ویرگول
ورودثبت نام
مرصاد ناطقی
مرصاد ناطقی
مرصاد ناطقی
مرصاد ناطقی
خواندن ۸ دقیقه·۱۹ روز پیش

ابومسلم خراسانی: مردی که سرنوشت ایران و عباسیان را رقم زد

**ابومسلم خراسانی و نقش او در تکوین انقلاب عباسی: بازخوانی منابع و واقعیت‌های تاریخی**

چهره حدودی ابومسلم خراسانی
چهره حدودی ابومسلم خراسانی

**چکیده**

ابومسلم خراسانی یکی از برجسته‌ترین و بحث‌برانگیزترین شخصیت‌های تاریخ ایران و اسلام در سدهٔ دوم هجری است. نقش او در سرنگونی حکومت اموی و تثبیت خلافت عباسی جایگاهی بی‌بدیل دارد، اما ماهیت واقعی فعالیت‌های سیاسی و نظامی او همواره در میان روایت‌های گوناگون، اغلب متناقض و ایدئولوژیک، پنهان مانده است. این مقاله با تکیه بر منابع اولیه همچون تاریخ طبری، بلاذری و آثار مسعودی، و همچنین مطالعات تحلیلی معاصر از جمله پژوهش‌های منتشرشده در Encyclopaedia Iranica و تحقیقات ریچارد فرای و هیو کندی، می‌کوشد تصویری مستند از زمینه‌های اجتماعی قیام خراسان، شخصیت ابومسلم، میزان استقلال سیاسی او، و سرانجام چگونگی حذف او توسط خلیفهٔ منصور ارائه دهد. بررسی نشان می‌دهد که قیام ابومسلم نه یک جنبش کاملاً مردمی و قومی بود، نه حرکتی مستقل و رهایی‌بخش؛ بلکه ترکیبی پیچیده از نارضایتی‌های اجتماعی خراسان و سازمان‌دهی دقیق دعوت عباسی بود. در پایان نیز چرایی شکل‌گیری افسانه‌های پس از مرگ او و تأثیر آن در فرهنگ ایرانی مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

**مقدمه**

سرگذشت ابومسلم خراسانی یکی از فراگیرترین بحث‌ها در تاریخ صدر اسلام و تاریخ ایران پس از ساسانیان است. او در زمانی ظهور کرد که خلافت اموی با بحران‌های متعدد سیاسی، اقتصادی و قومی روبه‌رو بود و نارضایتی گسترده در مناطق شرقی اسلامی، به‌ویژه خراسان، زمینهٔ مناسبی برای اعتراض فراهم آورده بود. ابومسلم با بهره‌گیری از این بستر و اتکا بر شبکهٔ دعوت عباسی، توانست در مدتی کوتاه ساختار سیاسی خلافت را دگرگون سازد و حکومت جدیدی را بر جهان اسلام مسلط کند.

بااین‌حال، ماهیت واقعی او همچنان موضوع اختلاف نظر است: آیا او سرداری ایرانی و مستقل بود که برای احقاق حقوق موالی قیام کرد؟ آیا تنها ابزار اجرایی عباسیان بود؟ یا شخصیتی چندلایه که هم به برنامه‌های عباسیان وفادار بود و هم بر موج اعتراض‌های مردم خراسان سوار شد؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، بررسی هم‌زمان منابع اولیه و پژوهش‌های تحلیلی ضروری است، زیرا روایت‌ها در بسیاری از موارد متأثر از گرایش‌های سیاسی، مذهبی و قومی نویسندگان بوده‌اند.

**زمینهٔ تاریخی خراسان پیش از قیام**

برای شناخت قیام ابومسلم باید ابتدا شرایط خراسان در نیمهٔ قرن اول و آغاز قرن دوم هجری را بررسی کرد. خراسان تحت فرماندهی والیان اموی اداره می‌شد؛ والیانی که غالباً از قبایل عرب قریش و بنی‌امیه بودند و سیستم مالیاتی سخت‌گیرانه‌ای بر منطقه اعمال می‌کردند.

