ویرگول
ورودثبت نام
تأملات فقهی طوبی شاکری گلپایگانی
تأملات فقهی طوبی شاکری گلپایگانیاین صفحه جهت به‌اشتراک‌گذاری آثار و درس‌گفتارهای دکتر طوبی شاکری گلپایگانی ایجاد شده است. ارتباط با ادمین: roohollah.talebi@ut.ac.ir
تأملات فقهی طوبی شاکری گلپایگانی
تأملات فقهی طوبی شاکری گلپایگانی
خواندن ۱۴ دقیقه·۹ روز پیش

تاملی فقهی بر سن بلوغ دختران/ جلسه‌ی هفتم

بنا بود در مورد روایات بحث را ادامه دهیم.

یکی مرسله صدوق است که با قال آمده است. می دانید که مرسله های صدوق همه دارای اعتبار هستند و مخصوصاً آنها که با قال الصادق علیه السلام آمده است. اینجا مرحوم صدوق فرمود «إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ تِسْعَ سِنِینَ دُفِعَ إِلَیْهَا مَالُهَا وَ جَازَ أَمْرُهَا فِی مَالِهَا وَ أُقِيمَتِ الْحُدُودُ التَّامَّةُ لَهَا وَ عَلَيْهَا»

همانطور که می بینیم از همان ابتدا روایت بحث بلوغ جاریه مطرح شده است.

روایت دوم را در این مورد مرحوم شیخ نقل کرده؛ تهذیب ۷/۳۸۲؛ استبصار ۳/۲۳۷: أحمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن محبوب عن أبی أيوب الخرّاز عن يزيد الكناسى قال قلت لأبی جعفر علیه السلام متى يجوز للأب أن يزوّج إبنته و لا يستأمرها، قال إذا جازت تسع سنين (بب فان زوّجها قبل بلوغ التسع سنين كان الخيار لها إذا بلغت تسع سنين) ¹⁷. که در سند ایوب خزاز و ابراهیم بن عثمان است که جلیل القدر و از بزرگان ثقات و از اصحاب امام صادق و امام موسی بن جعفر علیهما السلام هست. يزيد الكناسی هم که شیوخ بزرگ امامیه و فقهاء است و از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهم السلام می باشد.

بنابراین ما هر دو دسته روایات را داریم که هر دو دسته به لحاظ سندی خوب بودند. و سن بلوغ دختر را به لحاظ سنی، سن بلوغ اشد و سن قلم تکلیف را نه سال تلقی می کنند در نتیجه تعارض شد بین ذیل روایات دسته اول که برخلاف ظهور نه سال را برای دختر تعیین کردند و متن آنها که مستقلاً بود، با روایات ۱۳ سال که به طور مطلق سن بلوغ اشد در ذکور و اناث را ۱۳ سال دانسته اند.

حل تعارض دو دسته روایات:

مشهور فقها در جهت حل تعارض: روایات ۹ سال را ترجیح داده‌اند و برای آن مرجح پیدا کرده‌اند چون هم شهرت روایی دارند و هم شهرت فتوایی و هم مخالف عامه است. درسته که گفتیم شافعی سن ۹ سال را سن تکلیف اناث تلقی کرده اما در صورتی که مقرون به ظهور امارات بلوغ از جمله حیض باشد وگرنه اگر فعلیت امارات بلوغ نبود چه در دختر و در پسر سن ۱۳ سال را پذیرفتند.

ادعا:

لکن عرض می کنیم که حل تعارض فرع بر وجود تعارض است. ابتدا باید تعارضی موجود باشد تا ما بخواهیم به مرجحات متوسل شویم و آن تعارض را حل کنیم در حالیکه اصلاً بین روایات ۱۳ سال و ۹ سال که وضع قلم تکلیف و بلوغ است، تعارضی نیست. به ظاهر ممکن است ولی استبعاد دارد. ما روایات را که بررسی کردیم متوجه شدیم روایات به ۹ سال بر وضع قلم تکلیف و بلوغ اشد در اناث تصریح دارند، و از طرفی روایات ۱۳ سال هم همین تصریح را دارند. بنابراین ظاهر آن این است که ممکن تعارض داشته باشند و ما می خواهیم بگوییم که تعارضی بین روایات نیست.

دلیل مدعا:

ذیل روایات دسته اول ( که در ضمن آن سن بلوغ دختر را نه سال) معلل بودند.

