پسری ایرلندی به نام رونان ایدهای جالب را اجرا میکند:
او که عاشق نتفلیکس است و از طرفی میداند باید ورزش کند، با استفاده از مهارتی که در برنامهنویسی دارد، سیستم دیجیتال دوچرخه ثابتش را به لپتاپ و تلویزیون متصل میکند. او برنامهای مینویسد که بر اساس آن، تا زمانی که سرعت رکاب زدنش به عدد معینی نرسد، نتفلیکس اجرا نخواهد شد؛ به همین ترتیب اگر در حال تماشا –و همزمان رکاب زدن- باشد و سرعت رکاب زدن پایین بیاید، برنامه متوقف میشود.*
ایدهی درخشانی است، نه؟
این ایده میتواند در مقیاس زندگی شخصی –البته بدون داشتن مهارتهای برنامهنویسی- اجرا شود.
مثلاً شبها پیش از خواب، گوشی تلفن همراه را داخل کمد بگذاریم و در آن را قفل کنیم. صبحها پس از بیدار شدن (طبیعتاً به کمک وسیلهی دیگری غیر از تلفن همراه، مثلاً یک ساعت زنگدار) تا زمانی که پانزده دقیقه یوگا نکرده باشیم، حق باز کردن قفل و برداشتن گوشی را نخواهیم داشت.
و احتمالاً کلی ایدهی دیگر برای کنترل رفتارهای ناخودآگاه، و پیوند زدن آنها به رفتارهای جدید.
این ایده از منظر برنامهنویسی هم جذاب به نظر میرسد. تصور کنید اپلیکیشنهایی طراحی شوند که با همین فرآیند به کاربران کمک کنند تا کنترل رفتارهای ناخودآگاهشان را در دست بگیرند و عادتهای مثبت جدید بسازند. این اپلیکیشنها به احتمال زیاد سازندگانشان را ثروتمند خواهندکرد، چرا که آدمها در به در به دنبال راه حلی برای خلاصی یافتن از عادتهای ناخودآگاه و مخربشان هستند.
* پی نوشت: داستان رونان از کتاب عادتهای اتمی برداشته شده است.