**موالی**، یعنی تازه‌مسلمانانی که از اقوام غیرعرب بودند، با وجود پذیرش اسلام، همچنان از بسیاری حقوق اجتماعی و مالی محروم بودند. آنان باید مالیات جزیه می‌پرداختند، از امتیازات نظام‌مند عرب‌ها برخوردار نبودند و در ساختار قبیله‌ای ـ سیاسی اموی جایگاهی پایین‌تر داشتند. همین تبعیض‌ها زمینهٔ نارضایتی گسترده‌ای را شکل داده بود.

از سوی دیگر، ساختار قبیله‌ای عرب در خراسان—به‌ویژه رقابت میان دو قبیلهٔ بزرگ **یمانی** و **مضری**—مرتباً به درگیری‌های خونین منجر می‌شد و اقتدار دولت مرکزی را تضعیف می‌کرد. این هرج‌ومرج سیاسی، فضا را برای ظهور یک نیروی تازه فراهم می‌ساخت؛ نیرویی که بتواند هم از نارضایتی موالی بهره ببرد و هم از گسست ساختاری میان قبایل عرب سود ببرد. دعوت عباسی دقیقاً در چنین فضایی فرصت یافت و گسترش پیدا کرد.

**پیشینه و شخصیت ابومسلم**

پیشینهٔ ابومسلم از جمله پیچیده‌ترین بخش‌های تاریخ اوست. منابع دربارهٔ اصل و نسب او اختلاف فراوان دارند: برخی او را ایرانی اصیل می‌دانند؛ برخی او را از موالی خاندان عباسی معرفی کرده‌اند؛ و بعضی حتی او را از تبار غلامان یا بردگان سابق دانسته‌اند. آنچه مسلم است اینکه او در میان طبقات بالای قبیله‌ای عرب قرار نداشت و همین زمینه را برای پذیرش او در میان موالی خراسان فراهم کرد.

سن و سال او هنگام آغاز فعالیت‌ها نیز دقیق مشخص نیست، اما اغلب منابع نشان می‌دهند که در لحظه‌ای که دعوت عباسی به اوج رسید، ابومسلم هنوز بسیار جوان بود. با این حال، ویژگی‌هایی چون قدرت سازمان‌دهی، توانایی خطابه، مهارت در فرماندهی نظامی، رازداری و قاطعیت، او را به یکی از برجسته‌ترین چهره‌های سیاسی-نظامی زمان تبدیل کرد.

در این تصویر میبینیم که لباس های ارتش و پرچم ابومسلم خراسانی سیاه رنگ بوده است
در این تصویر میبینیم که لباس های ارتش و پرچم ابومسلم خراسانی سیاه رنگ بوده است

تحلیل شخصیت او نشان می‌دهد که ابومسلم تنها یک فرمانده نظامی نبود؛ بلکه فردی با مهارت‌های پیچیدهٔ سیاسی بود که به شکلی بی‌سابقه توانست میان گروه‌های متضاد خراسان—اعم از قبایل عرب، موالی، دهقانان و حتی طبقات مذهبی—ائتلافی کم‌نظیر ایجاد کند. همین توانایی، وجه متمایز او از دیگر سرداران دوران است.

**سازمان‌دهی دعوت عباسی و برنامه‌ریزی قیام**

دعوت عباسی بر شبکه‌ای مخفی و دقیق مبتنی بود که از دهه‌ها پیش از ظهور ابومسلم فعالیت می‌کرد. مرکز اصلی دعوت در خراسان قرار داشت، زیرا عباسیان آگاه بودند که این منطقه بیشترین پتانسیل نارضایتی و بیشترین فاصله را از دستگاه اموی دارد.

ابومسلم پس از آنکه در حوالی سال ۱۲۹ هجری قمری به‌عنوان «داعی» و نمایندهٔ ویژه دعوت در خراسان منصوب شد، به‌سرعت اقدام به بازسازی و تقویت شبکهٔ عباسی کرد. او با بی‌طرفانه نشان دادن خود در نزاع‌های قبیله‌ای عرب، حمایت هر دو جناح یمانی و مضری را در مراحل مختلف به‌دست آورد. همچنین با پیام‌های عدالت‌خواهانه و وعدهٔ حذف تبعیض‌ها توانست موالی را به‌طور گسترده جذب کند.