از جمله روایت عبدالله ابن سنان از امام صادق علیه السلام کموثق عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله علیه السلام قال: «اذا بلغ الغلام ثلاث عشرة سنةً کتب له الحسنة و کتبت علیه السیئة و عوقب، و اذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک، و ذلک أنها تحیض لتسع سنین» چون این سنی است که دختر در آن حیض می‌شود، یعنی تعلیل آورد.

روایت دیگر روایت حمزة بن حمران: سألتُ الباقر علیه السلام قلت له: متى یجب على الغلام أن یُؤخذ بالحدود التامة و یُقام علیه و یُؤخذ بها؟ فقال: إذا خرج عنه الیتم و أدرک؟ قلت: فلذلک حدّ یعرف به، فقال: إذا احتلم أو بلغ خمسة عشر سنة أو أشعر أو أنبت قبل ذلک أقیمت علیه الحدود التامة و أخذ بها و أخذت له، قلت: فالجاریة متى یجب علیها الحدود التامة و تؤخذ بها؟ قال: إنّ الجاریة لیست مثل الغلام إنّ الجاریة إذا تزوجت و دخل بها و لها تسع سنین ذهب عنها الیتم، حضرت ۹ سال را ملاک نکرد بلکه اذا تزوجت و دخل بها. و لها تسع سنین… هر دو روایت معلل هستند یکی قید تزوجت و یکی ذلک انها تحیض…

حالا باید به تبیین تعلیل در این دو روایت و اینکه تسع سنین را مقید کرده بپردازیم. ابتدا به سراغ روایاتی که اذا تزوجت داشت مثل روایت حمزة بن حمران می‌رویم که همه بحث ما بر اذا تزوجت می‌باشد. و این عبارت را در ۳ ساحت مورد تامل قرار می دهیم.

یکی ساحت هیئتی تفعل و صرفی تزوج، دوم ماده تزوج، سوم هیئت جمله شرطی.

اما به لحاظ ساختار صرفی و هیئت تفعل و تزوج،

می‌دانیم مشهور باب تفعل را مطاوعه معنا می‌کند. ولی معنای تکلف را هم بیان کرده اند. مثلا وقتی می‌گوید تحلم کرد یعنی به تکلف حلم را بر خود وادار کرد. معنای دیگر تفعل تدریج است. مثلاً وقتی گفته می شود الان تفهم المسئله، یعنی مسئله سنگین بود ولی به تدریج فهمید و همین‌طور تفعل معنای طلب و مقابل معنای مطاوعه را هم دارد.

ما در اینجا عرض می کنیم نه تفعل است (مطاوعه) و نه دو معنای دیگر بلکه معنای طلب دارد. فعلا این را به عنوان اصل مفروض داشته باشید. تزوج از ماده زواج است. زواج با نکاح به لحاظ معنایی معکوس هستند. یعنی معنای حقیقی نکاح وطی است و معنای مجازی آن عقد.

البته بعضی گفته اند مشترک لفظی است بین وطی و عقد، اما استعمال غالبی نکاح در وطی است ولی معنای مجازی زواج، وطی و معنای حقیقی آن عقد است.

بعضی گفته اند مشترک لفظی است اما استعمال فرد غالبی آن عقد است به هر حال این دو یک رابطه ی معکوس معنایی دارند.

گفته اذا تزوجت. باب تفعل آمده اما معنای حقیقی آن که عقد است اینجا مراد نیست یعنی اگر ازدواج کرد وقتی ماده تزوج به باب تفعیل می‌رود متعدی می شود زوجتک نفسی یعنی خودم را به عقد تو در آوردم اینجا در این روایت این معنا را ندارد. چون مستلزم دور است و از شرایط صحت عقد، بلوغ است نه اینکه انجام عقد از امارات بلوغ باشد یعنی اذا تزوج، حالا که عقد انجام داد این از امارات بلوغ او است نه صحت عقد بلوغ است و انجام عقد از علامات بلوغ باشد و این می‌شود دور مصرح. نظر شارع این نیست.

به علاوه در این روایات اذا تزوجت در مقابل احتلام در ذکور آمده در خبر حمزه بن حمران آمده بود متى تجب على الغلام ان يؤخذ بالحدود التامه فقال اذا احتلم او بلغ خمس عشر سنه او… قلت فالجاریه متى تجب علیها الحدود التامه قال ان الجاریه لیست مثل الغلام ان الجاریه اذا تزوجت و…

و همینطور روایات دیگر، سن ۹ سال را برای دختر در مقابل سن ۱۵ سال در ذکور قرار داده و تزوج را در مقابل احتلام با همان عبارات قرار داده است.

بنابراین در روایات تزوج به معنای یکی از امارات طرح شده است و معنای حقیقی آن (یعنی عقد) ملحوظ نیست، چرا که مستلزم دور می شود بلکه معنای مجازی آن مطرح است که معنای مجازی آن وطی است. اما در خصوص اناث که وطی مطرح نیست بلکه به معنای مطالبه و تمکین اختیاری است، وقتی قوای جنسی در دختر به فعلیت می‌رسد تمکین اختیاری می‌کند ، مطالبه می‌کند در موضع فعال نه انفعال به طرف مرد می‌رود، در واقع روایت به این اشاره می‌کند وگرنه تمکین انفعالی غیر مبتنی بر مطالبه چه قبل از ۹ سال و چه بعد از ۹ سال وقتی در موضع انفعال است در وضع قلم دخیل نیست و احکام آن فقط متوجه مرد است چه به لحاظ زمان و چه به لحاظ تعهدات تکلیفی بعد از ۹ سال. همین‌طور وطی مرد و رابطه انفعالی مرد در احکام زن دخیل نیست.

بنابر این اینجا مطاوعه از نظر هیئت مورد نظر نیست، بلکه طلب منظور است. تزوجت یعنی طلب با احساس نیاز و مطالبات درونی به تمکین اختیاری مرد بر می‌گردد. بنابراین هم به تناسب حکم با موضوع هم در تقابل با احتلام معنای مطاوعه مطرح نیست بلکه فعال مطرح است و امام اشاره دارد به اینکه دختر در سن ۹ سال بالغ می شود اذا تزوجت. یعنی در حالیکه ظهور و بروز امارات بلوغ در او شده باشد نه صرف ۹ سال.

ان قلت:

فقط مسئله ای که در اینجا مطرح می شود اینکه در مقام تشریع حکم ، چرا استعمال مجازی است در حالی که ما عرض کردیم مقام تشریع حکم باید عاری از استعمالات مجازی باشد لکن در اینجا تزویج استعمال مجازی شده است.

قلت:

به چند دلیل، یکی اینکه احتلام به معنای خروج منی همچنان که صاحب جواهر و دیگران گفته اند بمعنای خروج منی است در اناث به تصریح خود فقها گفته اند صعب التشخیص است و حتی بعضی تا ادعای عدم وجود منی برای زن پیش رفته‌اند و بعضی گفته اند به معنای صرف تحریک در موضع است. بنابر این احتلام به معنای خروج منی با این عنوان در اناث منتفی است. در مقابل تزوج آمده یعنی صرف بروز و ظهور تمایلات جنسی که او را به طرف مرد سوق می‌دهد و مجاز ان هم به علاقه سببیت است یعنی احساس نیازها و بروز مطالبات جنسی، سبب است که زن در حالت احتلام و ارضاء نیاز جنسی خود قرار بگیرد.

نکته دیگری که قابل طرح است این که استحیاءا به کار رفته مثل فرج مریم در قرآن کریم که مجازا فرج گفته شده البته امروزه نقل به معنای خود فرج بکار میرود ولی آن زمان که قرآن به کار برده مجازا نسبت به زن بکار رفته است.

به هر حال اینجا مسئله تزوج دخیل است و صرفا مسئله سن نیست.

نکته ای که می ماند: اینکه اگر ملاک، ظهور و بروز امارات بلوغ است، پس سن چه خصوصیتی می تواند داشته باشد؟ چرا در روایت سن مطرح شده ؟ وقتی ما در روایات تامل میکنیم می بینیم ان قلت وارد است در واقع سن ۹ سال را اگر بخواهیم نگاه استقلالی داشته باشیم به عنوان سبب استقلالی، در روایات این گونه نگاه نشده و اگر این طور بشود آوردن سن ۹ سال لغو است.

اگر بخواهیم معیار و ملاک را بر ذیل روایت قرار دهیم که تعلیل آورده یعنی به ظهور و بروز امارات توجه کنیم. باید بگوییم فی نفسه دارای سببیت استقلالی نیست بلکه سن ۹ سال به عنوان مرز زمانی و ظرف زمانی است یعنی شارع می‌گوید قبل از ۹ سال ظهور و بروز امارات طبیعی دارای اعتبار نیست و بعد از آن دارای اعتبار است. یعنی خود سن دارای سببیت استقلالی در بلوغ اشد نیست. بلکه در ظرف آن اگر ظهور و بروز امارات شد و در بستر و ساحت آن اگر بروز علائم و امارات شد.

به عبارت دیگر جزء العله سن ۹ سال به علاوه ظهور و بروز امارات، که انها جزء‌العله دیگر هستند بلوغ افراد می‌شود. حالا چرا قبل از ۹ سال را مطرح کردند؟ به دلیل اینکه قبل از ۹ سال ظهور و بروز امارات طبیعی و تکوینی بلوغ در اناث منتفی نیست ولکن نادر است. بنابراین در اینجا شارع مرز گذاشته و قبل از ۹ سال هیچ اعتباری ندارد و لو نادرا اتفاق بیفتد اما بعد از نه سال که جزء العله است به علاوه ظهور امارات سن بلوغ دختر می‌شود این ها بنابر تعلیلی است که در روایات آمده است.

مویدی از روایات دیگر در این زمینه وجود دارد مثلا می فرماید: فی خبر یزید الکناسی عن أبی جعفر (ع): «متی یجوز للأب أن یزوج ابنته و لا یستأمرها؟ قال (ع): إذا جازت تسع سنین، فان زوجها قبل بلوغ التسع سنین کان الخیار لها إذا بلغت تسع سنین…»¹⁹.

تا کی پدر خودش استقلالا می‌تواند دختر را تزویج کند؟ فاعل دخلت خود دختر است در موضع فعال در موضع مطالبه رفت سراغ زوج در حالیکه تسع سنین هم بود و وارد شد بر همسر تا تمکین اختیاری کند.

ان قلت

نکته ای که از لحاظ اصولی در خور تامل است در همه روایاتی که مطرح کردیم: اذا دخلت علی زوجها و لها تسع سنین … ممکن است به لحاظ اصولی این نکته به ذهن بزرگواران برسد که در اصول گفته شد که وصف اصولی اعم از وصف لغوی است یعنی هم شامل وصف لغوی، هم قید، هم حال، و هم شامل تمییز می‌شود و در وصف اصولی هم مشهور قائل به مفهوم داشتن وصف نیست و در اینجا ممکن است ایراد شود که در تمام روایات و لها تسع سنین بود یعنی صفت بود و یعنی در اینجا مفهوم گیری کرده‌اید (یعنی با نبودن صفت حکم نیست). در حالیکه مشهور قائل به مفهوم وصف نیستند.

قلت:

عرض می کنیم بله درسته ماهم قائل هستیم که وصف دارای مفهوم نیست اما نه به طور مطلق. بلکه تفصیل قائل می شویم و اگر وصف قید حکم باشد چنانکه بسیاری از اصولیین گفته اند دارای مفهوم است. اما اگر وصف، قید خود موضوع باشد دارای مفهوم نیست فی الغنم السائمه زکوه، وجوب زکات هیچ قیدی ندارد وصف، وصف موضوع است و حکم هیچ قیدی ندارد اما در این روایات قید، قید حکم است می گوید : الجاریه اذا تزوج و دخل بها و لها تسع سنین کتبت علیها السیئات و کتبت لها الحسنات، در کنار اذا تزوج قید حکم واقع شده است اذا تزوجت جمله شرطیه و قید حکم است و لها تسع سنین هم در کنار اذا تزوج و داخل در قیدیت نسبت به حکم است چون قید حکم است پس مفهوم دارد.

مسئله دیگر اینکه: به اتفاق همه اصولیین وصف مفهوم ندارد ولی در صورتی که قرینه باشد به قرینه مفهوم دار می شود و ما اینجا نیز قرینه داریم، این عبارت که مشهور برای شرایط عامه تکلیف دخالت علّی را برای فعلیت حکم قائل هستند و ما هم مبانی علمی را اشاره کردیم و هم اتفاق اصولیین را مطرح کردیم و هم در ساحت فقه بررسی کردیم. اتفاق است بین همه اصولیین و همه فقها و بین مشهوری که قائل به عدم مفهوم برای وصف هستند برای اینکه شرایط عامه تکلیف دخالت علّی در فعلیت حکم دارد، یعنی به فعلیت او حکم فعلی می شود یا در مقام فعلیت حکم و یا در مقام تنجز (بنابر اختلافی که گفته شد) یعنی باید به فعلیت برسد تا حکم فعلی شود بنابر این با صرف و لها تسع سنین که فعلیت شرایط عامه تکلیف نیست و این قرینه خارجی است گرچه قائل به مفهوم داشتن وصف نیستیم.

ثالثا: ما روایاتی داریم که اذا بلغ تسع سنین آمده، یعنی در ضمن بیانی که در ذیل روایات آمده بود، به صورت حال آمده بود. اما اینجا به این صورت نیست بلکه این روایات استقلالا به صورت جمله شرطیه آمده در آن دسته روایات به صورت جمله حالیه آمده بود و لها تسع سنین که عرض کردیم از باب اطناب تکمیلی است چون اگر امام می فرمود: اذا تزوجت و دخل بها و دیگر لها تسع سنین را نمی‌آورد این ابهام وجود داشت که حتی اگر علامات بلوغ تکوینی در قبل از ۹ سال هم ظهور پیدا کند موجب وضع قلم تکلیف می شود. لذا امام فوراً فرمود و لها تسع سنین، اینجا امام از باب اطناب تکمیلی آورد برای اینکه جمله موهم خلاف مقصود امام نباشد. اما در جاهای دیگر امام به صورت استقلالی و با جمله شرطیه اذا بلغت تسع سنین آوردند متی یجوز للاب …قال اذا بلغت تسع سنین و وقتی به صورت جمله شرطیه آورد همچنان که خود اذا تزوجت جمله شرطیه است در واقع به قرینه جمله شرطیه نسبت بین شرط و جزا در مقام علیت است. و اینجا ۹ سال را به صورت جمله شرطیه آورد به قرینه این اذا به تسع سنین در آنجا هم حال و وصف در موقعیت شرط و جمله شرطیت و علیت می باشد. لذا جمله اذا بلغت تسع سنین سبب است اما نه سبب استقلالی. بنابراین مشهور که گفتند نه سال سن بلوغ است و به این روایات تمسک کردند ما هم طبق نظر مشهور هم در ذکور سن ۱۵ سال را سن بلوغ اشد و هم در اناث سن ۹ سال را قبول داریم اما نه به عنوان سبب مستقل. اذا بلغت هم از شهرت روایی و هم از شهرت فتوایی برخوردار است و هم روایاتی است که در تعارض، مخالف عامه است.

بنابر این بلوغ تسع را نمی‌شود نادیده گرفت، اما نه به عنوان شرط مستقل بلکه جزء السبب و جزء دیگر اذا بلغت و اذا تزوجت لذا در کنار آن و با هم، یعنی اگر دختر به سن ۹ سال برسد بالغ است ولی با تکمیل سبب دیگر در واقع ظهور امارات تکوینی و طبیعی از جمله تزوج.

آیا فقط تزوج؟ نه ما همچنین در روایاتی داشتیم ذلک انها تحیض لتسع سنین و لازم است که عبارت ذلک انها تحیض را هم مورد بررسی قرار دهیم.

علت آوردن ذلک در روایت :

سند این روایت را بررسی کرده‌ایم. به لحاظ دلالتی مسئله، ذلک که بعد از حکم آورده می‌شود، مثل لانتم اشد رهبه فی… ذالک بانهم قوم لا یفقهون… این ذلک بستر سازی می کند برای تعلیل آوردن نسبت به حکم …

چرا ذلک آورده در حالی که ما بین ایدی مخاطبین هستند و باید هذا می آمد؟ در این عبارت هم همین‌طور چرا نگفته هذا انها تحیض لتسع سنین؟

به لحاظ معانی بیانی در دو جا، ما به نزدیک با اشاره به دور اشاره می کنیم. یک جا برای تحقیر امر، که ما آن را دور تلقی می کنیم و در واقع خود همین ذلک زمینه ساز و بستر تعلیل آوردن است گویی می گوید، این است، و یک مورد هم در مقام تعظیم، در آن آیه لانتم اشد رهبه برای تحقیر اشاره به دور کرد و در روایت ذلک برای تعظیم و برای عطف اهتمام سائل به مسئله است. که ما در الجاریه گفتیم لیست مثل الغلام و سن ۹ سال را آورد و لکن این حکم که می تواند برای مخاطب استبعاد هم داشته باشد دنبال آن تعلیل می آورد… ذلک انها تحیض…

در جلسه آینده به این می‌پردازیم که قرائت انها به صورت إنها يا أنها، چه تاثیری در بحث دارد.

پایان جلسه‌ی هفتم

سن بلوغفقهزنان
۰
۰
تأملات فقهی طوبی شاکری گلپایگانی
تأملات فقهی طوبی شاکری گلپایگانی
این صفحه جهت به‌اشتراک‌گذاری آثار و درس‌گفتارهای دکتر طوبی شاکری گلپایگانی ایجاد شده است. ارتباط با ادمین: roohollah.talebi@ut.ac.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید