
جنبش جنگل یکی از مهمترین جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی ایران در اوایل قرن بیستم است. میرزا کوچکخان، رهبر این نهضت، چهرهای بحثبرانگیز است؛ عدهای او را قهرمان استقلالطلب و مخالف استعمار میدانند و گروهی او را تجزیهطلب یا دستنشاندهی قدرتهای خارجی معرفی کردهاند. در این مقاله تلاش میشود با مراجعه به منابع معتبر و اسناد تاریخی، انگیزهها و عملکرد میرزا کوچکخان بررسی شود تا روشن گردد آیا این رهبر جنگل در مسیر تجزیهی ایران حرکت میکرد یا هدف او حفظ استقلال و مقابله با نفوذ بیگانگان بود.
**زمینهٔ تاریخی شکلگیری جنبش جنگل**
در سالهای پایانی قاجار، کشور تحت فشارهای شدید خارجی قرار داشت. قرارداد ۱۹۰۷ ایران را عملاً میان روس و بریتانیا تقسیم کرد. ناکارآمدی حکومت مرکزی، دخالتهای گستردهی خارجی، فقر و نابرابری اجتماعی زمینه را برای ظهور جنبشهای مردمی فراهم کرد. گیلان به دلیل موقعیت جغرافیایی، حضور نیروهای روسیه، و نارضایتی شدید از حکومت قاجار، یکی از کانونهای اصلی این اعتراضات بود.

**میرزا کوچکخان؛ شخصیت و باورها**
میرزا روحانی و تعلیمدیده بود. نگاه او بر پایهٔ سه اصل استوار بود:
۱. **استقلال ایران از قدرتهای خارجی**
۲. **اصلاح سیاسی و مبارزه با فساد**
۳. **پایبندی به دین و اخلاق**
در نامهها و بیانیههای او بارها عباراتی مانند «نجات وطن»، «حفظ تمامیت ایران» و «مبارزه با تجاوز بیگانگان» بهچشم میخورد. این نکته بهروشنی در منابعی مانند آثار یرواند آبراهامیان، فریدون آدمیت و نیز اسناد منتشرشده توسط مرکز اسناد ملی دیده میشود.
**اتهام تجزیهطلبی؛ منشأ و بررسی**
اتهام تجزیهطلبی عمدتاً از دو سوی مختلف مطرح شده است:
**۱. تبلیغات حکومت مرکزی در دورهٔ وثوقالدوله و بعدها رضاشاه**

جنبش جنگل بهدلیل مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹، با برچسب «یاغی» و «تجزیهطلب» معرفی شد. اما در هیچ سند معتبر داخلی یا خارجی، کوچکخان خواهان استقلال گیلان یا جدایی از ایران نبوده است.
**۲. همکاری موقت با بلشویکهای روسیه**
در سال ۱۲۹۹ خورشیدی، میرزا مجبور به همکاری با بلشویکها شد تا از حملات روس سفید و بریتانیا در امان بماند. اما این همکاری همیشه پرتنش بود و چندین بار به قطع رابطه انجامید. نامههای میرزا نشان میدهد که او از گسترش تبلیغات کمونیستی در گیلان ناراضی بود و تأکید داشت که حکومت جنگل باید «ایرانی و اسلامی» بماند.
**جمهوری شورایی گیلان؛ استقلال یا تاکتیک سیاسی؟**
در خرداد ۱۲۹۹ «جمهوری شورایی گیلان» تشکیل شد. این جمهوری، برخلاف تصور برخی، اعلام استقلال از ایران نکرد. هدف آن ایجاد دولتی محلی برای مبارزه با دخالت خارجی بود.
اتفاقاً وقتی نیروهای تندرو کمونیست (بهویژه احساناللهخان) خواستند گیلان را به یک جمهوری کاملاً وابسته به شوروی تبدیل کنند، میرزا شدیداً مخالفت کرد و از آنها جدا شد.

**پایان کار میرزا و تأثیرش بر تاریخ**
پس از فشارهای نظامی و سیاسی، نیروهای جنگل پراکنده شدند. میرزا در سرمای سنگر و خلخال جانباخت. سر او به تهران فرستاده شد؛ اقدامی که معمولاً برای دشمنان جدی تمامیت ارضی انجام نمیشود، بلکه برای مخالفان سیاسی انجام میشد.
پس از مرگ او، بسیاری از تاریخنگاران ایرانی و خارجی—از جمله آبراهامیان، آدمیت، کسروی، ناتاشا امیری، و حتی مورخان روس—میرزا را مبارزی ضد استعماری دانستهاند، نه تجزیهطلب.



💢دکتر همایون کاتوزیان استاد دانشگاه آکسفورد:
میرزا کوچک خان مسلمانی شیعه،میهن دوستی سازش ناپذیر،رزمندهای نستوه،و رهبری فساد ناپذیر بود.جنبش جنگل نه کمونیستی بود و نه تجزیه طلبانه و نه بورژوا ملی

💢سید مهدی فرخ از رجال سرشناس قاجار و پهلوی:
🔹میرزا کوچک خان مردی وطن پرست،آزدیخواه،بی طمع و دلیر بود.
جنگلیان قسم خورده بودند تا قطع نفوذ اجانب در ایران ریش و موی خود را نتراشند

اعتراف فریدون کشاورز از سران توده به کمونیست نبودن میرزا کوچک خان:
میرزا کوچک خان جنگلی این انقلابی دلیر و پاک ولی غیر کمونیست...

یحیی دولت آبادی در جلد چهارم حیات یحیی میرزا اینگونه توصیف میکند:
سلحشور و دوستدار عالم اسلامیت و طرفدار استقلال و آزادی ایران و مخالف حکومت های استبدادی خودی و بیگانه...میرزا کوچک خان با وجود استفاده نظامی از آنها مینموده است ایرانیت و اسلامیت خود را از دست نمیداده بیگانه را بیگانه میدانسته است.
پرفسور سید حسن امین:
میرزا کوچک خان روی هم رفته یک شخصیت ملی بود و روابطی که با کمونیست های شوروی داشت بیشتر جنبهی تاکتیکی داشت.
**جمعبندی**
بر اساس اسناد و گزارشهای معتبر، میرزا کوچکخان جنگلی نهتنها تجزیهطلب نبود، بلکه یکی از سرسختترین دشمنان دخالت خارجی و از مدافعان استقلال ایران بود. همکاری او با نیروهای خارجی نه از سر علاقه، بلکه یک تاکتیک موقت برای مقابله با تهدیدهای بزرگتر بود. اگرچه جنبش جنگل موفق به اصلاح ساختار سیاسی ایران نشد، اما میراث آن در حافظهٔ تاریخی کشور بهعنوان نماد مقاومت در برابر سلطهی خارجی باقی مانده است.
منابعی که در تولید این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
کتابها:
* آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب.
* آدمیت، فریدون. اندیشهٔ ترقی و حکومت قانون.
* کسروی، احمد. تاریخ هیجدهسالهٔ آذربایجان.
* ناتاشا امیری. سردار جنگل.
اسناد:
* مرکز اسناد ملی ایران، پروندههای مربوط به نهضت جنگل.
* اسناد وزارت خارجه بریتانیا درباره گیلان (1919–1921).