نکتهٔ مهم این است که ابومسلم قیام را نه به شکل شورشی ناگهانی بلکه با برنامه‌ریزی دقیق و مرحله‌به‌مرحله آغاز کرد:

تقویت پایگاه‌ها در هرات و مرو، تصرف مراکز نظامی، دعوت همگانی به «الرضا من آل محمد»، و در نهایت اعلام علنی مخالفت با امویان. این مراحل نشان می‌دهد که او کاملاً در هماهنگی با برنامهٔ عباسیان عمل می‌کرد و حرکتی مستقل از دستگاه خلافت آینده نبود.

**سقوط امویان و قدرت‌گیری عباسیان**

سکه نقره زمان خلافت اموی
سکه نقره زمان خلافت اموی

با آغاز قیام، ابومسلم موفق شد در مدت کوتاهی بخش‌های عمدهٔ خراسان را تحت کنترل خود قرار دهد. جنگ‌های او با والیان اموی، از جمله جنگ معروف با نصر بن سیار، ساختار سیاسی منطقه را دگرگون کرد. پس از پیروزی‌های پیاپی، سپاه ابومسلم به عراق رسید و زمینهٔ سقوط امویان را فراهم ساخت.

بغداد قدیم که بعد ها پایتخت خلافت عباسی شد
بغداد قدیم که بعد ها پایتخت خلافت عباسی شد

در سال ۱۳۲ هجری قمری، با شکست آخرین خلیفهٔ اموی، عباسیان به قدرت رسیدند. این پیروزی بی‌تردید بدون نقش اساسی ابومسلم ممکن نبود. عباسیان در همان آغاز خلافت، اهمیت او را به رسمیت شناختند و حتی خلیفهٔ سفاح در ظاهر احترام ویژه‌ای برای او قائل شد. اما این رابطه پایدار نماند.

**میزان استقلال سیاسی ابومسلم**

یکی از اصلی‌ترین موضوعات بحث‌برانگیز دربارهٔ ابومسلم، میزان استقلال اوست. دو دیدگاه اصلی وجود دارد:

**۱. دیدگاه استقلال‌طلبانه**

این نگاه، که بیشتر در ادبیات روایی و برخی نوشته‌های بعدی ایران‌محور دیده می‌شود، ابومسلم را شخصیتی می‌داند که برای حقوق ایرانیان قیام کرد و عباسیان صرفاً از تلاش او بهره بردند. بر اساس این روایت، با قدرت‌گیری عباسیان، آنها از محبوبیت و نفوذ او هراس داشتند و به‌همین دلیل او را حذف کردند.

**۲. دیدگاه ابزار سیاسی عباسیان**

این دیدگاه، که در پژوهش‌های دانشگاهی از پشتوانهٔ بیشتری برخوردار است، ابومسلم را بخشی از پروژهٔ سیاسی عباسیان می‌داند. شواهد نشان می‌دهد او دستورات را از مرکز دعوت دریافت می‌کرد، شعارها مربوط به آل‌عباس بود، و انتصاب او اساساً تصمیم رهبران عباسی بود.

تحلیل منابع اولیه نشان می‌دهد که ابومسلم در تاکتیک‌ها اختیار قابل‌توجهی داشت، اما در استراتژی کلی تابع عباسیان بود. بنابراین می‌توان گفت او نه کاملاً مستقل بود و نه صرفاً ابزار؛ بلکه فرمانده‌ای بود که آزادی عمل نظامی داشت اما در چارچوب سیاسی مشخصی فعالیت می‌کرد.

**رابطهٔ ابومسلم با عباسیان و علت قتل او**

پس از تثبیت خلافت، عباسیان به‌ویژه منصور به‌تدریج از قدرت و محبوبیت ابومسلم احساس خطر کردند. او در شرق خلافت نفوذی گسترده داشت، سپاهیان خراسانی به او وفادار بودند و در میان موالی چهره‌ای محبوب محسوب می‌شد.

به‌علاوه، ابومسلم در برخی موارد، بدون مشورت با مرکز خلافت اقداماتی انجام می‌داد که از دید خلیفه تهدیدآمیز بود. منصور با سیاستی تدریجی او را فراخواند، از اختیاراتش کاست و نهایتاً برای حذف او زمینه‌سازی کرد.

در سال ۱۳۷ هجری قمری، ابومسلم به دعوت منصور به مقر خلافت رفت و در جلسه‌ای خصوصی به قتل رسید. منابع گزارش می‌کنند که این قتل با دقت و پنهان‌کاری زیاد انجام شد تا از شورش خراسانیان جلوگیری شود. پس از مرگ او، شورش‌های متعدد با نام «ابومسلم» یا با ادعای بازگشت او شکل گرفت؛ پدیده‌ای که نشان از محبوبیت اجتماعی او و تبدیل‌شدنش به یک چهرهٔ نیمه‌اسطوره‌ای دارد.

آرامگاه ابومسلم خراسانی
آرامگاه ابومسلم خراسانی

**افسانه‌سازی و میراث فرهنگی ابومسلم**

پس از قتل، شخصیت تاریخی ابومسلم به‌تدریج وارد حوزهٔ اسطوره شد. در ادبیات فارسی، به‌ویژه در «ابومسلم‌نامه»، او به صورت قهرمانی عدالت‌خواه و حامی ستمدیدگان تصویر شد. این روند طبیعیِ تاریخ اجتماعی ایران است؛ جایی که قهرمانان عدالت‌خواه، حتی اگر واقعیت تاریخی پیچیده‌تری داشته باشند، در ناخودآگاه جمعی تبدیل به نماد مقاومت می‌شوند.

این افسانه‌سازی، هرچند فاصله‌ای با حقیقت تاریخی دارد، اما برای فهم تاریخ فرهنگی ایران اهمیت ویژه دارد. نشان می‌دهد که ایرانیان در دوره‌های مختلف چگونه قهرمانانی را انتخاب و بازآفرینی کرده‌اند.

**نتیجه‌گیری**

ابومسلم خراسانی شخصیتی چندوجهی و پیچیده است. بررسی منابع معاصر و پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که او بر بستر نارضایتی‌های اجتماعی و قومی خراسان ظهور کرد، اما حرکت او کاملاً مستقل از دعوت عباسی نبود. او فرمانده‌ای توانمند و سیاستمداری زیرک بود که توانست شبکه‌ای گسترده از نیروهای ناراضی را در یک حرکت سازمان‌یافته بسیج کند.

بااین‌حال، پس از پیروزی عباسیان، نفوذ اجتماعی و قدرت نظامی او تهدیدی جدی برای خلافت تازه‌تأسیس محسوب شد و همین منجر به حذف او شد.

از سوی دیگر، تصویری که پس از مرگ او در فرهنگ ایرانی شکل گرفت ـ قهرمانی عدالت‌خواه و مدافع مردم ـ انعکاسی از نیاز جامعه به نمادهای مقاومت است، نه لزوماً بازتاب کامل واقعیت تاریخی.

بنابراین، در تحلیل نهایی، ابومسلم را باید شخصیتی دانست که نقش ‌تعیین‌کننده‌اش در انقلاب عباسی در چارچوبی تلفیقی از نارضایتی اجتماعی، ساختار دعوت عباسی و توانایی فردی او معنا پیدا می‌کند؛ نه به‌عنوان قهرمان ملی مستقل و نه صرفاً ابزار مطیع عباسیان، بلکه ترکیبی از هر دو.

منابعی که برای جمع آوری این مقاله مورد بررسی قرار گرفت.)

تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک

الواقدی، تاریخ الواقدی

ابن اثیر، الکامل فی التاریخ

Hugh Kennedy, The Early Abbasid Caliphate

J. Wellhausen, The Arab Kingdom and Its Fall

تاریخ ایران
۳
۰
مرصاد ناطقی
مرصاد ناطقی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید