنم فکر کنم.از قبیل اینکه خُب چرا من باید به زندگی کردن ادامه بدم همیشه و همیشه به یه نتیجه رسیدم،نتیجه ای که از اون وقت به بعد همیشه زندگی رو تحت الشعاع خودش قرار میده و خواهد داد

من اومدم که تعظیم کنم!!!

اومدم که با ادب هرچه تمام تر کُرنِش کنم

اومدم که یک چیزی را عزیز بشمارم، به اون احترام بزارم و تا ابد آن را دل خود نگاه دارم


ویرگولزندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید